????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5






Threaded View

  1. Top | #2

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    توسل به ریش ابوبکر
    یافعی در روض الریاضین از زبان ابوبکر آورده است که او گفت: ما در مسجد نشسته بودیم که ناگهان مردی کور در آمد و میان ما وارد شد و سلام داد و ما سلام او را پاسخ داده و در برابر پیامبر نشاندیمش که گفت: کیست که در راه دوستی پیامبر، حاجتی از مرا برآرد؟ ابوبکر گفت: حاجتت چیست؟ او گفت: من فقیرم و چیزی برای خانواده ام می خواهم. ابوبکر گفت: من حاجات تو را برآورده می کنم. دیگر چه می خواهی. گفت: من دختری دارم که راه دوستی محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا زنده هستم کسی او را به همسری بگیرد. ابوبکر گفت: من در راه دوستی با خدا او را به همسری قبول می کنم. آیا دیگر چیزی می خواهی گفت: آری می خواهم که دستم در ریش تو فرو برم. ابوبکر برخاست و ریش خود را در میان دستان او قرار داد. او گفت: خدایا به حرمت ریش ابوبکر قسم که مرا بینا کن و خداوند متعال هم بینایی اش را به او بازگرداند و در همین هنگام جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: ای محمد خداوند سلام تو را سلام می رساند و با درود تو را ویژه می گرداند و می گوید که به عزت و جلال او اگر همه کوران، وی را به حرمت ریش ابوبکر صدیق قسم دادند، البته بینائی شان را به ایشان باز می گردانید و هیچ کوری بر روی زمین رها نمی کرد. در کنار این داستان خرافی حدیثی هم آمده است که هر گاه پیامبر شیفته بهشت می شد، ریش ابوبکر را می بوسید .
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  2. تشکر شده توسط :

    asemane sokhan (شنبه 29 تیر 92)


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •