مناظره امام با طبيب هندى!!!!
و اينكه قلب مانند دانه صنوبر است براى آن است كه قلب آويخته است و سر آن نازك است تا داخل ريه باشد و از هواى داخل آن استفاده كند و مغز سر از حرارت آن دچار صدمه نشود.
و اينكه ريه را به دو قطعه كرده براى آن است كه قلب در جوف آن قرار گيرد و با حركت آن استراحت كند.
و اينكه كبد را به شكل برآمده قرار داده براى آن است كه بر معده سنگينى كند و به آن فشار آورد تا بخارهاى آن خارج شود.
و اينكه كليه را مانند لوبيا قرار داده براى آن است كه محل ريزش منى نقطه به نقطه در آن قرار دارد و اگر دايرهاى يا مربع بود، نقطهها به هم وصل مىشد و مرد از خروج آن احساس لذت نمىكرد چون منى از فقرات كمر به كليه مىريزد و آن با قبض و بسط خود آن را به مثانه پرتاب مىكند همان گونه كه تير از كمان پرتاب مىشود.
و اينكه خمى زانو را به طرف پشت قرار داده، براى آن است كه انسان به طرف جلو حركت مىكند و بايد تعادل داشته باشد و اگر اين طور نبود در راه رفتن سقوط مىكرد.
و اينكه كف پا را منحنى قرار داده براى آن است كه اگر همه كف بر زمين واقع مىشد به سنگينى سنگ آسياب مىشد.
مرد هندى گفت: اين همه علوم از كجا براى تو حاصل شده است؟
امام فرمود: آن را از پدرانم و آنها از رسول خدا و او از جبرئيل و او از خداوندى كه جسم و روح را آفريد، آموختهام.
مرد هندى گفت: راست گفتى و من شهادت مىدهم كه خدايى جز اللَّه نيست و محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم پيامبر خدا و بنده اوست و تو دانشمندترين فرد زمان خود هستى. پايان قصه
اللهم العن الجبت و طاغوت و...