تا آه میکشی نگران می کنی مرا
آخر شبیه خویش کمان می کنی مرا
زهرا ببین چگونه به زانو در آمدم
اسباب شادی دگران می کنی مرا
با ابروی گره زده لبخند میزنی
مثل گذشته با جوان میکنی مرا
گفتم عزیز من تو زنی پشت در مرو
عمری اسیر زخم زبان می کنی مرا
تا آه میکشی نگران می کنی مرا
آخر شبیه خویش کمان می کنی مرا
زهرا ببین چگونه به زانو در آمدم
اسباب شادی دگران می کنی مرا
با ابروی گره زده لبخند میزنی
مثل گذشته با جوان میکنی مرا
گفتم عزیز من تو زنی پشت در مرو
عمری اسیر زخم زبان می کنی مرا
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد
شهر مدینه بر سر حیدر خراب کرد
حرفی نزد به حیدر و در خواب ناز رفت
از اینکه فاشِ راز کند، اجتناب کرد
حرفی نزد، ولی چه قدر درد می*کشد
چشم خدایْ بینِ علی را پـرآب کرد
وقتی*که دید فاطمه*اش درد می*کشد
سوی حسن روان شد و او را خطاب کرد
حرفی بزن حسن که دلم پاره پاره شد
اینجا حسن چگونه علی را کباب کرد
دشمن میان کوچه سرِ راهِ ما گرفت
اول برای کشتن زهرا شتاب کرد
گفتم مرا بزن، به رخ مادرم مزن
سیلی به دست، فاطمه را انتخاب کرد
دستم نمی*رسید که او را سپر شوم
قلـب مرا دوباره پر از التهاب کرد
فهمیده*اند، (اهلِ*کَسا) از چه فاطمه
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
این گریه های بی سخن اشکال دارد !
یا این که چشمان حسن اشکال دارد ؟
هر روز میشویی سه دفعه پیرهن را
مادر مگر این پیرهن اشکال دارد؟
دست مرا بشکن ولی دست علی را
بستن جلوی چشم من اشکال دارد !
وقتی که می دانی کسی پشت دری هست
پس با لگد وارد شدن اشکال دارد
آیا نمی دانی که با این دست سنگین
سیلی زدن در گوش زن اشکال دارد ؟
در شب تنی را دفن کردن مشکلی نیست
دفن جنازه بی کفن اشکال دارد !!
در جای دیگر هم زن غساله می گفت
من مطمئنم این بدن اشکال دارد !!
ویرایش توسط ABASS : سه شنبه 27 اسفند 92 در ساعت 11:08 بعد از ظهر
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
گریه برای زخم تو مرهم نمی*شودیک لحظه از مصیبت ما کم نمی*شودراز میان کوچه*ی خود را به من بگوچون هرکسی برای تو محرم نمی*شودآنچه میان کوچه گذشته بگو، ولیهرچند که اینچنین مجسم نمی*شودهم کار می*کنی، وَ هم درد می*کشیبانوی من به جان تو باهم نمی*شوداز آنچه آمده به سرت رنج می*بریداغی شبیه داغ تو ماتم نمی*شودهمسایه*ها برای تو پیغام داده*اندگریه که لحظه لحظه و هر دم نمی*شودجان حسین و جان من و جان زینبتگریه برای زخم تو مرهم نمی*شود
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
كينه ها شعله شد و بال و پرش را سوزاند
گرمي هيزم و آتش سپرش را سوزاند
سپرش تاب و تحمل به خود آخر نگرفت
قنفذ و ميخ در آمد پسرش را سوزاند
با همان حالت بشكسته ز دل آه كشيد
ناله ي بي رمقش دور و برش را سوزاند
تا كه حيدر گل خود را چو لگد مال بديد
بار غم آمد و آنجا كمرش را سوزاند
اخر آن ناله ي مظلومه چنين كرد مرا
پشت در سينه ي هر سينه زنش را سوزاند
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
من و حال و هوای فاطمیه
زنده هستم برای فاطمیه
روز اول نوشت حضرت حق
نام من را گدای فاطمیه
شده ام کربلایی از لطف
خیمه های عزای فاطمیه
آن قَدَر نا امید مثل من
شده حاجت روای فاطمیه
عید نوروز جای خود دارد
همهْ عمرم فدای فاطمیه
کاش روزی شوم شبیه حسن
پیر از ماجرای فاطمیه
روی قبرم نوشتم از الآن
کشته ی روضه های فاطمیه
وای از بی وفاییِ مسمار
آه از ماجرای فاطمیه
مادرم را چهل نفر کشتند
وسط شعله , پشت در کشتند
ناگهان آسمان پریشان شد
بی کسی علی نمایان شد
خطبه های غدیر رفت از یاد
یک مدینه غلام شیطان شد
کاش می شد نوشت ای مردم
آتش این بار هم گلستان شد
عده ای آمدند با هیزم...
کعبه در پشت دود پنهان شد
درِ این خانه سوخت در آتش؟!
یا شکسته ؟ حسین حیران شد
فاطمه مادر شهید شد و
چشم فضه چو ابر باران شد
دست خیبر گشا میان طناب
دست زهرا کبود و بی جان شد
وسط کوچه ها یهودی شهر
به خودش آمدو مسلمان شد
از غریبی حیدر و زهرا
عرش و فرش و مدینه لرزان شد
هر چه ما می کشیم از اینجاست
کوچه بنیانگذار کرببلاست
ویرایش توسط ABASS : سه شنبه 27 اسفند 92 در ساعت 11:27 بعد از ظهر
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
اي كاش ميخي بين بال و پر نميرفت
يا لااقل زهرا به پشت در نميرفت
آتش گرفته درب آن بيتي كه حتي
در داخلش بي اذن پيغمبر نميرفت
طاقت نياورد و زمين افتاد و غش كرد
تا آن زمان كه هوش بود حيدر نميرفت
شايد اگر آرام خون از سينه ميريخت
يا كه جنين ميماند يا مادر نميرفت
زخمي شده پهلوي بي بي دو عالم
ورنه ميان راه خون تر نميرفت
گر ماجراي كوچه ناموسي نميشد
در بين مردم آبرو ديگر نميرفت
وقتي كه سيلي بر رخ مادر نميخورد
در كربلا از دخترش معجر نميرفت
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا
دیگر مجال سوز آهی نیست زهرااز تنگ نای این در و دیوار برخیزبهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهراپیچیده در گوشم صدای ضرب سیلیسنگین تر از این ماه ماهی نیست زهراسردسته ی این قوم سنگین است دستشبر ضربه های او پناهی نیست زهرابا آبروریزی علی را میبرند وجز تو برای او سپاهی نیست زهرا
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
یا حسین (چهارشنبه 28 اسفند 92)