در کتاب اسرار آل محمد(ص) سلیم بن قیس هلالی آمده:
معاویه گفت:ما به نواحی نوشته ایم و از ذکر مناقب علی(ع) و اهل بیتش نهی کرده ایم ای ابن عباس زبان خود را نگه دار و در کار خود به احتیاط رفتار نما.
ابن عباس گفت :آیا ما را از قرائت قرآن نهی می کنی؟گفت: نه.
گفت:آیا ما را تاویل قرآن نهی می کنی؟گفت:آری.
ابن عباس گفت:قرآن را بخوانیم و نپرسیم که خداوند چه مقصودی داشته است؟
گفت:آری.
ابن عباس گفت:کدام بر ما واجب تر است:قرائت قرآن یا عمل به آن؟ گفت:عمل به آن.
ابن عباس گفت:چگونه می توانیم بدان عمل کنیم قبل از آنکه بدانیم خداوند از آنچه بر ما نازل کرده چه قصدی کرده است؟
معاویه گفت:در این باره از کسی سوال کنید که قرآن را غیر آنگونه که تو و اهلبیتت تاویل می نماید.
ابن عباس گفت:قرآن بر اهل بیت من نازل شده، آنگاه من درباره آن از آل ابوسفیان یا از آل ابی معیط یا از یهود و نصاری
و مجوس سوال کنم؟! معاویه گفت:ما را با یهود و نصاری و مجوس یکسان قرار دادی و ما را از آنان حساب کردی؟
ابن عباس گفت: به جان خودم قسم تو را با آنان یکسان قرار ندهم مگر هنگامیکه تو ما را نهی می کنی خداوند را طبق قرآن و طبق آنچه از امر و نهی و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ
و عام و خاص و محکم و متشابه در آن است عبادت کنیم.و اگر امت از اینها نپرسند هلاک می شوند و اختلاف می کنند و سرگردان می شوند.
معاویه گفت: قرآن را بخوانید و آنرا تاویل کنید ولی چیزی از آنچه خداوند از تفسیر آن درباره شما نازل کرده و آنچه پیامبر(ص) درباره شما گفته
روایت نکنید و غیر آنها را روایت کنید.
ابن عباس گفت:خداوند در قرآن می فرماید:يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (آیه 8 سوره صف) آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مىكند هر چند كافران خوش
نداشته باشند!
معاویه گفت:ای ابن عباس خود را از من بازدار و زبانت را در مورد من حفظ کن و اگر به ناچار باید انجام دهی آن را پنهانی انجام بده و احدی بطور علنی این را از تو نشنود.
سپس به منزلش بازگشت و برای ابن عباس پنجاه هزار درهم فرستاد