اشکال دوم؛ ردّ الشمس مخالفت با قانون طبیعت

بعضی نیز می گویند مگر جهان بدون حساب و کتاب است و آیا بین اجرام آسمانی قانون وجود ندارد، که با اشاره شخصی خورشید برگردد؟ اگر این واقعه درست باشد باید تمام قوانین افلاک و اجرام سماوی برهم ریخته باشد؛ لذا این واقعه را نمی توان پذیرفت.

در جواب باید گفت متاسفانه این اشکال از دوری ما از فضای آیات و روایات نشات گرفته است و ما عالم هستی را کاملا مادی گرایانه تحلیل و تبیین می کنیم، در حالی که آیات و روایات تبیینی منحصر به فرد از عالم هستی دارد و قوانین جاری و ساری در این عالم تحت نظر و ارده خداوند متعال می باشد.

بنابر آیات و روایات قانون هایی که در طبیعت وجود دارند مادامی که اراده خدا به این قوانین تعلق گیرد، جاری و ساری هستند هرگاه اراده خداوند تغییر کند، قوانین نیز تغییر خواهند کرد به طور مثال طبق قوانین موجود در عالم هستی آتش همیشه سوزنده و گرم می باشد و هیچ گاه کسی از آتش توقع برودت ندارد حال آنکه آتش به امر خداوند متعال بر ابراهیم سرد شد(10) و این نمونه ای از تصرف خداوند در عالم هستی است، لذا دست خداوند در عالم بسته نیست و خداوند تحت تسلط قانون های طبیعت نمی باشد و او فعال لما یشاء می باشد و خداوند اذن تصرف در عالم هستی و ولایت براین کون و مکان را برای عده ای از خواص اولیائش اذن داده است.

این مطلب را مرحوم مجلسی در کتاب «سماء والعالم» مفصلا بحث کرده است به همراه پاسخ به اشکالات و ایرادات مستشکلین و همچنین اشاره ای هم سید مرتضی در کتاب کلامی «رسائل» در ذیل بحث رد الشمس دارد. البته این مختصر گنجایش بحث بیشتر درباره این موضوع را ندارد.

ولیّ خورشید ولیّ تمام مومنین است

از اشکالات که بگذریم و چون نیکو بنگریم با قلبی سلیم قضیه را بررسی بنماییم می یابیم که خوابیدن پیامبر بهانه ای است، برای آشکار شدن شانی از شئون امیرالکونین، علی بن ابیطالب (ع)، که عالمیان بفهمند که خورشید با همه عظمتش تحت اراده ولیش حرکت می کند و اگر ولیش به آن فرمان بازگشت دهد بدون چون چرا مطیع محض است.

با توجه به این که این روایت نزد اهل عامه نیز موثق بلکه متواتر است این سوال پیش می آید، که چگونه کسی که بر کائنات ولایت و امامت دارد چگونه تحت ولایت و امامت شخصی که مفضول است درآمده است؟ آیا عدل خداوند اجازه می دهد که این شخص با این مکان منیعش مأموم کسی باشد، که بر هیچ یک از امور ساده دنیا تصرف و تسلطی ندارد؟ «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»

ولایت بر نماز مقدم است

و ای بسا اشاره ای ظریف به این نکته باشد که ولایت بر نماز ترجیح دارد و مهم تر است؛ چرا که رسول خدا بر امیرالمومنین ولایت داشته است و حضرت امیر به خاطر این ولایت بدون اذن ولی خودش از جا برنمی خیزد ، حتی برای نماز و این نکته ای بسیار لطیف و ظریف در این واقعه است.