1- احتمال خطر جانى
از برخى عبارات امام - که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن حضرت از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر مىآید که امام ماندن بیش تر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست؛ چنان که در جواب ابن عباس مىفرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است»(6)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند» (7)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد .(8) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام در مکّه فرستاد. (9)
2- شکسته نشدن حرمت حَرَم
در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام وجود داشت که نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او - که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست - به صراحت بیان مىدارد. ایشان در جواب ابن زبیر مىفرماید:.«پدرم (على) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله او حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(10)