????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 25






Threaded View

  1. Top | #2

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.04
    نوشته ها
    151
    تشکر کرده
    0
    سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آورده ‏اند كه شاهد زنده ‏اى براى اين مدعاست،

    داستان‏ گر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:

    ...مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سال‏ها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهى‏ رسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مى‏يافتند

    و به اصطلاح مستجاب‏الدعوه شده بود.

    روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاه‏او گذاردند و رفتند.

    شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود،

    آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود.

    پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد،

    باز
    شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشه ‏اى از آن بيابان وسيع دفن كند.

    هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بى ‏اطلاعى كرد،

    آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.

    اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد.

    هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.

    در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت:

    من بودم كه با وسوسه‏هاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مى‏گويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.


    عابد گفت: چه كنم؟

    شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است.

    عابد گفت: مى‏بينى كه طناب دار را بر گردن من افكنده‏اند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.

    شيطان گفت: اشاره ‏اى هم كفايت مى‏كند.

    عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجده‏ اى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد.

    آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد

    و بدين ترتيب محصول سال‏ها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.
    [1] . بحارالانوار ج 74،ص 165.
    ویرایش توسط ho3in : پنجشنبه 16 خرداد 92 در ساعت 12:04 بعد از ظهر
    بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا،بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
    تشنه ی آب فراتم ای عجل مهلت بده،تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

  2. 2 کاربر زیر بابت این پست از ho3in، تشکر کرده اند:

    mostafahem (جمعه 17 خرداد 92),حسین (یکشنبه 19 خرداد 92)


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •