با سلام خدمت شما کربلایی عباس جان!
خواهش می کنم. اینا وظیفست. با این کارا بنده آرامش میگیرم. شما با حضور مستمر و فراوان و گرمتان در سایت خسته بنده را از تن خارج می کنید! (آخه تایپ می کنم انگشتام خسته میشه! اگر بدونی چه کار طاقت فرساییه!)
در مورد حضور نیز، تا جایی که بتونم انشالله حضور خواهم داشت. در جلسات متاهلین که حضور دارم الحمدلله، شما مجردی این قسمت هاشو نیستی به من چه!. انشالله سریع متاهل شید که خیر و برکت در متاهلیست.
در مورد امتحانات هم باید خدمتت بگم عباس جان که یکی از بهترین دوران بنده از نظر کاری همین دوره امتحانا بود! آدم تکلیفش مشخصه! کلی مرخصی میگیره با خیال راحت به درساش میرسه! از بس که کارای دیگه هست. بالاخره آدم تا عصر میره سر کار بعدش باید بیاد با خستگی تمرین پروژه انجام بده، دیدن پدر و مادر خودم و همسر که وظیفه شرعی ماست در هر هفته و... دیگه هر زمانی که می مونه رو میگیره. اگر بدونی این تز ارشد چقدر منو داره اذیت می کنه، متوجه میشی که امتحانات قسمت راحتشه. اگر بدونی امسال عید چقدر چسبیده بودم پای لپتاپ به کارای دانشگاه میرسیدم... هی... دوره تکمیلی و اینا هم بماند که این وسط رفتم و 1 ماه از هیات نیومدنم به همین دلیل بود. انشالله از اواسط تابستون اوضاعم خیلی بهتر میشه. البته دانشگاهه دیگه! پدر مادر که نداره...
بالاخره هر کسی برهه ای از زندگیش رو در کار زیاد و مشغله فراوان می گذرونه. یکی میره قم! یکی میره عسلویه یکی باید 2 شیفت کار کنه... دائمی که نیست...
شما دعا کن که نیت بنده حقیر از این کارا خیر باشه که یه وقت کلش نره رو هوا
ارشد + کار + زندگی متاهلی + دیدار والدین + بخشی از سربازی (خوب یه خورده سنگینه ...)
ولی شما نیز دعا کنید تا این حب دنیا که شدیدا من رو احاطه کرده و مدام در حال مبارزه هستم باهاش( و البته فعلا که پیروز شده! وگرنه اوضاعم خیلی فرق می کرد) از دل داغونم بیرون بره. کلا دعا کن آدم شم!
در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
پاسخ با نقل قول