تواتر معنوی چیست؟تواتر معنوی یعنی چه؟ یعنی لفظ متواتر نیست، معنا متواتر است. مثلاً برای شما تعریف می*کنند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جنگ خندق رفت به جنگ عمرو بن عبدود و چکار کرد؟ رفت آن شخص [را شکست داد]. نقل می*کنند در جنگ احد این اتفاق افتاد، در جنگ بدر، در جنگ نمی*دانم خیبر.این تعریف*ها تواتر معنوی این را برای ما می*رسانند که امیرالمؤمنین أشجع الناس است. معنوی دارد. آقا در روایت نقل نفرمود که امیرالمؤمنین شجاعت دارد، اما از این نقل*ها شجاعت می*فهمی دیگر. تو از این نقل*ها می*فهمی.مثال دیگر از شجاعت امیرالمؤمنیناین همه مسلمان بودند، آیه قرآن اضافه می*گوید انقدر این*ها - تعبیر قرآن سوره احزاب می*گوید - این*ها انقدر ترسیده بودند در جنگ احزاب، کی ترسیده بود؟ این قلب*هایشان در حنجره*هایشان آمده بود شدت ترس، اما امیرالمؤمنین ۱۸ ساله هستند ظاهراً، رفتند و میدان عمرو بن عبدود، آنچه که می*دانیم و می*دانیم، اما واژه شجاعت اینجا نیست.جنگ خندق، جنگ - خدمت شما عرض بکنم - فتح خیبر، جنگ، بعد همش به همین شکل. از مجموع این*ها اصطلاحاً به آن می*گویند آقا تواتر معنوی چه؟ اینکه امیرالمؤمنین أشجع الناس است، اما در هیچ کدام از این*ها واژه شجاعت - بفرمایید - نیامده است.تواتر معنوی علم غیب ائمهآقا در این روایت*ها واژه علم نیامده است، در این روایت*ها واژه علم غیب نیامده است، در این روایت*ها عبارت اینکه اهل بیت علم غیب دارند نیامده است، اما ما وقتی که نگاه می*کنیم امام سجاد علیه السلام می*فرماید: در صلب این شخص، در نمی*دانم نسل چندمش، دومش که فرقی نمی*کند، خب یک شخص مؤمن، حضرت می*فهمد از او، یعنی چیزی که غایب از شهود ما نیست، مشهود ما نیست.مثال*های دیگر از علم غیبدر لیلة الهریر در جنگ صفین هر کسی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به قتل برساند الله اکبر می*گفت، هر کسی که مالک اشتر [به قتل برساند] الله اکبر می*گفت. بعد با این الله اکبر که چند نفر را کی به قتل رسانده، مالک اشتر یک دانه از امیرالمؤمنین کمتر کشته بود. این که معروف است دیگر، این را شما هم گفتید، هم شنیدید.آمد به خودش مغرور شد یا مثلاً یک خوشحال شد - حالا مالک به کار نبرید - خوشحالی داشت دیگر، یک دانه کمتر گذاشت. هدف پشت سرش را نگاه می*کرد، اگر در صلبش نور ایمان بود زخمش می*کرد، نمی*کشت.نام*گذاری این قدرتاین اسمش چیست؟ علم غیب، خوش نگاه کردن، علم غیب مگر شاخ و دم دارد؟ نه، بچه*اش ممکن است به دنیا نیامده باشد، بچه بچه، می*دانند فرزند، فرزند فرزندی است که محب ما اهل بیت است، مؤمن، نور ایمانش دارم می*بینم.و این روایت*ها، این روایت، این روایت*ها در آن*ها واژه علم غیب - بفرمایید - نیامده، اما تواتر معنوی چه دارد؟ علم غیب دارد، تواتر معنوی علم غیب دارد.قاعده تواترآن وقت اگر یک مطلب قاعده است، یک مطلبی تواتر، متواتر شد، چه تواتر لفظی باشد، چه تواتر [معنوی] فرقی نمی*کند. مثال عرض می*کنم، اگر حدیث ثقلین را بگیریم تواتر لفظی دارد. این قسمتش می*فرماید: «إنی تارک فیکم ثقلین کتاب الله» این قسمتش قطعاً تواتر لفظی دارد. حالا بقیه روایت ممکن است مختلف [باشد] ولی این قسمت «کتاب الله و عترتی» قطعاً تواتر چه دارد؟ آقا لفظی دارد.یا این عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» به تعابیر مختلف آمده، فرض کنید تواتر لفظی دارد. فرقی نمی*کند چه تواتر لفظی باشد یعنی لفظ عین چه شده باشد - بفرمایید - تکرار شده باشد یا نه، لفظ تکرار نشده، یک معنا را دارد، می*رساند. امیرالمؤمنین أعلم الناس است، اینکه امیرالمؤمنین أعلم الناس است، این خود واژه*های أعلم، أعلم خوب ممکن است واژه نباشد.شما حکایت*ها، روایت*هایی بشنوید، ببینید که از آن چه استفاده کنید؟ أعلمیت و أشجع بودن. و فرقی نمی*کند چه [تواتر] لفظی، چه معنوی.اثر تواتر بر روایات ضعیفاگر در این خبر متواتر روایتی هم ضعیف باشد، به تواتر ضربه نمی*زند دیگر. تو نمی*توانی چون روایت ضعیف است دیگر قبول نکنی. چون روایت متواتر شد، خیلی نکته مهمی است.شما آقا اثبات کردی که این روایت ضعیف، حالا ضعیف است، یک روایت ضعیف است، آن روایت ضعیف باشد، اگر متواتر شد دیگر ضعف به این یقینی که از تواتر حاصل شده است ضربه نمی*زند. چرا ضربه نمی*زند؟ چرا ضربه نمی*زنیم؟ قاعده عقلی دارد.تعریف تواتر و مثالتعریف تواتر: نشستیم اینجا، یک شخصی که به او مطمئن نیستیم می*آید می*گوید: آقا این سر چهارراه دارند هوا پخش می*کنند - مثال دارم می*گویم، خاصی نیست - ما به او اعتماد نمی*کنیم. نفر دوم می*آید، نفر دوم می*آید همان حرف را می*زند، خیرات می*دهند. فرقی نمی*کند اگر بگوید حلوا، چه تواتر لفظی، اگر [بگوید] خیرات، نفر دوم، نفر دوم ما به وثاقت نمی*شناسیمش، باز هم به او اهمیت نمی*دهی.شما فرض کنید نفر دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، ده نفر بیایند بگویند، شما چکار می*کنید؟ چرا طرف را نمی*شناسی، به وثاقت هم نمی*شناسی، ولی قاعده عقلی همه عقلای دنیا این قاعده را به آن عمل می*کنند: اگر یک خبری از طرق مختلف به ما رسید به گونه*ای که این*ها برای ما علم حاصل شد که نمی*توانند با هم تواطؤ بر کذب کرده باشند، یعنی با هم نشسته باشند، طرح ریخته باشند که چکار کنند؟ سر کلاه بگذارند.یکی آمد مثلاً اهل افغانستان بود، اهل تهران، نمی*توانند با هم جمع شوند چکار کنند؟ سرمان کلاه بگذارند. وقتی خبر [متواتر شد]، در منطق هم از یقینیات است. توجه کردی چه شد؟نتیجه*گیری نهایی درباره روایاتپس آقا اگر این روایات هم، اگر این روایات هم ضعیف بود - آقا ضعیف است، به هر دلیلی گفت ضعیف بود - چون تواترش تواتر معنوی هست و این روایات معنوی، از حیث معنوی تواتر دارد، ضعف هم به این روایت ضربه نمی*زند.
با خصم حق ستیزه عادت ماست
لعن بر عمر عبادت ماست