سوزاندن خانه ریحانه پیامبر اوج هجوم به خانه حضرت زهرا است
از دستور هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره تا سوزاندن خانه حضرت، حوادثی رخ داده است که هر کدام به تنهایی جسارت دستگاه حاکم به حضرت صدیقه طاهره را نشان می*دهد و هر کدام از این حوادث برای نشان دادن غاصب بودن حاکمان وقت و خروج آن زمامداران از اسلام کافی و وافی است، اما از آنجا که سوزاندن خانه ریحانه پیامبر اوج هجوم به خانه حضرت زهرا است و واقعیتی انکارناپذیر، به کنکاش در کتب مدافعان نظام حاکم غاصبان می پردازیم تا وقوع احتراق خانه وحی در منابع مخالف واضح شود. لازم به ذکر است که احتراق و سوزاندن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع شیعی مورد تردید نیست.

مروری دیگر بر حوادث تلخ «هجوم به بیت فاطمه علیهاالسّلام»:

حادثه اول: خلیفه اول دستور اکید صادر می کند: «او (علی بن ابیطالب علیه*السّلام) را به شدیدترین نحو ممکن [و به هر صورت، به جهت اخذ بیعت] به نزد من بیاور. (1) اگر [برای انجام بیعت] خارج نشدند، با آنها بجنگ! (2) جالب است که در توصیف شخصیّت خلیفه اظهار شده است: «...خلیفه که بر اساس روحیه شخصی خویش، تمایلی به برخورد خشونت بار با علی(ع) و بنی هاشم نداشت...»!(3)

حادثه دوم: خلیفه دوم هیزم می طلبد: دستور داد: «هیزم فراهم آورید!»(4)

حادثه سوم: خلیفه دوم فتیله می آورد: «پس عمر، فتیله به دست، آمد.»(5)

حادثه چهارم: همو پاره ای آتش می آورد: «عمر با پاره ای از آتش پیش آمد.»(6)

حادثه پنجم: خلیفه دوم سوگند یاد کرده و تهدید می کند: «به خدا سوگند! یا برای بیعت خارج می شوید یا خانه را بر شما به آتش می کشم.»(7)

حادثه ششم: همو آتش می افروزد: «به سمت منزل وی (امیرالمؤمنین علیعلیه*السّلام ) شتافتند و به او یورش بردند و درب خانه اش را به آتش کشیدند.»(8) [ذهبی (متوفّای 748) درباره مسعودی می نویسد: «او معتزلی بود.»(9)جالب توجه است که: سُبکی (متوفّای 771) مسعودی را شافعی قلمداد می نماید.(10)]

برخی می*گویند از آنجا که روایت سوزاندن درِ خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در کتاب بخاری نیامده است، پس نمی توان به این نقل اعتماد کرد و در جواب باید گفت، اگر کتاب بخاری این روایت را آورده بود، دیگر کتاب مورد اعتماد مخالفین نبود؛ چرا که ملاک و مبنا برای قبول تاریخ و اعتقادات در علم کلام در نزد ایشان توجیه ماوقع و انکار حقیقت است.

اگر بنا بر این باشد که هر کسی که حقیقت را آن طور که هست بازگو کند، از عدالت و اعتبار و وثاقت خارج می شود و هیچ گاه کتاب مورد اعتماد و موثق که حقایق را آن گونه که هست نقل کرده باشد، نخواهیم یافت.