????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 22






موضوع: علل الشرایع

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723

    علل الشرایع

    همانگونه که در حدیث ثقلین آمده، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مسلمانان را به تمسک بر دامن قرآن و اهل بیت خود فرمان داده و با تاکید فراوان از امت اسلامی خواسته است که هرگز از این دو امانت گرانقدر جدا نشوند. این بدان جهت است که قرآن،فراگیر مبانی و احکام اسلام است.اهل بیت علیهم السلام مفسر و شارح آن می باشند و بیان و تفصیل آنچه در قرآن به صورت کلی ذکر شده، بر عهده اهل بیت و امامان معصوم علیهم السلام است و خوشبختانه احادیث بسیار و روایات فراوانی از اهل بیت به دست ما رسیده که ثروت گرانبهاست و میراثدار این گنج بی پایان هستیم. محدثان و عارفان شیعه در طول تاریخ زحمت*های فراوانی در جهت جمع آوری و تنظیم و تبویت این احادیث متحمل شده اند و حق بزرگی بر گردن نسل*های بعدی دارند. در میان آنان ثقة المحدثین محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق رحمت الله( متوفی ۳۸۱ هجری قمری) در نشر احادیث و احیای علوم آل محمد علیهم السلام نقشی برجسته و سهمی وافر دارد و کتاب های حدیثی متعددی از خود برجای گذاشته است که هر کدام در جای خود چون ستاره می درخشند.
    یکی از کتاب های حدیثی شیخ صدوق رحمت الله علیه که با سبک و سلیقه خاصی نوشته شده کتاب گرانقدر علل الشرایع است که در آن به علت های معارف و فلسفه احکام پرداخته شده و توضیحاتی را که ائمه معصومین(ع)درباره برخی از موضوعات سوال برانگیز داده اند، جمع آوری شده است و از این جهت بسیار سودمند و جذاب است.

    انشالله در این قسمت تمام روایت های کتاب علل الشرایع (همراه با متن عربی به صورت عکس و ترجمه به صورت متن )برای شما شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام قرار داده خواهد شد.

  2. تشکر شده توسط :

    ذاکری (شنبه 29 آذر 99)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه ۱:



    ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است، رحمتش بر سرور ما حضرت محمد(ص) و دودمان و فرزندان پاک و پاکیزه اش و سلام و تهنیت و درود بر آنها باد

    شیخ ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه فقیه قمی که خدا از او خشنود بوده و وی را نیز از خویش خشنود گردانده و بهشت را جایگاه و مکانش قرار دهد می گوید:
    باب اول
    جهت نامیدن آسمان به آسمان و دنیا به دنیا و آخرت به آخرت و وجه نامگذاری حضرت آدم به آدم و حواء به حواء و درهم به درهم و دینار به دینار و سر اینکه به اسب((اِجد)) و به قاطر ((عد)) و به درازگوش((حرّ)) می* گویند
    حدیث (۱)
    علی بن احمد بن محمد رضی الله عنه می گوید: محمد بن یعقوب از علی بن محمد نقل نمود که وی باسنادش حدیث ذیل را مرفوعاً(۱) نقل کرده:
    شخصی یهودی محضر علی بن ابیطالب علیه السلام رسید و عرض کرد چند سال از شما می نمایم در صورتی که جواب آن ها را بدهید اسلام می آورم.
    علی علیه السلام فرمودند: آنچه خواهی بپرس و محققاً کسی را داناتر از ما اهل بیت نخواهی یافت.
    یهودی عرضه داشت:
    الف: کره زمین بر چه استوار می باشد؟
    ب: چرا فرزند گاهی به عموها و زمانی به دایی ها شباهت دارد؟
    ج: منشاء پیدایش مو و خون و گوشت و استخوان و رگ آیا نطفه مرد بوده یا نطفه زن می باشد؟
    د: چرا آسمان را آسمان نامیده اند؟
    ******************************
    1_ حدیث مرفوعه در اصطلاح درایه خبری است که سند آن از وسط قطع شده باشد چه یکی از وسائط را نیاوردند و چه بیشتر مشروط به این که تصریح به رفع نمایند مانند حدیث مذکور و این قسم از خبر را داخل در حدیث مرسل به معنای اعم ّمی دانند.
    ویرایش توسط mahdi11 : شنبه 29 آذر 99 در ساعت 11:23 بعد از ظهر

  4. Top | #3

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۲:


    ه: چرا دنیا را دنیا خوانده اند؟
    و: برای چه آخرت را آخرت می گویند؟
    ز: وجه نامیدن حضرت آدم به آدم و حواء به حواء چیست؟
    ح: چرا به درهم ،درهم گفته شده و دینار به این نام موسوم شده است؟
    ط: چرا به اسب((اِجِد[1])) و به قاطر((عِدْ[2])) و به درازگوش((حَرِّ[۳]))گفته اند؟
    علی علیه السلام در جواب فرمودند:
    الف: کره زمین روی دوش فرشته ای است و دو پای آن فرشته روی سنگی و سنگ بر شاخ گاوی بوده و چهار دست و پای گاو بر پشت ماهی که در دریای اسفل می باشد قرار دارد و دریا روی ظلمت و ظلمت و تاریکی بر عقیم و عقیم بر ثری استوار است و کسی غیر از خداوند عزوجل از زیر ثری مطّلع نیست.
    ب و ج: هرگاه نطفه مرد زودتر از زن خارج شده و در رحم قرار گیرد البته فرزند به عمو و عمه ها شبیه می گردد و منشاء پیدایش استخوان و رگ همین نطفه می باشد و در صورتیکه نطفه زن پیش از نطفه مرد بیرون آمده زودتر در رحم وارد گردد فرزند به دایی و خاله ها شبیه می شود و منشاء پیدایش موی و پوست و گوشت این نطفه می باشد چه آنکه نطفه زن زرد و رقیق است.
    د: آسمان را از این جهت آسمان نامیده اند که چون وَسم(۴) و معدن آب می باشد.
    ه: و دنیا را به خاطر آن دنیا گفته اند که از هر چیزی پست تر می باشد.
    و: آخرت را،آخرت خوانند زیرا در آن پاداش و ثواب می باشد(۵)
    ز: و جهت نامیدن آدم به آدم این است که آن جناب از صفحه روی زمین آفریده شده و توضیح آن چنین است:
    حق تعالی جبرئیل علیه سلام را برانگیخت ابتدا او را مأمور ساخت که از روی زمین
    ******************************
    1-اِجِد،به کسر همزه و جیم
    2-عِد،به کسر عین و سکون دال
    3-حرّ،به فتح حاء و تشدید راء مکسوره
    4-وَسم، فتح واو و سکون سین در این روایت به معنای مَوسِم که اسم مکان است بوده و قرینه بر آن تفسیرش به معدن می باشد و مقصود از آن محل گرد آمدن می باشد چرا که در اغلب موارد این معنا را برای آن ذکر کرده است.
    5- چون پاداش و اجرت را معمولاً در پایان کار می دهند حق تعالی ثواب و اجر بندگان را در جهان باقی می*دهد از این رو این جهان را عالم آخرت نامیده اند.
    ویرایش توسط mahdi11 : شنبه 29 آذر 99 در ساعت 11:25 بعد از ظهر

  5. Top | #4

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه3:


    چه نواحی نرمش و چه مواضع ضخیم و درشت آن چهار نمونه خاک( خاک سفید و سرخ و تیره و سیاه) بیاورد و سپس فرمانش داد با آوردن چهار نوع آب( آب شیرین و شور و تلخ و بد بوی) بعد به او امر نمود که آب را در خاک بریزند آنگاه حق تعالی با قدرت کامله اش آب را با خاک درآمیخت و آن را گل ساخت و چنان این دو باهم ممزوج شدند که نه از خاک چیزی زائد آمد که آب بخواهد و نه از آب مقداری ماند که خاک نیاز داشته باشد و گل ساخته شده جثّه آدم بود و قادر متعال هنگام ریختن آب ها با خاک چنان نمود که آب شیرین در حلق آن هیکل و آب شور در دو چشمش و آب تلخ در دو گوشش و آب بد بو در بینی او قرار گرفت.
    و اما حوّا را از این رو به این نام خوانده شده که منشا آفرینش حیوان بوده است(۱)
    ط: و اما اینکه به اسب چرا ((اِجد)) گفته اند، جهتش آن است که اولین کسی که روی اسب نشست قابیل بود که در روز کشتن برادرش هابیل سوار آن شد و این بیت را انشاء کرد:
    اجد(۲)الیوم و ما / ترک الناس دما
    یعنی: می یابم که مردم درامروز، خونی را که ریختم نادیده نگرفته و به دنبال من می آیند.
    و چون هنگام دواندن اسب بیتی را که با کلمه ((اجد)) آغاز شده خواند لاجرم به اسب ((اجد)) گفته اند و قاطر به خاطر آن ((عد)) گفته اند که: اولین کسی که بر قاطر نشست حضرت آدم علیه السلام بود و شرح آن این است که:
    حضرت آدم فرزندی داشت به نام((مَعِد)) که چهار پایان شرق وافر داشت و پیوسته در معّیت جناب آدم آنها را می راند و هرگاه قاطر از رفتار می ماند آدم علیه السلام با صدای بلند می فرمود:مَعِد آنرا بران در نتیجه قاطر با اسم معد الفت پیدا کرد به حدّی که وقتی اسم معد را می گفتند قاطر به ذهن می آمد و بدین ترتیب این اسم برای آن حیوان گذارده شد و بعدها مردم ((میم)) را حذف کردند و به قاطر ((عِد)) اطلاق نمودند.
    *****************************
    1- شاید مقصود از ((حیوان)) موجود جاندار باشد که همان حضرت آدم است چه آنکه مطابق برخی از روایات حوّا از آدم آفریده شده است.
    ۲-کلمه((اجد)) به صیغه متکلم وحده، فعل مضارع است از مادّه وجدان یعنی می یابم و بفرموده مرحوم مجلسی ممکن است از مادّه اِجاده باشد یعنی نیکو سعی می کنم و فرار می نمایم.
    ویرایش توسط mahdi11 : شنبه 29 آذر 99 در ساعت 11:31 بعد از ظهر

  6. Top | #5

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۴:


    اما اینکه به درازگوش((حَرِّ)) گفته اند که جهتش آن است که: اولین کسی که بر دراز گوش نشست حوّا بود، وی دراز گوشی داشت که برای زیارت نمودن قبر فرزندش هابیل بر آن سوار می شد و در اثناء راه مکرر می گفت:واحرّه و هر وقت این عبارت را ادا می نمود حیوان راه میرفت و در وقتی که ساکت می شد حیوان نیز از رفتن باز می ماند، پس گویا این کلمه نام این حیوان است که وقتی آن را می شنود به وجد آمده و حرکت می کند، بعدا مردم در آن تصرف کرده و کلمه((واحرّاه)) را ((حَرِّ)) گفتند.
    ح: و اما وجه تسمیه ((درهم)) به این نام آنستکه، درهم دارِ همّ(۱) و حزن است، کسی که آن را جمع نموده و در طاعت خدا صرف نکند حق تعالی در آتش واردش می نماید.
    و وجه تسمیه((دینار)) به این اسم آنستکه دینار، دار نار و آتش است، کسی که آن را گرد نماید و در طاعت حق خرج نکند خداوند او را در آتش می برد.
    یهودی پس از استماع این جوابها عرضه داشت:
    ای امیر مومنان راست و صحیح فرمودی، آنچه را که ایراد کردی در تورات یافته*ایم، پس از آن به دست حضرت اسلام آورد و ملازم آن جناب بود تا در جنگ صفین کشته شد.
    ******************************
    1- مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار ج(۱۰) ص(۱۴)می فرماید:شاید کلمه ((درهم)) در اصل ((دراهَمٍّ))یعنی خانه حزن و اندوه بوده سپس در اثر کثرت استعمال به ((درهم)) مبدل گردیده.
    ویرایش توسط mahdi11 : یکشنبه 30 آذر 99 در ساعت 09:53 بعد از ظهر

  7. Top | #6

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۵:


    باب دوم
    سر پرستیده شدن آتش
    حدیث(۱)
    پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعد بن عبدالله از محمد بن حسین ابی الخطاب و احمد بن محمد بن عیسی نقل نمود که ایشان گفتند:
    محمد بن سنان از اسماعیل بن جابر و کرام بن عمر و این دو از عبدالحمید بن ابی دیلم نقل کردند که وی از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل نمود که آن حضرت فرمودند: هنگامی که قابل دید آتش، قربانی(۲) هابیل را پذیرفت و قرباانی او را اعتناء نکرد شیطان به وی گفت:
    ******************************
    2-مقصود از ((قربانی)) چیزیست که با آن به حق تعالی تقرب جویند اعم از ذبیحه یا غیر از آن.
    در تفسیر لاهیجی می نویسد: آورده ان که هابیل صاحب گوسفندان بود، بره ای فربه و خوب که به غایت آن او را دوست می داشت آورد و به سر کوهی نهاد ،قابیل صاحب زرع بود، دسته ایی گندم ضعیف کم دانه را آورد و در همان موضع قرار داد، پس قربانی هابیل قبول شد به این نحو که آتش سفید بی دود از آسمان فرود آمد و گوسفند را بخورد ولی به قربانی قابیل التفاتی نکرد و از آن درگذشت...
    ویرایش توسط mahdi11 : دوشنبه 01 دی 99 در ساعت 10:40 بعد از ظهر

  8. Top | #7

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۶:


    علت پذیرفته شدن قربانی هابیل آن است که او این آتش را می پرستد پس تو نیز آن را عبادت کن.
    قابیل در جواب شیطان گفت: آتشی را که هابیل پرستیده عبادت نمی کنم ولی نسبت به آتش دیگر حرفی ندارم و قربانی برایش می برم.
    این بار آتش جدید قربانی وی را پذیرفت از این رو قابیل آتش خانه ای بنا کرد و در آن آتش افروخت و به آن تقرب می جست و عبادتش می کرد و بدین ترتیب از پروردگار به طور کلی غافلگیر گردید و همین سبب شد که آتش پرستی در دودمانش به میراث باقی ماند.

  9. Top | #8

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۷:



    باب سوم
    سرّ پرستیده شدن بُت ها
    حدیث (۱)
    پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعد بن عبدالله گفت احمد بن محمد بن عیسی برای نقل نمود که محمد بن خالد برقی چنین گفت: حماد بن عیسی از حریزبن عبدالله سجستانی برایم نقل نمود که حضرت جعفر بن محمد علیه السلام در ذیل فرموده حق تعالی((وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا))فرمودند: صلحای(۱) قوم پیوسته خداوند عزوجل را می پرستیدند و نزد مردم عزیز و محبوب بودند تا آنکه جملگی فوت شدند، فقدان ایشان بر مردم گران و سخت آمد و آنها را به شیون و افغان آورد، در این وقت ابلیس ملعون فرصت غنیمت شمارد و نزد ایشان آمد و اظهار نمود:
    نگران نباشید در نظر گرفتم سنگ هایی را به صورت و مثال ایشان تعبیه نموده تا به آنها نگریسته به انس پیدا کرده و خدا را عبادت نمایید ،پس با این حیله بت هایی چند به صورت و مثال آن مردان آماده کرد و در اختیار ایشان نهاد، مردم به آن بت ها نظر کرده و یاد آن مردان صالح را تازه نموده و با نشاط خداوند عزّوجلّ را عبادت

    ******************************
    1-طبق آنچه در تفسیر لاهیجی آمده صلحای قم ۵ نفر بودند

  10. Top | #9

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه ۸:


    می کردند آن زمان گذشت و فصل زمستان و بارندگی فرا رسید مردم بت ها را به داخل خانه ها آوردند و در آنجا مستقر کردند و پس از آن پیوسته خداوند عزّوجلّ را پرستش می کردند تا از عصرشان منقضی شد و تمامشان از دنیا رفتند ،نوبت به اولاد ایشان که رسید گفتند:
    پدران ما این بت ها را می پرستیدند لاجرم ایشان نیز به عبادت همان بت ها پرداخته و سفارش می کردند که عبادت این معبودان را وامگذارید و معنای آیه شریفه((وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا)) همین است.
    ******************************
    1-سوره نوح آیه23

  11. Top | #10

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    صفحه۹:


    باب چهارم
    سر نامیده شدن عود به خلاف
    حدیث(۱)
    پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعدبن عبدااله، از احمدبن محمد بن عیسی، از حسن بن محبوب،ازنعمان،از بریدبن معاویه عجلی برای ما نقل کرد که حضرت ابوجعفر علیه السلام فرمودند:
    علت نامیده شدن عود که همان درخت معهود است به((خلاف)) آن است که ابلیس از این درخت بر خلاف هیئت ((ود))(۱) صورت سواع را درست نمود.
    این مضمون در ضمن حدیث طولانی بوده که ما محل نیاز و مورد حاجت را از آن برداشتیم.
    ******************************
    1-پنج بت بود که آن قوم می پرستیدند به نام های : ودّ ، سواع ، یغوث ، یعوق و نسر


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •