آخرین فرقه*ای که باید مورد تحقیق قرار دادم فرقه*ی شیعه*ی 12 امامی بود. ابتدا کتاب منتهی الامال را به دست آوردم و خواندم. بعد از آن به دفتر* یکی از مراجع قم رفتم و سوالات و شبهاتی که داشتم از آنجا پرسیدم و آنها هم با صبر و حوصله به من پاسخ دادند. سپس از او خواستم کتابی به من معرفی کند تا درباره*ی شیعه بیشتر تحقیق کنم که کتاب المراجعات و شبهای پیشاور را به من معرفی کرد. آن کتاب*ها را تهیه کردم و شروع کردم به خواندنشان. 6 ماه آن کتاب*ها را مطالعه کردم، مطالب آن دو کتاب را که می*خواندم دیدن صحت و سقم آن، فورا مراجعه می*کردم به کتاب* های اهل سنت *یا به نرم افزار المکتبه الشامله.با کمال تعجب دیدم مثل اینکه این روایات، واقعیت دارد. برایم سوال پیش آمده بود که چرا بعد از این همه سال، این روایات دور از چشم ما بوده و ما ندیدیم؟* اگر هم مواردی از این دست می*دیدیم و از علما می*پرسیدیم، خیلی راحت از کنار اینها می*گذشتند و*یا توجیه کردند مثلا می*گفتند: این فضیلت است نه رذیلت. در حالی که برعکس بود. مثلا آنجایی که معاویه مشغول غذا خوردن بود و پیامبر(ص) سه بار شخصی را فرستاد تا معاویه را صدا بزند ولی معاویه، نزد پیامبر نرفت و به خوردن خود ادامه داد، پیامبر او را نفرین می کند و فرمود: خداوند هیچ وقت شمکش را سیر نکند، برخی علمای اهل سنت که تحمل دیدن این نفرین را ندارند تلاش کردند آن را تبدیل به فضیلتی برای معاویه بکنند به این صورت که: پیامبر(ص) در آنجا در حق معاویه دعا کرد زیرا هر کس در این دنیا شکمش سیر شود در آن دنیا گرسنه خواهد بود و پیامبر دعا کرد که در این دنیا شکم معاویه هیچ وقت سیر نشود تا در آن دنیا گرسنه نماند!یک دفترچه*ای چاپ کردم که تحت این عنوان که "آیا شیعه حق است؟" و در آن دلائلی از کتاب*های اهل سنت آوردم که ثابت می*کرد مذهب شیعه، برحق آوردم و آن دفترچه را پخش کردم. *یک نفر این دفترچه را به پدرم داده بود. و گفته بود: این را پسر شما چاپ کرده است.
بر همه عایشه های امروز لعنت