آیا این درست است که میگویند کوروش(پادشاه ایران)ذوالقرنین بوده؟
آیا این درست است که میگویند کوروش(پادشاه ایران)ذوالقرنین بوده؟
ویرایش توسط mohammad ashrafi : چهارشنبه 01 خرداد 92 در ساعت 04:19 بعد از ظهر
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله
ممنون میشم جواب دهید!!!
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله
روایاتی در مورد ذوالقرنین:
1- در کتاب کمال الدین به سند خود از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت:
ابن الکواء در محضر على (ع) هنگامى که آن جناب بر فراز منبر بود برخاست و گفت: یا امیر المؤمنین ما را از داستان ذو القرنین خبر بده، آیا پیغمبر بوده و یا ملک؟ و مرا از دو قرن او خبر بده آیا از طلا بوده یا از نقره؟
حضرت فرمود: نه پیغمبر بود، و نه ملک. و دو قرنش نه از طلا بود و نه از نقره. او مردى بود که خداى را دوست مى داشت و خدا هم او را دوست داشت، او خیرخواه خدا بود، خدا هم برایش خیر مى خواست، و بدین جهت او را ذو القرنین خواندند که قومش را به سوى خدا دعوت مى کرد و آنها او را زدند و یک طرف سرش را شکستند، پس مدتى از مردم غایب شد، و بار دیگر به سوى آنان برگشت، این بار هم زدند و طرف دیگر سرش را شکستند، و اینک در میان شما نیز کسى مانند او هست.
2- حضرت امام باقر(ع) میفرمایند: هیچ یک از انبیا بعد از نوح (ع) به مقام پادشاهی نرسیدند مگر چهار نفر از آن ها که عبارت اند از : ذوالقرنین که نامش عیاش است، داود، سلیمان و یوسف. ذوالقرنین بر سراسر شرق و غرب عالم حکم راند و محدوده حکومت داود و سلیمان منطقه شامات تا اصطخر را شامل میگشت و یوسف نیز بر مصر و بیابان های اطراف آن حکومت میکرد.
خصال شیخ صدوق ، جلد 1 صفحه 248
3- حضرت امام صادق (ع) میفرمایند: بزرگترین ملوک روی زمین چهار نفرند. دو نفر از آن ها که مومن و معتقد بودند، عبارت اند از سلیمان بن داود و ذوالقرنین و دو نفر دیگر که کافر و بدکیش بودند نمرود و بخت النصر هستند و نام اصلی ذوالقرنین عبدالله بن ضحاک بن معبد است.
خصال شیخ صدوق، جلد 1، صفحه 255
ehsan_8665 (یکشنبه 05 خرداد 92),mohammad ashrafi (جمعه 03 خرداد 92),حامد (شنبه 04 خرداد 92),حمید (دوشنبه 13 خرداد 92)
در نتیجه کسانی که در کتاب های تفسیری خود ذوالقرنین کوروش معرفی کرده اند به این روایات توجه نکرده اند
کتاب تاریخ سال اول راهنمایی کوروش را ذوالقرنین معرفی کرده.
اما کوروش انسان خوبی بوده یا نه؟
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله
آقا hamed سلام شما اول روایت از امیر المومنین (ع) آوردید که فرمودند : ذوالقرنین نه از نه پیغمبر بود، و نه ملک. بعد دو روایت بعد آورید که ذوالقرنین از انبیا بعد از نوح (ع) به مقام پادشاهی رسید و آوردید که بزرگترین ملوک روی زمین است آیا روایت اول با روایات دومی وسومی تناقض ندارد ؟
با تشکر
سلام
در مورد تناقض بین سه حدیثی که آورده شد:
من توی کتابی که الان اسمش دقیق یادم نیست و هدیه ش دادم، در ادامه روایتی که از امام علی علیه السلام آوردم این جمله را هم داشت که پس از بار دوم که ضربتی به سرش زدند باز هم بعد از مدتی مجدد خداوند او را زنده کرد ( برای بار سوم ) و این بار به شرق و غرب عالم حکومت کرد.
اما چون این کتاب رو الان ندارم که منبع دقیقش رو بررسی کنم و از طرفی در کتاب علل الشرایع تنها همون بخشی از حدیث که در پست قبلی آوردم بود، صحیح نبود که حدیث رو صرفا طوری که به یاد داشتم و بدون بررسی منبع و بدون منبع معتبر بیارم، پس فقط همون بخشی که توی کتاب علل الشرایع آمده بود رو نقل کردم.
بنا بر این اگر اون حدیث به صورتی که در آن کتاب نقل شده بود بخش ادامه ش صحیح و معتبر باشه در هر سه حدیث به ملک بودن و پادشاهی ذوالقرنین اشاره شده و تضادی با هم ندارند.
در ضمن در کتاب الخصال شیخ صدوق، جلد 1 صفحه 248 هم این طور آمده که :
شیخ صدوق(رحمه الله علیه) مىفرمايد: « ذوالقرنين در حقيقت يكى از بندگان صالح خداوند بود و اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) فرمودند: "وَ فِيكُم مِثلِهِ" يعنى مانند ذوالقرنين هم اينك در ميان شما زندگانى مىكند و منظور ايشان وجود مقدس خودشان است. چرا كه بر ايشان نيز مانند ذوالقرنين دو ضربه فرود آمد و دو بار فرقَش شكافته شد. يك طرف فرق سر ايشان از ضربت عمر ابن عبدود در روز جنگ خندق یا احزاب، شكافته شد و طرف ديگر به ضربت عبدالرحمن ابن ملجم مرادی(لعنة الله عليه ) كه با همين ضربت دومى شهيد گرديد. و ذوالقرنين حاكمى است كه از طرف خداوند مبعوث گشته است و در سلك رسولان و پيامبران نمىباشد، همچنان كه طالوت اين گونه بود.
بنا بر این نقل هم میشه گفت که تضادی در سه حدیث ذکر شده نیست.
ehsan_8665 (یکشنبه 05 خرداد 92),حمید (دوشنبه 13 خرداد 92)
اما من در روایتی شنیدم که ذوالقرنین بنده صالح خدا بوده.
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله
با سلام و تشکر از شما آقا حامد.شیخ صدوق(رحمه الله علیه) مىفرمايد: « ذوالقرنين در حقيقت يكى از بندگان صالح خداوند بود و اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) فرمودند: "وَ فِيكُم مِثلِهِ" يعنى مانند ذوالقرنين هم اينك در ميان شما زندگانى مىكند و منظور ايشان وجود مقدس خودشان است. چرا كه بر ايشان نيز مانند ذوالقرنين دو ضربه فرود آمد و دو بار فرقَش شكافته شد. يك طرف فرق سر ايشان از ضربت عمر ابن عبدود در روز جنگ خندق یا احزاب، شكافته شد و طرف ديگر به ضربت عبدالرحمن ابن ملجم مرادی(لعنة الله عليه ) كه با همين ضربت دومى شهيد گرديد. و ذوالقرنين حاكمى است كه از طرف خداوند مبعوث گشته است و در سلك رسولان و پيامبران نمىباشد، همچنان كه طالوت اين گونه بود.
یه سوالی داشتم:در ابتدای روایت فرموده ذوالقرنین بنده صالح خدا بوده که میتواند هر شخص صالحی باشد برای مثال سلمان فارسی یا ابن عباس عموی پیغمبر.
اما در اوخر روایت فرموده ذوالقرنين حاكمى است كه از طرف خداوند مبعوث گشته است و در سلك رسولان و پيامبران نمىباشد، همچنان كه طالوت اين گونه بود.
ایا این دو حرف با هم تناقض ندارند؟
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله