????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 18 از 18






  1. Top | #11

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    لطافت موج می*زد در صدایت
    که دل برد از خدا هم ربنایت

    خدا خلق ات نمود و عاشقانه
    دمی زل زد به برق چشمهایت

    دو دستت تا به سمت عرش می*رفت
    ملک می*ریخت روی دستهایت

    از آن روزی که بالت را گشودی
    کرامت می*چکید از بالهایت

    مبادا تا شود آزرده از خاک
    فرشته فرش می*شد زیر پایت

    شب معراج دیدی با دوچشمت
    که اوج عرش بوده ابتدایت

    اگرچه ذره*ام یا کمتر از آن
    تو را می*خواهم آقا بی*نهایت

    خودت فرموده*ای بابای مایی
    تمام هستی*ام بابا فدایت
    تو را با عشق یکجا آفریدند
    برای خاطر ما آفریدند


    خدا را آینه هستی ، زلالی
    تو را همرنگ دریا آفریدند

    برای اینکه برعالم بتابی
    دراوج آسمانها آفریدند

    هزاران سال قبل از خلق آدم
    و قبل از خلق حوا آفریدند

    تو اول بودی و آخر رسیدی
    تو را منجی دنیا آفریدند

    خدا را شکر در راه تو هستیم
    تو را پیغمبر ما آفریدند

    خدا می*خواست زهرایی بیاید
    تو را بابای زهرا آفریدند

    نفسهایت خدایی بود آقا
    کلامت دلربایی بود آقا

    شبیه انبیا و اولیایش
    خدا هم مصطفایی بود آقا

    دل تو سبزه زار مهربانی است
    تو کارت دلربایی بود آقا

    برای این شد اصلاً گنبدت سبز
    و گرنه که طلایی بود آقا

    تو می*بخشیدی و فرقی نمی*کرد
    گدای تو کجایی بود آقا

    نشیند گیوه*هایت تا برویش
    زمین ، کارش گدایی بود آقا

    حسین ، از لعل لبهایت مکیده
    اگر که کربلایی بود آقا
    الهی من مرید مصطفایم
    که چون با مصطفایم با خدایم
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  2. Top | #12

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    اتفاقی خاص در عرش عظیم افتاده بود
    لرزه بر اندام شیطان رجیم افتاده بود چونکه بر پیشانی مولود پاک امنه
    نقش بسم ا... الرحمن الرحیم افتاده بود
    در نخستین جزو قرآن هم به پایش با خضوع
    معنی رمز الف با لام و میم افتاده بود
    از ازل در آخرین جام می پیغمبری
    عکس زیبای رخ طفلی یتیم افتاده بود
    روی بام شهر مکه در شب میلاد نور
    بقچه بوی گل از دست نسیم افتاده بود
    سایه فر و شکوه جاودانش همچنان
    برسر عیسی و موسای کلیم افتاده بود
    مهر او مهر وصیش مهر دختش بی گمان
    در دل هر صاحب عقل سلیم افتاده بود
    بر سرش ز آن دم که پا بر عرصه هستی نهاد
    سایه نور خداوند کریم افتاده بود
    هر که با او یا وصیش بی دغل میرفت راه
    در حقیقت بر صراط مستقیم افتاده بود
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  3. Top | #13

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
    وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

    جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
    بشنود مدح تو را با هیجان می آید

    مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه
    با نفس هاي الهي تو جان می آید

    بسکه در هر نفست جاذبه*ی توحیدی است
    ریگ هم در کف دستت به زبان می آید

    هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده* ست
    قبله*ی عزت و ايمان به جهان مي آيد

    با قدوم تو براي همه*ی اهل زمين
    از سماوات خدا برگ امان مي آيد

    نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست
    از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد

    عرش معراج سماوات شده محرابتملکوتی ست در این جلوه*ی عالمتابت
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  4. Top | #14

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
    نور توحید به قلب بشر ارزانی شد

    خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش
    قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد

    ذکر لب های تو سرلوحه*ی تسبیحات است
    عرش با نور نگاه تو چراغانی شد

    قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند
    نورت آئينه*ی آئين مسلماني شد

    به سراپرده*ی اعجاز و بقا ره یابد
    هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد

    خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
    شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد

    اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت
    عقل صد مولوی و حافظ و خاقاني شد

    «از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
    عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»

    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  5. Top | #15

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    جنتی از همه*ی عرش فراتر داری
    تو که در دامن خود سوره*ی کوثر داري

    دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است
    چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری

    جذبه*ی چشم تو تسخیر کند عالم را
    در قد و قامت خود جلوه*ی محشر داری

    عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است
    اسداللهی چون حضرت حيدر داری

    حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید
    جلوه*ی نورٌ علي نور ، مکرر داری

    اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند
    روشني بخش جهان، قبله*ی دنيا هستند

    اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
    رحمت عالمي و نور هدايت با توست

    چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
    پدر امتي و اذن شفاعت با توست

    با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست
    آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست

    بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند
    دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست

    بايد از باب ولاي علي آيد هر کس
    در هواي تو و در حسرت جنت با توست

    سالياني ست دلم شوق زيارت دارد
    يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست

    کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه

    نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  6. تشکر شده توسط :

    Yaser.76 (شنبه 15 تیر 92)

  7. Top | #16

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تو می*آیی همان شب آمنه می*بیند درون چشم تو دنیایی


    همین که آمده*ای از راه، قریش محو تو شد ای ماه!
    یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی!


    گل قشنگ بنی هاشم، سلام بر تو ابوالقاسم
    دلم کنار تو شد مُحرم، ندیده خوشتر از این جایی


    چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
    که وحی شد به دل راهب همان ستوده عیسایی


    به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
    شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی


    به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
    ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی


    به آرزوی نگین تو درآمده*ست به دین تو
    مسیح من! به کمین تو نشسته است یهودایی


    قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت
    به آیه*، آیه*ی ابرویت به آن دو چشم تماشایی


    در این هزاره ظلمانی از آن ستاره که می*دانی
    برای این شب توفانی کمی بخوان دل دریایی!


    بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
    طنین یک صلواتم من به شوق این همه زیبایی
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  8. Top | #17

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو
    گـردون بـه زیــر سایـه قـد رسای تو در آن زمان که حرف زمان و مکان نبود
    آغوش لامکان بـه یقیـن بـود جای تو
    قرآن دهد نشان که بود روز و شب مدام
    ذکـر خـدا و کـار ملایـک، ثنـای تـو
    آغوش جان گشوده اجابت در آسمان
    از دسـت داده صبـر، بـه شوق لقای تو
    تنها نه مهر و مه، نه سماوات، نه زمین
    گشتنـد انبیـا همـه خلـق از برای تو
    تو بحـر بـی نهایت حقـی و هم چنان
    بــی انتهاست رحمـت بـی انتهای تو
    هر برگ لاله را بـه ثنایت قصیده ای
    هـر بلبلـی بـه باغ، قصیده سرای تو
    موسی ز هوش رفته به طور از تکلمت
    ریـزد مسیـح از نـفس دلــربای تو
    حبل متین عالم خلقت شود به حشر
    آرند اگر به دست، نخـی از ردای تو
    باشـد گل مقـدس آدم بـدان جلال
    یک جرعه زآب جو، کفی از خاک پای تو
    خیـل ملـک کـه خلقتش از حاصـل تـو بود
    قصدش ز سجده، سجده به آب و گل تو بود
    توحیــد از کــلام لطیفـت، روایتــی
    قرآن خود از صحیفه حسنت، حکایتی
    محشر شود بهشت و جهنم، ریاض گل
    بگشایــد ار بــلال تـو چشم عنایتی
    روزی که انبیا به صف حشر بگذرند
    جز رایت تو بر سرشان نیست رایتی
    گو نخل هـا قلم شود و برگ ها کتاب
    نَبـوَد کتــاب منقبتـت را نهایتــی
    جز طلعت منیر تو و عترت تو نیست
    در عالــم وجــود، چـراغ هدایتی
    در حشر نیست راه نجاتی برایشان
    حتـی ز انبیـا نکنـی گـر حمایتی
    در حشر، خلق را به شفاعت نیاز نیست
    آیـد اگــر ز چشـم بـلالت کنــایتی
    جان جهان به پاش بریزم، اگر کم است
    خواند هـر آنکـه از تـو برایم روایتی
    بیش از پیمبران ستم آمد به حضرتت
    لبخندهـا زدی و نکــردی شکایتـی
    در مصحف جمال تو کردیم سیرها
    جـز آیه هــای نــور ندیدیم آیتی
    سوگند می خورم که ندارم نـداشتم
    غیـر از ولایت تـو و آلت، ولایتـی
    یک قطره زآب جوت به صد یم نمی*دهم
    یک تار مـوت را بـه دو عالم نمـی*دهم
    نـام احـد کـه نام خداوند سرمـد است
    میمی بر آن اضافه شده، اسم احمد است
    آدم کـه گشت توبـه او نـزد حـق قبول
    از فیـض «یا حمیدُ بحق محمـد» است
    بـا دیـدن جمـال تـو خوبـان دهـر را
    در دل امیـد بـاغ جنـان داشتن بد است
    دست تو ظرف رحمت بی انتهای هوست
    هر چه خدا به خلق ببخشد، از این ید است
    مقصود باغ و لاله و حور و قصور نیست
    اهـل بهشت را سـر کوی تو مقصد است
    پیش از هبـوط آدم و حـوا بـه خط نور
    دست خدا نـوشت: محمّد مؤیـد است
    ذکـر خـدا و ذکـر ملک تـا قیام حشر
    پیوسته بر شمـا صلـوات مجـدد است
    بـر سـر در بهشت و جهنـم نـوشته ند
    بغض تو نار و مهر تو خلد مخلد است
    تفسیـر یـک حدیـث ز میم دهـان تو
    بالله نیـاز مـن به هـزاران مجلـد است
    گفتم بــه بــزم قـرب الهـی قدم نهم
    دیدم که نغمه صلواتت خوش آمد است
    ای چهــره بــلال تــو بــاغ بـهشت من
    این «میثم»، این تو آن همه افعال زشت من
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  9. Top | #18

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    و انسان هر چه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد
    زمين با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
    شب ميلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصيد
    به زير دست و پاي اختران آن شب زمان گم شد
    همان شب چنگ زد در چين زلفت چين و غرناطه
    ميان مردم چشم تو يك هندوستان گم شد
    از آن روزي كه جانت را ، اذان جبرئيل آكند
    خروش صور اسرافيل در گوش اذان گم شد
    تو نوح نوحي اما قصه ات شوري دگر دارد
    كه در طوفان نامت كشتي پيغمبران گم شد
    شب ميلاد در چشم تو خورشيدي تبسم كرد
    شب معراج زير پاي تو صد كهكشان گم شد
    ببخش - اي محرمان در نقطه خال لبت حيران -
    خيالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •