لطفا بگید معیار جامع شما اگر قرآن و روایات نیست
چه چیز دیگری است؟
تفکرات یونانیان جزء معیار های شما است؟
لطفا بگید معیار جامع شما اگر قرآن و روایات نیست
چه چیز دیگری است؟
تفکرات یونانیان جزء معیار های شما است؟
با خصم حق ستیزه عادت ماست
لعن بر عمر عبادت ماست
العیاذ بالله (درسته؟!) چنین مباد که تفکرات شرک امیز معیار تفکر مومنان قرار گیرد![]()
[quote="zoha این معیار نمی گم غلطه اما جامع نیست. فرهنگ و تفکر یونانی اگه زیرمجموعه فرهنک و تفکر شیعی بود می تونستین این حرف رو بزنین اما فکر می کنم من فاصله و تفاوت این دو تارو به اندازه کافی توضیح دادم.[/quote]
با سلام به دوست عزیز
طبق گفته ی بالای شما معیار قران و عترت برای بررسی و نظر دادن درباره فلسفه معیار جامعی نیست.این حرف به این معنیه که پناه بر خدا اهل بیت علیهم السلام به اندازه کافی از فلسفه نمیدونستند و نسبت به هزار سال قبل اطلاعی نداشتند،ائمه ای که علم الکتاب یعنی کل علم قران به آنها داده شده و غیر از این علوم دیگه ای که اگر به باب علم اهل بیت در کتاب شریف کافی و بحار مرحوم مجلسی مراجعه کنیدجامعیت علم آن بزرگواران را متوجه میشوید.این حرف به این معنیه که پناه بر خدا دین اسلام که قران و عترت رسول گرامی صلی الله علیه و اله می باشد ناقص است.
در صوتیکه علم اولین و آخرین نزد اهل بیت علیهم السلام می باشد.
حال وقتی ما اسلام را به عنوان دین حق قبول داریم بدیهی است که طبق دستور خداوند باید معارف و اعتقاداتمان را از آن 14 نور بگیریمو درستی و غلطی و حق یا باطل بودن هر چیز را از آنها بگیریم.
ای مهجت قلب مصطفی ادرکنا محبوبه ی ذات کبریا ادرکنا
با آنکه علیست رکن ما کان و یکون ای رکن علی مرتضی ادرکنا
جامع نیست خب چرا جامع نیست من کتاب و عترت جامع می دونم به عنوان منبع یا به تعبیری دقیق تر مشرع می دانم حالا لطفا بفرمایید عدم جامعیت کجاست ؟؟این معیار نمی گم غلطه اما جامع نیست.
دوست عزیز اینجا هم توضیح ندادین چرا باید زیر مجموعه شیعه باشه ؟؟؟فرهنگ و تفکر یونانی اگه زیرمجموعه فرهنک و تفکر شیعی بود می تونستین این حرف رو بزنین اما فکر می کنم من فاصله و تفاوت این دو تارو به اندازه کافی توضیح دادم.
البته یک نکته نا دیده نباشد که :
1 - می خواهیم بگوییم که فلسفه با شیعه و کتاب و سنت در تعارض و تکاذب است که در این صورت کتاب و سنت منبع جامع و مانع است
2 یکبار با قطع نظر از کتاب و سنت می خواهیم بگوییم که فلسفه با عقل صحیح مخالف است یا بفرمایید که مخالف برهان است در این جا کتاب و عترت را منبع نمی دانیم ملاک خود براهین عقلی است که البته می شود این براهین عقلی را از کتاب و عترت یاد گرفت و یا ای بسا کتاب و عترت بر پایه عقل قطع نظر از وحی با ادله عقلی به نقد مخاطب بپردازد که در این صورت هم باز ملاک براهین عقلی است
اگر منظور zoha این باشد اختلافی نداریم
بر همه عایشه های امروز لعنت