????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 24






  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723

    عبادت،سیره و مکارم اخلاق امام کاظم(ع)

    محمّد بن جعفر عاصمی از پدر خود، از جدش نقل کرده، با عده ای از اصحاب به حج رفتیم و بعد از آن به طرف مدینه راه افتادیم و به دنبال جایی برای اتراق بودیم. ابا الحسن علیه السلام را دیدیم که سوار بر الاغ سبز رنگی بودند و پشت سر ایشان غذا می*آوردند. بین نخل*ها فرود آمدیم و ایشان نیز همان جا فرود آمد و طشت و آب و مشکی آوردند و ابتدا ایشان دست هایشان را شستند و طشت را از طرف راست گرداندند تا به نفر آخر رسید، بعد از طرف چپ شروع کردند تا همه دست*های خود را شستند و بعد غذا را آوردند. با نمک شروع کردند و سپس فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید. بعد سرکه خوردند و سپس کتف کباب شده ای آوردند و فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که رسول الله صلی الله علیه و آله به آن علاقه داشتند.
    بعد سرکه و روغن زیتون آوردند، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که فاطمه علیها السّلام به آن علاقه داشتند. بعد سکباج -. غذایی معروف که از سرکه و گوشت و زعفران تهیه می*شود. - آوردند، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که امیرالمؤمنین علیه السّلام به آن علاقه داشتند.
    سپس گوشت سرخ کرده با بادنجان آوردند، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که حسن بن علی علیه السّلام به آن علاقه داشتند.
    بعد ماست ترشی که در آن نان ترید شده بود آوردند، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که حسین بن علی علیه السّلام به آن علاقه داشتند. سپس پنیری که با ادویه معطر شده بود آوردند، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که محمّد بن علی علیهما السّلام به آن علاقه داشتند. بعد پیاله ای آوردند که در آن چیزی مانند عجه -. غذایی است که از تخم مرغ و آرد و روغن درست می*کنند. - بود و تخم مرغ داشت، فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که پدرم حضرت صادق علیه السلام به آن علاقه داشتند. بعد حلوایی آوردند و فرمودند: با نام خداوند بخشنده مهربان بخورید، این غذایی است که من به آن علاقه دارم. سفره را برچیدند، یکی از ما برخاست تا آن چه اطراف سفره ریخته بود را تمیز کند، امام علیه السلام فرمودند: این کار را در خانه*ها می*کنند که سقف دارد، ولی در چنین جایی برای پرندگان و چهارپایانی است که دنبال غذا می*گردند.
    بعد خلال دندان آوردند، فرمودند: خلال صحیح آن است که زبان را در دهان بگردانی و هر چه یافتی را فرو ببری و هر چه بیرون نیامد را با خلال خارج کنی و بیرون اندازی. طشت و آب آوردند؛ اول از طرف چپ شروع کردند تا به خود ایشان رسید و دست خود را شستند، سپس کسانی که طرف راست ایشان بودند شستند تا به نفر آخر رسید. بعد فرمود: ای عاصم! چطور به هم دیگر می*رسید به یک دیگر نیکی می*کنید؟ او عرض کرد: به بهترین وجهی که مردم ممکن است. فرمودند: آیا این طور است که اگر یکی از شما هنگام تنگ دستی بیاید و او را پیدا نکند، بگوید کیسه پول او را بیاورند و مهر کیسه را بشکند و هر چه لازم داشت بردارد و کسی به او چیزی نگوید؟ عرض کرد: نه. فرمودند: پس شما آن طور که من دوست دارم، هنگام تنگدستی و فقر به هم رسیدگی نمی کنید. -. مکارم الأخلاق: ۱۶۵
    بحارالانوار جلد۴۸ صفحه۱۱۹

  2. Top | #2

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    للنعمانی أَحْمَدُ بْنُ سُلَیْمَانَ بْنِ هَوْذَةَ عَنِ النَّهَاوَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَرَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ ثَلَاثُ سِنِینَ وَ مَعَهُ عَنَاقٌ مِنْ هَذِهِ الْمَکِّیَّةِ وَ هُوَ آخِذٌ بِخِطَامِهَا وَ هُوَ یَقُولُ لَهَا اسْجُدِی فَلَا تَفْعَلُ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ غُلَامٌ لَهُ صَغِیرٌ یَا سَیِّدِی قُلْ لَهَا تَمُوتُ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام وَیْحَکَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ
    غیبت نعمانی: معاویة بن وهب نقل کرده، به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم و ابا الحسن موسی علیه السلام را که در آن وقت سه سال داشتند را دیدم که بزغاله ای مکی به همراه دارند و مهار آن را گرفته و می*گویند: سجده کن و او این کار را نمی کرد. تا سه بار همین را فرمودند و بزغاله سجده نکرد، یکی از غلامان کوچک ایشان عرض کرد: آقای من! به او بگویید: بمیر! موسی علیه السلام فرمودند: وای بر تو! من زنده کنم و بمیرانم!؟ خدا زنده می*کند و می*میراند. -. غیبت نعمانی: ۱۷۹ -
    ----------
    📗غیبة النعمانیّ ص ۱۷۹.
    📘بحارالانوار ج۴۸ ص۱۱۷

    یا علی💖

  3. Top | #3

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام یَأْمُرُنَا إِذَا أَدْرَکَتِ الثَّمَرَةُ أَنْ نُخْرِجَهَا فَنَبِیعَهَا وَ نَشْتَرِیَ مَعَ الْمُسْلِمِینَ یَوْماً بِیَوْمٍ [۳] .
    📘کافی: معتب نقل کرده، وقتی میوه*ها می*رسیدند، ابا الحسن علیه السّلام دستور می*دادند آن*ها را بچینیم و بفروشیم و آن مقدار که خود نیاز داریم به همراه سایر مردم روزانه از بازار بخریم.
    📚بحارالانوار جلد۴۸ صفحه۱۱۷
    ----------
    [۳]: ۳. نفس المصدر ج ۵ ص ۱۶۶.

    یا حیدر مدد🙌

  4. Top | #4

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ: بَعَثَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام غُلَاماً یَشْتَرِی لَهُ بَیْضاً فَأَخَذَ الْغُلَامُ بَیْضَةً أَوْ بَیْضَتَیْنِ فَقَامَرَ بِهَا فَلَمَّا أَتَی بِهِ أَکَلَهُ فَقَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ إِنَّ فِیهِ مِنَ الْقِمَارِ قَالَ فَدَعَا بِطَشْتٍ فَتَقَیَّأَ فَقَاءَهُ [۲] .
    کافی: عبدالحمید بن سعید نقل کرده، ابا الحسن علیه السّلام غلامی را فرستادند تا برای ایشان تخم مرغ بخرد، غلام با یکی دو تا از تخم مرغ*ها قمار کرد، وقتی آنها را آورد و ایشان آن*ها را خوردند، یکی از غلامان عرض کرد: آقا در میان این تخم مرغ ها، قمار هم وجود دارد، امام علیه السّلام طشتی خواست و آن چه خورده بودند را قی کردند.
    ----------
    📘 الکافی ج ۵ ص ۱۲۳.
    📚 بحارالانوار جلد۴۸ ص ۱۱۷

  5. Top | #5

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ وَ غَیْرِهِ عَنْ عِیسَی شَلَقَانَ قَالَ: کُنْتُ قَاعِداً فَمَرَّ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام وَ مَعَهُ بَهِیمَةٌ قَالَ فَقُلْتُ یَا غُلَامُ مَا تَرَی مَا یَصْنَعُ أَبُوکَ یَأْمُرُنَا بِالشَّیْ ءِ ثُمَّ یَنْهَانَا عَنْهُ أَمَرَنَا أَنْ نَتَوَلَّی أَبَا الْخَطَّابِ ثُمَّ أَمَرَنَا أَنْ نَلْعَنَهُ وَ نَتَبَرَّأَ مِنْهُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَ هُوَ غُلَامٌ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ
    وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِکَ أَعَارَهُمُ اللَّهُ الْإِیمَانَ یُسَمَّوْنَ الْمُعَارَیْنَ إِذَا شَاءَ سَلَبَهُمْ وَ کَانَ أَبُو الْخَطَّابِ مِمَّنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَخْبَرْتُهُ مَا قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ مَا قَالَ لِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّهُ نَبْعَةُ نُبُوَّةٍ [۴] .
    📘کافی: عیسی شلقان نقل کرده، نشسته بودم که ابا الحسن موسی علیه السّلام در حالی که چارپایی همراهشان بود از مقابلم رد شدند، عرض کردم: ای پسر! نمی بینی پدرت چه می*کند؟ اول امری به ما می*کند و بعد ما را از آن نهی می*کند، به ما امر کرد با ابوالخطاب دوستی بورزیم و سپس امر کرد او را لعنت کنیم و از او تبری بجوییم. ابا الحسن علیه السلام که در آن زمان نوجوانی بودند فرمودند: خداوند عده ای را برای ایمان آفریده همیشه بر ایمان خود باقی می*مانند و عده ای را نیز برای کفر آفریده که همیشه بر کفر خود باقی می*مانند و عده ای دیگر بین این دو آفریده که ایمان را به آن*ها عاریه داده است که به آن*ها معارین می*گویند و هر وقت بخواهد ایمان را از آن*ها می*گیرد، ابوالخطاب از کسانی است که ایمانشان عاریه بود. به محضر امام صادق علیه السّلام رسیدم و آن چه به ابا الحسن علیه السّلام گفته بودم و آن چه ایشان به من فرمود را برایشان نقل کردم، حضرت فرمودند: او از ریشه نبوت است.
    ----------
    [۴]: ۴. المصدر السابق ج ۲ ص ۴۱۸.
    بحارالانوار ج۴۸ ص۱۱۶
    یا علی مدد😭💖

  6. Top | #6

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فِی بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِینَةِ إِذْ ثَنَی رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ فَقَالَ إِنَّنِی ذَکَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکُرَ رَبِّی [۳] .
    کافی: هشام بن احمر نقل کرده، با ابا الحسن علیه السّلام در اطراف مدینه حرکت می*کردیم که ناگهان ایشان از مرکب خویش پایین آمدند و به سجده افتادند و مدتی زیادی طول دادند، سپس سرشان را برداشتند و سوار مرکبشان شدند. عرض کردم: فدایتان شوم! سجده ای طولانی کردید!؟ فرمودند: به یاد یکی از نعمت*هایی که خدا بر من عنایت کرده افتادم، خوش داشتم که پروردگارم را شکر کنم. -. همان: ۹۸ -
    ----------
    [۳]: ۳. نفس المصدر ج ۲ ص ۹۸.
    📚بحارالانوار ج۴۸ ص۱۱۶
    یا علی مدد💖

  7. Top | #7

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] الْعِدَّةُ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام فِی السَّنَةِ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا لَکَ ذَبَحْتَ کَبْشاً وَ نَحَرَ فُلَانٌ بَدَنَةً فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ نُوحاً علیه السلام کَانَ فِی السَّفِینَةِ وَ کَانَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ کَانَتِ السَّفِینَةُ مَأْمُورَةً فَطَافَ بِالْبَیْتِ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ وَ خَلَّی سَبِیلَهَا نُوحٌ علیه السلام فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ
    إِلَی الْجِبَالِ أَنِّی وَاضِعٌ سَفِینَةَ نُوحٍ عَبْدِی عَلَی جَبَلٍ مِنْکُنَّ فَتَطَاوَلَتْ وَ شَمَخَتْ وَ تَوَاضَعَ الْجُودِیُّ وَ هُوَ جَبَلٌ عِنْدَکُمْ فَضَرَبَتِ السَّفِینَةُ بِجُؤْجُؤِهَا [۱] الْجَبَلَ قَالَ فَقَالَ نُوحٌ عِنْدَ ذَلِکَ یَا مَاوِی أَتْقِنْ وَ هُوَ بِالسُّرْیَانِیَّةِ رَبِّ أَصْلِحْ قَالَ فَظَنَنْتُ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَرَّضَ بِنَفْسِهِ [۲] .
    📚کافی: ابابصیر نقل کرده، در همان سالی که حضرت صادق علیه السّلام از دنیا رفته بودند، به محضر ابا الحسن موسی علیه السّلام رسیدم و عرض کردم: فدایتان شوم! چه شد که شما یک قوچ قربانی کردید و فلانی یک شتر قربانی کرد؟ فرمودند: ای ابامحمد! نوح علیه السلام در کشتی بود و آن چه خدا می*خواست هم در کشتی وجود داشت، کشتی مأمور بود، خانه کعبه را طواف کرد که همین طواف نساء است، نوح علیه السلام مهار کشتی را رها کرد، خداوند عزّ و جلّ به کوه*ها وحی کرد که من کشتی بنده*ام نوح را روی یکی از شما قرار می*دهم، کوه*ها بر خود بالیدند و کبر نمودند، اما کوه جودی که یکی از کوه*های سرزمین شماست، تواضع و فروتنی کرد. کشتی با سینه در روی آن کوه نشست. در آن زمان بود که نوح گفت: «یا ماوی اتقن» که به زبان سریانی یعنی خدایا به صلاح کن! طوری این را گفتتند که گمان کردم ابا الحسن علیه السّلام از طرف خودشان می*گویند. -. همان ۲: ۱۲۴ -
    ----------
    [۱]: ۱. الجؤجؤ: من الطائر و السفینة، الصدر، جمع جآجئ.

    [۲]: ۲. 📘الکافی ج ۲ ص ۱۲۴.
    بحارالانوار ج۴۸ ص۱۱۶/۱۱۵

  8. Top | #8

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنِ الْجَامُورَانِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَعْمَلُ فِی أَرْضٍ لَهُ قَدِ اسْتَنْقَعَتْ قَدَمَاهُ فِی الْعَرَقِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیْنَ الرِّجَالُ فَقَالَ یَا عَلِیُّ قَدْ عَمِلَ بِالْیَدِ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی فِی أَرْضِهِ وَ مِنْ أَبِی فَقُلْتُ وَ مَنْ هُوَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ آبَائِی کُلُّهُمْ کَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَیْدِیهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ وَ الصَّالِحِینَ [۴] .
    📗 "کافی: علی بن ابی حمزه نقل کرده، ابا الحسن علیه السّلام را دیدم که در زمین خود مشغول کار بودند و پاهایشان در عرق فرو رفته بود، عرض کردم: فدایتان شوم! کارگرها کجا هستند؟ فرمودند: ای علی! کسانی که از من و پدرم بهتر بوده اند نیز با دست خود کار کرده اند. عرض کردم: چه کسانی؟ فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السّلام و همه پدران من با دست خود کار کرده اند، کار کردن شیوه پیامبران و مرسلین و اوصیاء و صالحین است. -. همان ۵: ۷۵ -
    ----------
    [۴]: ۴. نفس المصدر ج ۵ ص ۷۵.
    📚بحارالانوارج۴۸ ص۱۱۵
    پروردگارا به حق امام کاظم علیه السلام ظهور حجتت، سرور و آقای ما، مولای ما ،صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نزدیک و نزدیک تر بگردان😭💖

  9. Top | #9

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] الْعِدَّةُ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام فِی حَائِطٍ لَهُ یَصْرِمُ [۲]
    فَنَظَرْتُ إِلَی غُلَامٍ لَهُ قَدْ أَخَذَ کَارَةً مِنْ تَمْرٍ فَرَمَی بِهَا وَرَاءَ الْحَائِطِ فَأَتَیْتُهُ فَأَخَذْتُهُ وَ ذَهَبْتُ بِهِ إِلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی وَجَدْتُ هَذَا وَ هَذِهِ الْکَارَةَ فَقَالَ لِلْغُلَامِ فُلَانُ قَالَ لَبَّیْکَ قَالَ أَ تَجُوعُ قَالَ لَا یَا سَیِّدِی قَالَ فَتَعْرَی قَالَ لَا یَا سَیِّدِی قَالَ فَلِأَیِّ شَیْ ءٍ أَخَذْتَ هَذِهِ قَالَ اشْتَهَیْتُ ذَلِکَ قَالَ اذْهَبْ فَهِیَ لَکَ وَ قَالَ خَلُّوا عَنْهُ [۳] .
    💖📗اصول کافی: معتب نقل کرده، ابا الحسن موسی علیه السّلام در باغشان مشغول قطع کردن شاخه*های درختان بود، دیدم که یکی از غلامان ایشان خوشه ی خرمایی برداشت و پشت دیوار باغ انداخت، پیش او رفتم و خوشه خرما را برداشتم و او را به حضور ایشان بردم و عرض کردم: فدایتان شوم! من این غلام را با این خوشه خرما دیدم، به غلام فرمودند: فلانی! عرض کرد: لبیک! فرمودند: گرسنه هستی؟ عرض کرد: نه آقای من. فرمودند: برهنه هستی؟ عرض کرد: نه آقای من. فرمودند: پس چرا این خوشه خرما را برداشتی؟ عرض کرد: هوس چنین کاری کردم. فرمودند: برو، مال تو باشد و فرمودند: رهایش کنید.
    ----------
    [۲]: ۲. الصرم: هو القطع البائن، و صرم فلان النخل و الشجر جزه.
    📘 الکافی ج ۲ ص ۱۰۸.
    📚بحارالانوار جلد۴۸ ص۱۱۵
    یا الله🙌💖

  10. Top | #10

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الکافی] عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ یُونُسَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی حَدِیثِ بُرَیْهٍ: أَنَّهُ لَمَّا جَاءَ مَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَلَقِیَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ علیهما السلام فَحَکَی لَهُ هِشَامٌ الْحِکَایَةَ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ لِبُرَیْهٍ یَا بُرَیْهُ کَیْفَ عِلْمُکَ بِکِتَابِکَ قَالَ أَنَا بِهِ عَالِمٌ ثُمَّ قَالَ کَیْفَ ثِقَتُکَ بِتَأْوِیلِهِ قَالَ مَا أَوْثَقَنِی بِعِلْمِی فِیهِ قَالَ فَابْتَدَأَ أَبُو الْحَسَنِ یَقْرَأُ الْإِنْجِیلَ فَقَالَ بُرَیْهٌ إِیَّاکَ کُنْتُ أَطْلُبُ مُنْذُ خَمْسِینَ سَنَةً أَوْ مِثْلَکَ قَالَ فَقَالَ فَآمَنَ بُرَیْهٌ وَ حَسُنَ إِیمَانُهُ وَ آمَنَتِ الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ مَعَهُ.
    فَدَخَلَ هِشَامٌ وَ بُرَیْهٌ وَ الْمَرْأَةُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَحَکَی لَهُ هِشَامٌ الْکَلَامَ الَّذِی جَرَی بَیْنَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام وَ بَیْنَ بُرَیْهٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [۳]
    فَقَالَ بُرَیْهٌ أَنَّی لَکُمُ التَّوْرَاةُ وَ الْإِنْجِیلُ وَ کُتُبُ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ هِیَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَأُهَا کَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا کَمَا قَالُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یَجْعَلُ حُجَّةً فِی أَرْضِهِ یُسْأَلُ عَنْ شَیْ ءٍ فَیَقُولُ لَا أَدْرِی [۱] .
    📘اصول کافی: هشام بن حکم نقل کرده، در جریان حدیث بریة، وقتی با بریة به حضور امام صادق علیه السلام رسیدیم، ابا الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام را دیدم و ماجرا را برای ایشان حکایت کردم. وقتی نقل من تمام شد، ابا الحسن علیه السلام به بریة فرمودند: ای بریة! چقدر کتاب خودتان را می*دانی؟ گفت: من عالم به آن هستم. بعد فرمودند: چقدر به تأویل آن مطمئنی؟ همان مقدار که به علمم نسبت به آن اطمینان دارم. ابا الحسن علیه السلام شروع به خواندن انجیل کردند. بریة گفت: من پنجاه سال است که دنبال شما یا کسی مثل شما می*گردم. بریة ایمان آورد و مؤمن خوبی شد، زنی که همراه او بود نیز ایمان آورد.
    هشام و بریة و ان زن به حضور امام صادق علیه السلام رسیدند و هشام گفتگویی که بین ابا الحسن موسی علیه السلام و بریة اتفاق افتاده بود را برای ایشان شرح داد، امام صادق علیه السلام فرمودند: «ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» -. آل عمران / ۳۴ - {فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند و خداوند شنوای داناست}.
    بریة عرض کرد: شما چطور از تورات و انجیل و کتاب*های انبیاء خبر دارید؟ حضرت فرمودند: آن*ها به ما ارث رسیده است، ما آن*ها را همان طور می*خوانیم که آن*ها می*خواندند و همان طور می*گوییم که آن*ها می*گفتند. خداوند در زمین حجتی قرار نمی دهد که چیزی بپرسند و بگوید نمی دانم. -. کافی ۱: ۲۷۷ -
    ----------
    [۳]: ۳. سورة آل عمران الآیة: ۳۴.
    📙 الکافی ج ۱ ص ۲۲۷ و فی هامش المصدر بریهة.
    📚بحارالانوار جلد۴۸ ص ۱۱۵


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •