اى صلوات قدسيان صحبت و ذكر خير تو

دو گشوار عرش حق ، شبر تو شبير تو

كسى كه دلبرش توئى ، دل ندهد به غير تو

خدا كند يكى شود سلوك ما و سير تو

كه بگذريم از فنا ببويه بقا على عليه السلام

سزد خدا به عشق تو خلقت اب و گل كند

جرم و خطاى خلق را ببخشد و بهل كند

جز تو نديده ام كسى به چاره درد دل كند

دشمن جان خويش را به لطف خود خجل كند

هماى رحمت تو پر كشيد تا كجاى على عليه السلام

اى به نثار مقدمت گوهر اشك ديده ام

وى به فداى جان تو، جان به لب رسيده ام

من به بهاى هستى ام ، تو را خريده ام

نيست به جز ولاى تو مشى و مرام و ايده ام

مباد سازد از برت خدا مرا جدا على عليه السلام

مسيح را تو داده اى شفا ز لعل نوش خود

تو صرف ناتوان كنى همه توان وجوش خود

تو خود نواى بى نواشنيده اى به گوش خود

تو ظرف اب پيره زن كشيده اى به دوش خود

تو دستگير هر كسى كه اوفتد ز پا على عليه السلام

على على على على عليه السلام