ای دُر نـورانیِ ده بحر نـور وی نهمین حجتِ ربّ غفور آینـۀ قبـلۀ هفتم: جـواد نور دل حجت هشتم: جواد کنیۀ زیبای تـو ابن الرضا محمدی یـا علی مرتضی؟ کعبۀ ارکان حرم کیست؟ تو قبلۀ اربـاب کرم کیست؟ تو ماه رخت، مصحف آیات حق واسطـۀ کل عنـایـات حق
دست تـو دست کرم کبریا صحن و رواقت حرم کبریا ارض و سماوات به تو متکی بـوده امـام همه از کودکی علم، بوَد نقش گل روی تـو جود،گدایی بـه سر کوی تـو با سخن تـو شده احیای علم هر نفس توست مسیحای علم طور، تجلی گـه انـوار تـو نـور، متاع سر بـازار تـو روی خدا، روی دل آرای تو چشم رضا، محو تماشای تو
چون تو کسی عابد و معبود نیست بـا برکت تـر ز تو مولود نیست تو پسر فاطمه*ای یا جواد! قبلۀ جان همه*ای یـا جواد! زادۀ اکثم ز تـو خجلت زده سینۀ مأمون ز تـو آتشکده داده*ای ای حجت پروردگار پاسخ یک مسئله را سی هزار مخزن عـلم ازلـی سینه*ات عالَـم اسرار، در آیـینه*ات ظرف وجود تو پر از علم غیب نـور خدایـی و مبرا ز عیب
طلعت تـو آینۀ روی حـق عالم غیبی، ولی از سوی حق برتـری از اینـکه میان رهی یک خبر از ماهی و مأمون دهی عالم دانش همه پا بست توست دایره*ای بین کف دست توست خلق جهان را به درت التجاست شأن شما «وَ مَن اَتا کُم نَجاست» خیل مَلَک، عاشق تهلیل توست وحی خدا زنده به تأویل توست ای ملک و جن و بشر زائرت وسعت مـلک ازلی، حائـرت مظهر الطاف خدای مجید از کرم و جود تـو نبوَد بعید تا چو منی عقده ز دل وا کنم در حرم قدس تـو نجوا کنم خار اگر خار بـود با گل است زنده به آب و نفس بلبل است
"میثم" دلخسته از آن شماست گر چه کم از برگ خزان شماست