بخش دهم
خب این بحث*مان اینجا باشد که بحث بکنیم که این "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول" چه می*گوید و بعد "اولی الامر منکم" این "اولی الامر" معنایش چیست؟ معنای خود "اولی" چیست؟ بعد معنای "الامر" چیست؟ و اینها چه جایگاهی دارند؟توجه به این بحث درباره*اش صحبت کنیم و ببینیم که خدا در قرآن چه کار عجیبی کرده و چطوری در آیات قرآن و اتصال آیات قرآن به همدیگر، نظام عالم را به ما معرفی کرده. و آن وقت ببینید امیرالمومنین صلوات الله علیه -اینها را قبلا گفتم، اینجا هم بگویم، حالا امشب شب ضربت خوردن حضرت هست- اینجا ادامه بحث جایش است که بگویم: "تنزل الملائکه و الروح فیها به اذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر". این کل امر را ملائکه چه کار می*کنند؟ با خودشان می*آورند پایین. یعنی کل امر از کجا می*آید پایین؟ از سمت خدا می*آید پایین. یعنی کل امر در ابرها نمی*آید، از توی آسمان*ها نمی*آید. از نزد خدا می*آید. به دستور خدا می*آید. به امر خدا می*آید. مطلب روشن است دیگر. پس این کل امر، هر چیزی که در عالم امر به آن اطلاق بشود، این دارد نازل می*شود.خوب. نازل می*شود که چه بشود؟ چه اتفاقی بیفتد؟ در سوره دخان، آنجا هست که "فیها یفرق کل امر حکیم". پس در لیله مبارکه قدر، این امر، یک اتفاقی برایش می*افتد. یعنی امر می*آید پایین، یک اتفاقی درباره این امر فقط نازل نمی*شود که نازل شده باشد. چه اتفاقی می*افتد؟ "یفرق فیها کل امر حکیم". کل امر حکیم.خیلی راحت*تر بگویم، سریع*تر بگویم. این امر حکیم تفصیل داده می*شود یا تفکیک داده می*شود. نگاه کنید "کتاب احکمت ثمه فصلت". درست است؟ علی خبیر. عنایت بکنید. "فصلت" مقابل چیست؟ خب یعنی احکام داشتن. در اینجا مقابل چیست؟ تفصیل داشتن است. پس یک بار احکام کتاب است و کتابی که احکام دارد برای ما قابل دسترسی نیست. ما از آن کتاب نمی*توانیم هدایت بشویم. این کتاب باید چه بشود؟ "فصلت" باید بشود. درست شد؟ وقتی "فصلت" شد می*شود قرآن. یعنی قرآن کتاب چه شده؟ "فصلت" شده. و می*فهمد "بسم الله الرحمن الرحیم"، "الر تلک آیات الکتاب الحکیم"، "احکمت آیاته" بگویید بقیه*اش را. "ثم فصلت" برای کتاب است دیگر. آن کتاب آیات دارد. آن آیات محکم*ات شده، بعد چه می*شود؟ "ثم فصلت". معلوم است که این دوتا با هم نیستند. در یک تایمی، در یک زمانی، کار "فصلت" انجام می*شود. یعنی فرق گذاشته می*شود. اما این فرق درباره آیه دیگر نیست. درباره چیست؟ درباره امر است. هر امری که ملائکه نازل می*کنند.و این کجا انجام می*شود؟ روی آسمان انجام نمی*شود. روی زمین انجام می*شود. یعنی کل امورات عالم توسط یک شخصی در این عالم چه می*شود؟ "یُفرق" می*شود. شخص را از کجا آوردم؟ چون ملائکه شخصاً باید نازل بشوند، روی زمین هم حتما هست چون نزول است. و خدمت شما عرض بکنم که حتماً کار "یفرق" را ملائکه انجام نمی*دهند. ملائکه فقط چه کار می*کنند؟ نازل می*کنند. اگر قرار بود ملائکه کاری انجام بدهند، دیگر نزولشان چه بود؟ فایده نداشت که انجام می*دادند روی زمین. پس حتماً روی زمین انجام می*دهد. کی انجام می*دهد؟ اینها، هر کس که انجام می*دهد، حتماً چیست؟ فارق است."یفرق"، اسم فاعلش چیست؟ فارق. یعنی کسی که این عمل را انجام می*دهد. آقای "یضرب" یعنی کی؟ ضارب. "یفرق" یعنی کی؟ فارق. خوب مهمترین لقبی که به عمر بن خطاب -لعنت الله علیه- دادند چیست؟ گفتند "فاروق اعظم". "فاروق اعظم" یعنی چه؟ "فاروق اعظم" یعنی کسی که صاحب شب قدر، تقدیرات عالم، امورات عالم به دست او باشد. یعنی او چه کار می*کند؟ در تمام آن امری که خدا نازل می*کند چه کار کند؟ این تفصیل بدهد. حالا هر کاری که آن انجام می*دهد اسمش تقدیر است، اسمش تفصیل است، اسمش فرق کردن است. هرچه که هست.بعد نگاه کنید، این لقب برای چه کسی باید باشد؟ برای کسی باید باشد، برای کسی باید باشد که آن شخص حتماً باید جایگاه خلیفة اللهی را داشته باشد. و شما نگاه کنید تمام ظلم*هایی که به امیرالمومنین صلوات الله علیه شده بذار کنار. تمام ظلم*ها را بگذار کنار. فقط همین یک دانه ظلم، همین یک تکه را که چه کار کردند؟ کعب الاحبار -لعنت الله علیه- چه کار کرد؟ دلش خواست ظاهراً که این لقب را برای دومین قرار بدهد. خب و این فایده*اش چیست؟ فایده*اش این است که یواش یواش ذهن*ها از امیرالمومنین منصرف می*شود. از امیرالمومنین چه اتفاقی می*افتد؟ کافی نیست، باید یک جایگزین هم برایش درست کرد.
با خصم حق ستیزه عادت ماست
لعن بر عمر عبادت ماست