????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10






Threaded View

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    دی 1392
    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    میانگین پست در روز
    0.00
    نوشته ها
    10
    تشکر کرده
    3

    عقل از دیدگاه روایات

    برای شناختن عقل و پاسخی جامع به مباحث تبعی آن بایستی ابتدا عقل را تعریف نمود .
    عقل در غرب و در متون اسلامی تعاریف و تفاسیر مختلفی دارد و هر نحله و فرقه ای یک تعریف از آن ارائه کرده است .
    فلاسفه اسلامی با تصویری غلط از معنای عقل آن را مساوی تفکر گرفتند و شروع به جعل واژه هاییی چون عقل معاش عقل فعال عقل مستفاد و... که مشخص نیست بر چه مبنایی و از کدام منبع اسلامی استخراج کردند که جز انباشت اصطلاح سود دیگری ندارد .
    عرفای اسلامی که از دیر باز جدالی رزگری تحت عنوان جدال عقل وعشق با فلاسفه براه انداختند که در شعر معروف "پای استدلالیان چوبین بود ، پای چوبین سخت بی تمکین بود " به صراحت موضع خود را در مورد عقل مصطلح بیان نمودند .
    تعریفی دیگر تعریف متکلمین است این گروه در مقام تعریف عقل استناد به روایتی از امام صادق ع میکنند که میفر مایند : االعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ* وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان .
    عقل آن (نیرویی) است که خداپرستان خدا را به وسیله*ی آن (می*شناسند و) می*پرستند ، و صالحان راه رسیدن به بهشت را به راهنماییِ آن می*پیمایند. (اصول کافی/ ج۱، ص۱۱)
    این گروه با استناد به روایت فوق نتایجی را استخراج نموده اند که تعاریف فلاسفه را از دایره خارج میکند .(عرفاء که حداقل در ظاهر اعتقادی به عقل ندارند و عشق مناط مدعای انهاست )
    اولا : با توجه به روایت شریف عقل ابزار میباشد و همین ابزار بودن ادعای فلاسفه مبنی بر اینکه عقل (به معنای اصطلاحی خود فلسفه که به معنای تفکر است ) مبنا و مناط است را از دایره خارج میکند .
    ثانیا: با توجه به اینکه عقل وسیله ای برای عبودیت است مثبت این است که عقل نظر به ذاتش مبتنی بر عمل انسان است چراکه عبودیت اساسا بر مبنای عمل انسان است و این عقل نظری فلاسفه را از دایره خارج میکند مضاف بر اینکه عقل عملی نیز در تقریرات این گروه به جهت ابهام در مفردات عقل مردود است .
    امتکلمین برای اثبات مدعای خود استناد به حدیث شریف جنود عقلو جهل ( کتاب اصول کافی، کتاب العقل) مینمایند . این حدیث ابتدا به خصوصیات یا لشکریان عقل و جهل مبپردازد که که به تعبیری تکمله تعریف ماهوی عقل است که در حدیث قبل گذشت و در حقیقت حدیث جنود عقل به حمل ذو هو عقل را توصیف میکند .
    در اخر حدیث شریف عبارتی آورده میشود که فتح باب مباحث مخلتفی در مورد عقل میشود در عبارتی معصوم ع میفرمایند :" پس تمام اين صفات (هفتاد و پنجگانه) كه لشكريان عقلند جز در پيغمبر و جانشين او و مؤمنى كه خدا قلبش را بايمان آزموده جمع نشود اما دوستان ديگر ما برخى از اينها را دارند تا متدرجا همه را دريابند و از لشكريان جهل پاك شوند آنگاه با پيغمبران و اوصياءشان در مقام اعلى همراه شوند و اين سعادت جز با شناختن عقل و لشكريانش و دورى از جهل و لشكريانش بدست نيايد"
    شاید بتوان از گزاره فوق به این نتیجه رسید که گروهی وجود دارند که در مرتبه عقل کاملند و عده ای دیگر(محبین) دارای مراتبی از عقل میباشند که قابلیت تکامل داردتا مرتبه ای که در معیت عقلاءقرار گیرند .
    شرح برداشت :
    با توجه به متن روایت جنود عقل به طور تام و تمام منحصر در پیغمبر و جانشین او و مومنی که قلبش به ایمان ازموده شده جمع میباشد و احتمالا " و " در این عبارت به معنای ترتب ذاتی است به این معنا که عقل در حاق معنای خود در وجود مقدس پیغمبر (ص) جمع شده است. سپس در ائمه هداه ع و سپس در دیگر انبیاء ع وجود دارد .از فهوای صفات ذکر شده، در مرتبه عقل کامل ،مشخصا عصمت عقلاءنیز قابل برداشت است چرا که عاری از جنود جهل بوده و در مرتبه عقل محض میباشند .
    اما عقل در محبین مقول به تشکیک است ودارای سعود و نزول . چراکه در این مرتبه شخص همچنان در حال نزاع با جنود جهل است و همین موجب نوسان در میزان عقلانیت او خواهد شد تا جایی که به غلبه عقل بر جهل می انجامد و فرد را به مرتبه عقل کامل نزدیک میکند بطوری که قابلیت معییت با عقلاء(منظور افراد در مرتبه عقل کامل )در او ایجاد میکند .
    نکته : مرتبه عقلانیت محبین در حاق معنای خود معیت است نه عینیت و الحاق . به دیگر سخن محبین هیچ گاه به مرتبه انبیائ ومعصومین ع نمیرسند چراکه عصمت وجه ممیزه این بزرگواران از دیگر مخلوقات است .
    مباحث تبعی :
    اگر انچه افراد عادی از آن برای استدلال کردن ،ادراک محسوسات ومسائلی از این قبیل استفاده میکنند عقل نیست پس چه مکانیزمی به آنها در این امر کمک میکند ؟
    سوال مطرح شده سوال مهمی است چرا که یک خلائ تا به اینجای بحث پدید آمده که افرادی که به مرتبه عقلاء نرسیده اند در چه وضعیت و جایگاهی قرار دارند واگر عقل غیر آنچیزی است که تا بحال دانسته ایم این خلاء چگونه پر میشود ؟
    بایستی پاسخ گفت که آنچه به ما در آنالیز اتفاقات محیطی ، استدلال کردن و ادارک محسوسات از آن استفاده میکنیم کمک میکند فکر است نه عقل .
    فرق اساسی بین تفکرو تعقل وجود دارد و قوی ترین شاهد بر این مدعا ایات قران است که دسته ای انسان را به تفکر و دسته ای به تعقل دعوت میکند . انچه در عالم فکر میگذرد صرفا ذهنیست قوه تفکر منحصرابه ما قدرت انالیز کردن و درک محسوسات و مبوب کردن دریافتی ها(مواد) را میدهد اگر مواد صحیح به قوه تفکر ارجاع داده شود نتیجه صحیح حاصل میشود و اگر مواد فاسد ارجاع داده شود مغالطه لازم می اید .
    مضاف بر اینکه انچه غیر مصوم از اطراف خود انتزاع میکند به جهت اینکه همواره علم او ناقص است و به همه چیز محیط نیست امکان افساد مواد وحصول مغالطه وجود دارد .بنا بر این متفکرین اسلامی همواره بایستی دستاورد های فکردی خودر را به قرآن و عترت ارائه دهند تا از مغالطه در امان باشند .
    ویرایش توسط داداش کایکو : جمعه 27 دی 92 در ساعت 10:37 بعد از ظهر

  2. 2 کاربر زیر بابت این پست از داداش کایکو، تشکر کرده اند:

    ahmadreza (دوشنبه 26 اسفند 92),حامد (شنبه 28 دی 92)


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •