خلاصه*ای از داستان صحیفه ملعونه
تفصیل داستان صحیفه ملعونه را در بحارالانوار جلد 28 صفحه 111- 96 به نقل از حذیفه نقل کرده که خلاصه‏اش چنین است:

اوّل کسانى که بر غصب خلافت هم*پیمان شدند ابوبکر و عمر بودند و اساس و پایه‏اى که طبق آن پیمان بستند و سایر پیمان*هایشان هم بر آن پایه بود این بود که «اگر محمّد بمیرد یا کشته شود این امر خلافت را از اهل بیتش بگیریم. به طورى که تا ما هستیم احدى از آنان به خلافت دست نیابد.»

بعد از آن ابوعبیده جراح و معاذبن*جبل و در آخر سالم*مولى*ابى*حذیفه هم به آنان پیوستند و پنج نفر شدند. اینان جمع شدند و داخل کعبه رفتند و در بین خود نوشته‏اى در این*باره نوشتند که: «اگر محمد بمیرد یا کشته شود ...» و در تمام این قضایا عایشه و حفصه جاسوس پدرانشان در خانه پیامبر (ص) بودند.

سپس ابوبکر و عمر جمع شدند و سراغ منافقین و آزادشدگان فرستادند و ما بین خود مشورت و نظرخواهى کردند و بر این رأى متّفق شدند که هنگام بازگشت پیامبر (ص) از حجه*الوداع در گردنه «هرشى» که در راه مکه در نزدیکى جحفه است شتر حضرت را برانند و به این طریق حضرت را به قتل برسانند. کسانى که اجراى نقشه را بر عهده داشتند چهارده نفر بودند که در جنگ تبوک هم همین نقش را بر عهده داشتند ولى این نقشه آنان بر آب شد.

امیرالمؤمنین (ع) از طرف خداوند در غدیر خم منصوب شد و سپس پیامبر (ص) حرکت کرد تا به گردنه «هرشى» رسید و آن عده جلوتر رفتند و بر سر راه پنهان شدند، ولى این بار هم خداوند آنان را مفتضح کرد و پیامبرش را حفظ نمود.

وقتى وارد مدینه شدند همگى در خانه ابوبکر جمع شدند و در بین خود نوشته‏اى نوشتند و آنچه درباره خلافت تعهّد کرده بودند در آن ذکر کردند، و اوّلین مطلب آن شکستن پیمان و ولایت على*بن*ابى*طالب (ع) بود و اینکه خلافت از آن ابوبکر و عمر و ابوعبیده است و سالم نیز با آنان است و از این عده خارج نمى‏شود.

این صحیفه دوم را سى و چهار نفر امضاء کردند که چهارده نفر همان کمین‏کنندگان در گردنه هرشى بودند که عبارت بودند از ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و عمروعاص و طلحه و ابوعبیده جراح و عبدالرحمن بن عوف و سالم مولى*ابى*حذیفه و معاذ*بن*جبل و ابوموسى*اشعرى و مغیره بن شعبه و سعدبن ابى*وقاص و اوس*بن*حدثان و بیست نفر دیگر عبارت بودند از: ابوسفیان، عکرمه*پسر*ابو*جهل، خالد*بن*ولید، بشیربن*سعید، سهیل*بن*عمرو، صهیب*بن*سنان، ابوالاعور*اسلمى، صفوان*بن*امیّه، سعیدبن*عاص، عیّاش*بن*ابى*ربیعه، حکیم بن*حزام، مطیع*بن*اسود*مدرى و چند نفر دیگر که هر کدام از اینان جمعیّت عظیمى را به دنبال خود داشتند که سخنشان را مى‏پذیرفتند و از آنان اطاعت مى‏کردند.

نویسنده این صحیفه سعید*بن*عاص اموى بود و در محرم سال دهم هجرت آن را نوشت. سپس آن را به ابوعبیده*جراح سپردند و او آن را به مکه فرستاد. آن صحیفه همچنان در کعبه مدفون بود تا زمان عمر که آن را از محلش بیرون آورد. (13)