سخنرانی شب قدر دوم 1404
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله والرسول، ذلک خیر و احسن تأویلا."این آیه شریفه را الحمدلله همه شما حفظ هستید. معروف است به آیه اولی*الامر. "ای کسانی که ایمان آورده*اید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از رسول و از اولی*الامر. پس اگر منازعه*ای اتفاق افتاد درباره*ی چیزی، آن منازعه را به خدا و رسول ارجاع دهید. ذلک خیر و احسن تأویلا" یعنی آن بهترین است و بهترین بازگشت است.به این قسمت آخر دقت کنید. اگر قرار باشد "ذلک" به تنازع بخورد، یعنی به رد تنازع به الله و رسول بخورد، باید "هذا" باشد که اشاره به نزدیک است، چون "ذلک" اشاره به دور است. همینطور اگر بخواهد به اطاعت هم اشاره کند، باید اشاره به نزدیک باشد. "ذلک" ظاهراً به مجموع محتوای این آیه اشاره دارد، یعنی هم اطاعت از خدا، هم اطاعت از رسول و هم رد تنازع به الله و رسول. می*گوید همه این مطالب "خیر و احسن تأویلا" است."خیر" و "احسن" هر دو صفت هستند. "احسن" یعنی نیکوتر یا نیکوترین. اگر صفت تفضیلی باشد، نیکوتر است و اگر صفت عالی باشد، نیکوترین است. "خیر" هم همینطور، یک عبارتی است که صفت عالی و صفت تفضیلی*اش در وزن "افعل" نمی*رود. خود واژه "خیر" به معنی بهتر و بهترین است.اما در بهتر و بهترین یک مفهومی خوابیده و همیشه آن مفهوم مراد نیست. یعنی خیلی موقع*ها این جمله و این صفت تفضیلی به کار می*رود، ولی مراد آن مفهوم نیست. مثلاً اگر بگویم: "شما اگر در شب قدر نماز شب بخوانید، بهتر است"، یعنی اگر جوشن کبیر بخوانید خوب است، اگر نماز شب بخوانید بهتر است، اگر شب قدر به زیارت حضرت عبدالعظیم بروید بهتر است. مفهوم صفت تفضیلی یک مقایسه است، همیشه یک خوب و خوب*تر، یا یک خوب*تر و خوب*ترین اگر صفت عالی باشد.خیلی جاها وقتی که این صفت استفاده می*شود، این مفهوم مقایسه مراد نیست. یعنی منظور این نیست که این خوب است و آن خوب*تر است، بلکه می*خواهد علی*الاطلاق خوب را معرفی کند و چون می*خواهد شدت خوب بودن را بگوید، از صفت تفضیلی استفاده می*کند.مثلاً "الله اعلم حیث یجعل رسالته" یعنی خدا داناتر است که رسالتش را کجا قرار دهد. اگر دقت کنیم به آن "اعلم"، آیا غیر از خدا کسی دیگر هم عالم است که خدا از او عالم*تر است؟ در حالی که این قطعاً درست نیست، چون کسی غیر از خدا چنین علمی ندارد. پس چرا "اعلم" فرموده؟ می*خواهد بگوید این علم فقط در انحصار خداست و می*خواهد شدت مطلب را برساند که این علم حتماً و حتماً در اختیار خداست.از این مثال*ها در قرآن زیاد داریم که صفت تفضیلی یا صفت مبالغه به کار می*رود، اما مفهوم مقایسه*ای آن منظور نیست. مثلاً "ان الله لیس بظلام للعباد" یعنی خدا بسیار ظلم*کننده به بندگانش نیست. مفهومش قطعاً این نیست که خدا کمی ظلم می*کند، نعوذ بالله، اما "ظلام" نیست. منظور قطعاً این نیست. پس چرا "ظلام" استفاده می*کند؟ می*خواهد هم بگوید خدا اصلاً و ابداً ظلم نمی*کند و هم می*خواهد شدت ظلم نکردن خدا را به بندگان برساند.پس در آیه مورد بحث، "ذلک خیر و احسن تأویلا" به معنی یک راه بهتر نیست، بلکه به معنی تنها راه موجود است. یعنی فقط این خیر است و راه دوم و سوم برای خیر وجود ندارد. راه دوم برای خیر و احسن و تأویلا وجود ندارد.خود تعبیر "خیر و احسن تأویلا" اگر بخواهد به معنای تفضیلی باشد، یعنی اطاعت از خدا یک راه است و اطاعت از غیر خدا راه دیگر است، ولی اطاعت از خدا خوب*تر است. یا از غیر خودم هم اطاعت کنید، بد هم نیست، به یک نوایی می*رسید. قطعاً خدا نمی*خواهد در این آیه بگوید اگر از خودم اطاعت نکردی، اشکالی ندارد، از شیطان هم تبعیت و اطاعت کردی، باز هم به جای خوبی می*رسی. قطعاً چنین نیست. پس معلوم است که اینجا یک راه بیشتر وجود ندارد و این بهترین راه است، و به توضیحی که عرض کردم، تنها راه است.حال برگردیم به صدر آیه. اولاً خطاب آیه به چه کسانی است؟ "یا ایها الذین آمنوا": یک تکلیفی برای همه کسانی است که ایمان آورده*اند. "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم". الله مشخص است کیست، الرسول هم مشخص است کیست، اما اولی*الامر منکم را نمی*دانیم کیست. اولی*الامری که "منکم" است، از شما "الذین آمنوا" است.دقت کنید، "منکم" چه چیزی را بیان می*کند؟ "منکم" جنس اولی*الامر را بیان می*کند. این اولی*الامر از ملائکه نیستند، از اجنه نیستند، بلکه از "الذین آمنوا" هستند، همان کسانی که مخاطب آیه هستند. آیا "منکم" افاده معنایی بیشتری دارد یا ندارد؟"منکم" یعنی از شما، اما اینکه اولی*الامر همه شما هستید، قطعاً درست نیست. چرا؟ خیلی ساده است، چون دارد به "الذین آمنوا" می*فرماید که از یک سری افرادی که عنوان دارند باید اطاعت کنید. اگر این اولی*الامر همه مردم باشند، یک دور پیش می*آید. یعنی باید همه مردم از همه مردم اطاعت کنند. این یک حرف مضحکی است و تصور درستی از آن نمی*شود داشت. یعنی چه که همه مردم از همه مردم تبعیت کنند؟ چه کسی از چه کسی تبعیت کند؟ چه کسی از چه کسی تبعیت نکند؟ اصلاً امکان عقلی ندارد.پس همین که به "الذین آمنوا" امر شده که اطاعت کنید، یعنی اولی*الامر یک گروه ویژه و افراد خاصی هستند که جزء "الذین آمنوا" هستند. از "الذین آمنوا" هستند، ولی افراد خاصی از "الذین آمنوا" هستند.بعضی*ها آمده*اند و گفته*اند چون در آیه شریف "اولی الامر منکم" آمده، از این "منکم" می*فهمیم که این اولی*الامر را باید خود "الذین آمنوا" انتخاب کنند. این دیدگاه را بعضی از کسانی که عنوان "قرآنیون" را برای خودشان انتخاب کرده*اند و این را در عناوین سایت*ها، گروه*ها و کتاب*هایشان استفاده می*کنند، مطرح می*کنند. آنها می*گویند قرآنی هستند. بسیار عالی، به قرآن نگاه کنید: "اولی الامر منکم"، دقت کنید، "منکم" دارد. بله دارد، یعنی از شما مؤمنین. اما این "منکم" فقط دارد جنس اولی*الامر را بیان می*کند.از این بیشتر، هیچ دلالتی مبنی بر اینکه اولی*الامر چه اشخاصی هستند یا چگونه باید آنها را پیدا کرد، وجود ندارد. کدام قسمت از "منکم" این را می*رساند؟ خود "منکم" از این بیشتر دیگر دلالتی ندارد. یعنی ما نمی*توانیم از "منکم" بیش از این چیزی استنباط کنیم.
با خصم حق ستیزه عادت ماست
لعن بر عمر عبادت ماست