حديث 23] سدير صيرفى گويد بر امام صادق عليه السّلام وارد شدم و ابو بصير و ميسره و عدّه‏اى از يارانش بنزد او بودند چون نشستم بمن رو آورد و فرمود يا سدير دوست ما در حال ايستاده و نشسته و خواب و بيدار و مرگش خدا را پرستش مى‏كند عرض كردم فداى تو شوم بندگى او را در حال ايستاده و نشسته و زندگى شناختيم ولى چگونه در خواب و مرگ عبادت پروردگار مى‏كند فرمود چون دوست ما سر خود را زمين گذارده و ميخوابد در هنگام نمازش فرشتگانى كه در زمين خلق شده‏اند و بآسمان نرفته‏اند و ملكوت آسمانها را نديده‏اند موكلند بنزد او نماز بخوانند تا اينكه بيدار شود و خداوند ثواب نماز اين دو فرشته را براى او مى‏نويسد و يك ركعت نماز آن دو برابر هزار نمازيست كه آدميان بجاى آورند و دوستى از دوستان ما را قبض روح مى‏كنند دو فرشته بآسمان بالا مى‏روند و عرض مى‏كنند خدايا بنده تو فلان ابن فلان بدرود زندگى گفت و تو خود باين قضيه از ما داناترى بما اجازه فرما كه ترا در آسمان و زمينت نيايش كنيم پس بآن دو فرشته وحى ميرسد كه كيست در آسمانم مرا آن طور كه بايد و شايد عبادت كند و حال آنكه به نيايش او نيازى ندارم‏ فضائل الشيعة با ترجمه، ص: 29 بلكه وى نيازمند آنست و در زمينم كيست كه مرا بشايستگى بندگى نمايد در حالى كه آفريده‏اى از او نيازمندتر بخود نيافريده‏ام فرشتگان عرض مى‏كنند پس كيست آنكه بمحبت تو نيكبخت مى‏شود وحى مى‏رسد آن كسى كه از او اقرار به بندگى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و ولايت و دوستى جانشين محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلم و فرزندان پاكش پيمان گرفته شده بگور دوست من فلان ابن فلان فرود آئيد و نزد او تا زمانى كه از خاك برانگيخته شود نماز بخوانيد. سپس امام عليه السّلام فرمود دو فرشته پائين آمده و نزد گور او نيايش پروردگار مى‏كنند تا روز رستخيز فرا رسد و مزد نمازهاى آن دو را براى او مى‏نويسند و هر ركعت نماز فرشتگان برابر يك هزار نماز آدميانست. سدير عرض كرد فداى تو شوم بنا بر اين دوست شما كه خواب و مرده است از دوستى كه بيدار و زنده و بر پا است عابدتر است فرمود يا سدير هيهات دوست ما در روز رستاخيز براى ديگران امان از آتش دوزخ مى‏طلبد و باو اجازه شفاعت و امان داده مى‏شود. (منظور آنكه ارزش او در نزد پروردگار جهانيان بالاتر از اينها است كه تو فكر مى‏كنى او كسى است كه براى ديگران ميانجيگرى و شفاعت و طلب امان ميكند و خود نيازى بدستگيرى ديگران ندارد و من بقدر فهم تو با تو سخن گفتم).