????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 6 از 11 نخستنخست ... 45678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 109






  1. Top | #51

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به خدواند نزیک شدصورت امیرالمومنین علیه السلام را مشاهده نمود.



    حمران بن اعین گوید:از امام باقر علیه السلام درباره تفسیر قول خداوند عزوجل سوال نمودم(ثم دنی فتد لی فکان قاب قوسین او ادنی)،پس حضرت فرمود:خداوند محمد صلی الله عله وآله را به خود نزدیک نمود تا جایی که بین آن دو فاصله ای جز مکانی قفس مانند نبود که از مروارید ساخته شده بود وپوششی از طلای درخشنده داشت،بعد ازآن صورتی آشکار شد وبه پیامبر گفته شد:ای محمد!آیا این صورت را می شناسی؟
    پاسخ دد:بله،این صورت علی بن ابی طالب علیه السلام است.پس خداوند عزوجل به او وحی نمود که فاطمه سلام الله علیها را به تزویج کند واورا وصی خود قرار دهد.




    مدینه المعاجز ،ج2،ص437،ح661
    بحارالانوار،ج18،ص320،ح6وص410، 122
    البرهان،ج4،ص250،ح11

  2. 3 کاربر زیر بابت این پست از mahdi11، تشکر کرده اند:

    ABASS (شنبه 04 آبان 92),حامد (پنجشنبه 06 تیر 92),محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  3. Top | #52

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    خداوند عزوجل درخواست ودعای امیرالمومنین علیه السلام را رد نمی کند.



    نقل است از ریاحی در بصره که روزی حضرت امیر علیه السلام وارد منزل شدند در حالی که گرسنه بودند وحضرت فاطمه سلام الله علیها نیز اظهار داشتند که طعامی در منزل موجود نیست.
    پس حضرت عبای خود را نزد یهودی که در همسایگی آنها منزل داشت گرو گذاشت ومقداری جو گرفتند.چون امیرالمومنین علیه السلام رو به منزل خود به راه افتادند یهودی حضرت را صدا زد وگفت:قسم می دهم شمارا صبر کنی تا از شما مسءله ای بپرسم.
    سپس گفت:پسرعموی شما یعنی پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم گمان می کند اینکه او حبیب خدا واشرف انبیاءاست چراسوال نمی کنی که شمارا بضاعتی بدهد که ازاین فقر وفاقه که در آن هستی نجات یابید؟
    چون کلام یهودی به آن جارسید حضرت علی علیه السلام سر مبارک به زیر انداخت وتامل فرمود بعد سر بلند کرد وفرمود:ای برادر یهودی به خدا قسم از برای خداوند بندگانی است که اگر از خدا تقاضا کنند این دیوار را برای آنها طلا کند البته خواهد کرد ناگاه دیوار به تلالو درآمد ومی درخشید وطلای خالص شد.
    در این هنگام علی علیه السلام به دیوار اشاره کردوفرمود:توراقصد نداشتم خواستم مثالی زده باشم.چون مرد یهودی این بزرگی وبزرگ واری را از مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام مشاهده نمود نور اسلام در قلب او تابید ومسلمان شد.





    320داستان از معجزات وکرامات امام علی علیه السلام ص91 به نقل ازمناقب اهل بیت ص162و163
    اثبات الهداة ج2 ص497 ح352 به نقل از کنز المطالب

  4. تشکر شده توسط :

    حامد (پنجشنبه 06 تیر 92)

  5. Top | #53

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت




    معرفت به نورانيت اميرالمومنين صلوات الله عليه ابوذر غفاري ازسلمان فارسي سوال كرد معرفت اميرالمومنين «عليه السلام» به نورانيت چگونه است؟ گفت: اي جندب (لقب اباذر) بيا برويم تا ازخود آن حضرت سوال كنيم مي گويد: نزد آن حضرت آمديم و او را نيافتيم درآن جا منتظر مانديم تا تشريف آوردند حضرت فرمود: چه باعث شده كه اينجابياييد ؟ گفتند : آمديم تا از معرفت شما به نورانيت سوال كنيم مولا فرمودند: خوشامديد اي دوستان من كه در دين خود متعهد وپاينده هستيد وكوتاهي نمي كنيد ، وهر آينه دانستن اين مطلب برهرمرد مومن وزن مومنه اي واجب است

    سپس فرمودند: اي سلمان و اي جندب ايمان كسي كامل نمي گردد تا به حقيقت و نورانيت من معرفت پيدا كند و وقتي چنين شناختي از من پيدا كرد ازكساني مي شود كه خداوند قلب اورا براي ايمان امتحان كرده وسينه اش را براي اسلام گشاده كرده وعارف آگاه شده است وكسيكه دراين گونه معرفت وشناخت كوتاهي كند او درشك وترديد باقي مي ماند اي سلمان و اي جندب شناختن من به نورانيت درحقيقت شناختن خداست وشناخت خدا درحقيقت معرفت من به نورانيت است واين دين خالص است كه خداي سبحان فرموده است: ( وبندگان امر نشدند مگر به اينكه خدا را خالصانه ودرحاليكه دين خود را خالص كرده اند عبادت كنند، نماز را به پادارند وزكات را بپردازند واين ديني است كه از افراط وتفريط به دور ودر حد اعتدال است سوره بينه /5) فرموده است : امر نشديد مگر به نبوت محمد صل الله عليه وآله واين دين سهل وآسان محمديه است بعد درتفسير (يقيموا الصلاة ) فرمود: هركس ولايت مرا به پاداشت نماز را به پاداشته است ،وبه پاداشتن ولايت من سخت ودشوار است كه آن را تحمل نمي كند وطاقت پذيرش آن را نداردمگر فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل ويا بنده مومني كه خدا قلب اورا ازايمان امتحان كرده باشد پس فرشته زماني كه مقرب نباشد وپيغمبر مرسل نباشد ومومن هنگامي كه امتحان شده نباشد نمي تواند آن رابپذيرد


    سلمان عرض كرد: اي اميرالمومنان ،مومن كيست وحدود ايمان چيست؟ آن رابيان فرمائيد تا كاملا بشناسم فرمود: مومن امتحان شده كسي است كه درامور ولايت ما چيزي به او نمي رسد مگر اينكه خدا سينه اش را براي قبول آن باز مي كند وبدون هيچگونه شك وترديدي آن را مي پذيرد .


    اي ابوذر ، بدان من بنده خدا وخليفه او بر بندگان هستم ، ما را خدا قرارندهيد وآنچه مي خواهيد درفضيلت ما بگوييد وبدانيد به باطن مقامات ما ونهايت آن نخواهيد رسيد خداوند متعال به ما كمالاتي وعناياتي برتر ازآنچه گوينده شما وصف كند يا به قلب يكي از شما خطور كند مرحمت فرموده است ، و وقتي مارا اينگونه شناختيد شما مومن هستيد .


    سلمان گويد : عرض كردم اي برادررسول خدا ! كسي نماز را به پاداشته كه ولايت شما را بر پاداشته باشد؟ فرمود : بلي اي سلمان : شاهد آن وتصديق اين مطلب ، فرمايش خداوند است كه درقرآن مي فرمايد(واستعينوا بالصبر والصلاة وانها لكبيرة الا علي خاشعين سوره بقره/45) مراد ازصبر دراين آيه شريفه رسول خدا ص است ومقصود ازنماز برپاداشتن ولايت من است ... زيرا ولايت است كه تحمل آن سخت است وفقط خاشعين مي توانند آن را بپذيرند وخاشعين شيعيان عارف وآگاه هستند ودر خارج مي بينيم كه گروههايي مختلف از مرجئه، قدريه، خوارج ، نواصب وغير اينها همگي به محمد ص اقرار واعتراف دارند ودرآن اختلاف ندارند وفقط درباره ولايت من است كه اختلاف كرده اند آن را اكثرا انكار نمودند وجز عده كمي نپذيرفتند كه اين آيه به آن ها اشاره فرموده است... وكسيكه اقراربه ولايت من نداشته باشد اقرار او به نبوت محمد ص سودي برايش ندارد زيرا اين دو فرين يكديگرند به خاطر اينكه نبي اكرم پيغمبر است كه به سوي مردم فرستاده شده وامام وپيشواي آنهاست بعد از او علي امام وپيشواي مردم وجانشين محمد است ... اول ما محمد است ، وسط ما محمد است و آخر ما محمد است پس هركس معرفتش به من كامل باشد او بردين قيم واستوار الهي است ... حضرت فرمود: من ومحمد ص يك نور از نور خدا بوديم آنگاه خداوند اين نور را امر فرمود دونصف گردد به نيمي از آن فرمود محمد باش وبه نصف ديگر آن فرمود : علي باش لذا رسول خدا ص فرمود : علي ازمن است ومن از علي ادا نمي كند از طرف من مگر علي آن هنگامي كه ابوبكر(.....) را براي برائت از مشركين به طرف مكه فرستاد جبرئيل فرود آمد وعرض كرد اي رسول خدا پروردگارت فرموده است آن را خودت يا شخصي از خودت ابلاغ كند مرا به دنبال ابوبكر (....) فرستاد تا اورا برگردانم او به رسول خدا ص عرض كرد : آيا درباره من چيزي نازل شده فرمود : نه ولي اين كار را انجام نمي دهد مگر من يا علي اي سلمان و اي جندب كسيكه شايستگي ندارد دستوري را از طرف رسول خدا ص ابلاغ كند چگونه صلاحيت وامامت پيشوايي مردم را خواهد داشت؟؟؟


    اي سلمان و اي جندب .... محمد سخنگو گرديد ومن ساكت ودرهر زماني يكي بايد ناطق وديگري ساكت باشد اي سلمان: محمد ص بيم دهنده گرديد ومن هدايت كننده واين فرمايش خداوند است كه ميفرمايد : ( انما انت منذر ولكل قوم هاد سوره رعد/7) مراد ازمنذر دراين آيه رسول خدا ص ومقصود ازهادي من هستم ..... محمد ص جمع كننده گرديده ومن نشر دهنده محمد ص اختيار دار بهشت گرديده من اختياردار دوزخ : به آن مي گويم اين رابگير وآن را رها كن محمد ص لرزاندن زمين وزلزله گرديد ومن اختياردار صداهاي شديد ورعد وعرّش شدم ومن صاحب لوح محفوظم وخداوند علومي كه درآن است به من الهام نموده است ... محمد ص صاحب دلالت ها وراهنمايي ها شد ومن صاحب معجزات نشانه ها وعلامات شدم محمدص خاتم انبيا گرديد ومن خاتم اوصيا شدم ودرآيه مباركه (الصراط المستقيم سوره حمد/6) من مقصود از صراط المستقيم هستم ومن نبأ عظيم هستم .آن خبر مهمي كه درآن اختلاف كردند درآيه ( النبأ العظيم- الذي هم فيه المختلفون سوره نبأ/2و3) منم وكسي جز درولايت من اختلاف نكرد محمدص صاحب دعوت گرديد كه مردم را به طرف خدا بخواند ومن صاحب شمشير كه سركشان آن ها را نابود كنم محمد پيغمبر مرسل گرديد ومن صاحب امر آن حضرت.... محمدص حجت وبرهان براي مردم اقامه كرد ومن حجت خدا گرديدم خداوند براي من قرارداد آنچه را كه هيچكس از اولين وآخرين ندارد حتي پيغمبران مرسل و فرشتگان مقرب از آن بي بهره اند


    سپس فرمود : اي سلمان و اي جندب : عرض كردند : بلي اي اميرمومنان عليه السلام فرمود: منم كه نوح را دركشتي به امر پروردگارم آرامش بخشيدم واورابه ساحل رساندم ،منم كه يونس را ازشكم ماهي به اذن خداوند خارج كردم منم كه موسي را ازدرياي نيل به امر خداوندعبور دادم منم كه ابراهيم رااز آتش نجات دادم منم كه نهرها را جاري وچشمه ها را جوشان ودرخت ها را بر جا نهادم ومن عذاب يوم الظله ام (سوره شعرا/189) من ندا كننده ام از محل نزديكي كه جن وانس آن رابشنوند منم كه هر روزصداي جبارين ومنافقين را با لغت خود آن ها مي شنوم . منم خضري كه موسي را تعليم داد ومن معلم سليمان بن داودم من ذوالقرنين ام ومن قدرت پروردگار مي باشم ....


    اي سلمان و اي جندب : كسيكه ازما بميرد درحقيقت نمرده وكسيكه ازما غائب گردد درحقيقت غائب نيست و كسيكه ازما كشته شود درحقيقت كشته نيست سپس فرمود اي سلمان واي جندب عرض كردند : بلي اي اميرالمومنين عليه السلام فرمود: من فرمان رواي همه مردان مومن وزنان مومنه ازگذشتگان وآيندگان هستم وبه روح عظمت تأييد شدم وبا همه اين اوصاف بنده اي ازبندگان خدا هستم ما را خدا نناميد وسپس آنچه مي خواهيد در فضيلت ما بگوييد وهرچه تلاش كنيد به حقيقت آنچه كه خداوند براي ما قرار داده بلكه به يكدهم از يكدهم آن نخواهيد رسيد به خاطر اينكه ما نشانه هاي خداوراهنمايان وحجت وجانشينان وامينان وپيشوايان ازطرف او هستيم ما چهره زيباي خدا وچشم بيناي او و زبان گوياي او هستيم به سبب ما خداوند بندگانش را عذاب مي كند وبه سبب ما پاداش مي دهد ومارا ازميان خلق خود برگزيده واختيار گردانيده وطاهر كرده واگر كسي چون وچرا كند واعتراض به گزينش پروردگار نمايد به خداوند كافر گشته ومشرك است زيرا ( ازآنچه خدا انجام مي دهد سوال نميشود او مورد بازجويي قرار نمي گيرد بلكه بندگان هستند كه بازخواست مي شوندسوره انبيا/23)


    سپس حضرت فرمودند: من به اذن پروردگارم مي ميرانم وزنده مي كنم .به اذن او به آنچه مي خوريد وآنچه درخانه هايتان اندوخته مي كنيد خبر مي دهم وآنچه را دردلهايتان پنهان مي كنيد مي دانم وامامان ديگر از فرزندان من اينها را مي دانند وهرگاه دوست داشته باشيد وبخواهيد چنين كاري مي كنند زيرا ما همگي يك حقيقت هستيم . اول ما محمد است وسط ما محمد است وهمه ما محمد هستيم پس بين ما فرق نگذاريد ، ما هرگاه بخواهيم خدا مي خواهد وهرزمان نپسنديم خدا نمي پسندد بدبختي وتمام بدبختي نصيب كسي مي شود كه فضايل ما وخصائص ما وآنچه را كه خدا به ما عنايت كرده انكار كند، زيرا كسيكه چنين كند درحقيقت قدرت خداوند وخواست و مشيت پروردگار را درباره ما نپذيرفته وانكار كرده است


    اي سلمان و اي جندب خداوند به ما برتر و والاتر وبزرگتر از همه ي اينها عطا كرده است عرض كرديم : اي امير مومنان عليه السلام آن چيست كه بزرگتر از همه اينها است فرمود: پروردگار ما به ما اسم اعظم عطا كرده وبخشيده است كه با آن آسمان ها وزمين وبهشت وجهنم را مي شكافيم ودر مي نورديم به آسمان بالا مي رويم وبه زمين فرود مي آييم به مغرب ميرويم وبه مشرق ميرويم به عرش الهي قدم گذاشته ودرپيشگاه الهي برآن مي نشينيم وهر چيزي حتي آسمان ها ، زمين، خورشيد، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان، جنبندگان، دريا ها، بهشت وجهنم ازما اطاعت مي كنند تمام اينها را خداوند به اسم اعظمي كه به ما آموخت وبه ما اختصاص داد عطا كرده است وبا تمام اين اوصاف ما مي خوريم و مي آشاميم ودرميان بازار ها راه ميرويم واين امور را به امر پروردگارمان انجام مي دهيم وما بندگان با كرامت خداونديم كه اورا به گفتار سبقت نمي گيريم وبه امر وفرمان او عمل مي كنيم ما را معصوم وپاك قرار داد وبر بسياري ازبندگان مومنش برتري بخشيد وما مي گوييم : (حمد وسپاس مخصوص خداوندي است كه ما را هدايت نموده واگر هدايت ولطف الهي نبود به آن راه نمي يافتيم سوره اعراف/43 ) و ( كافرين سزاوار عذاب شدند وعده اي عذاب درباره آنها حتمي است سوره زمر/ 71 ) وآن ها كساني هستند كه آنچه خداوند به ما بخشش واحسان نموده قبول ندارند وانكار مي كنند


    اي سلمان و اي جندب اين است پاسخ شما كه از معرفت من به نورانيت پرسش نموديد آن را حفظ كنيد ونگهداريد كه باعث رشد وكمال است وهمانا هيچ يك از شيعيان ما به حد بصيرت نمي رسد تا مرا به نورانيت بشناسد و وقتي چنين معرفتي پيدا كرد به حد بصيرت وبلوغ وكمال رسيده ودرميان درياي از علم فرورفته ودرجه اي ازفضل وبرتري را پيموده اند وبر سري از اسرار پروردگار وگنجينه هاي پوشيده او آگاهي يافته اند.






    مدارك اين حديث :

    - مشارق الانوارالیقین فی حقایق اسرار امیرالمؤمنین

    - بحار الانوار ج26

  6. تشکر شده توسط :

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  7. Top | #54

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    تنها امیرالمومنین علیه السلام نمازی بدون توجه به دنیاخواندند.



    ابن عباس نقل کرده است که:
    مردی دو شتر چاق به رسول خدل صلی الله علیه وآله وسلم هدیه کرد.حضرت به اصحابش فرمودند:آیادربین شما کسی هست که دورکعت نماز به جای آورد که وضویش کامل وهمچنین رکوع وسجده هایش کامل باشد؛درحالی که فکر وقلبش مشغول دنیا نشود،تا من یکی از این دوشتر را به او هدیه کنم؟
    این مطلب را سه مرتبه فرمودند:ولی کسی جواب آن حضرت را ندادند.در این موقع بود که امیرالمومنین علی علیه السلام ایستادند وعرض کردند:ای رسول خدا،من می توانم دورکعت نماز بخوانم درحالی که ازاول تا آخر آن به هیچ عنوان فکر وقلبم مشغول دنیا نگردد؟
    رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:یا علی؛نماز بخوان درود خدا برتو.
    ابن عباس می گوید:
    امیرالمومنین علیه السلام مشغول نماز شدند چون سلام نماز را دادند جبرعیل نازل شد وعرضه داشت:
    ای محمد صلی الله علیه وآله وسلم خداوند تورا سلام می رساند ومی فرماید:یکی از دوشتر را به علی علیه السلام هدیه فرما.
    رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:من شرط کرده بودم که اگرنمازی بخواند که در آن،ذهن او اصلا"مشغول دنیا نگردد،یکی از آن دوشتر را به او خواهم داد؛اما او در تشهد نماز به فکر افتاد که کدام یک از شتر را انتخاب کند.
    جبرعیل عرضه داشت:ای محمد صلی الله علیه وآله وسلم!خداوند متعال تورا سلام می رساند ومی فرماید(علی علیه السلام فکر کرد که کدام یک از دوشتر را که چاق تر است بگیرد تا بتواند در راه خدا ذبح کند وبرای خدا صدقه دهد.بنابراین،همین تفکر نیز برای خداوند عزوجل بوده؛نه برا نفسش ونه برای دنیا))
    رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم گریه کردند وهر دوشتر را به علی بن ابی طالب امیرالمومنین علیه السلام هدیه کردند آن حضرت نیز هردو را نحر کردند ودر راه خدا صدقه دادند،در این موقع این آیه نازل شد(ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع وهو شهید))((قطعا"در این؛برای هر صاحبدلی وحق نیوشی که خود به گواهی ایستد،عبرتی است))وشان نزول آن،راجع به امیرالمومنین علی علیه السلام است که در نماز برای رضای خدا تفکر کردند وذهنشان مشغول به امر دنیا نشد.




    1_ق،37
    مهر حیدر ص114به نقل از البرهان 228/4 ح3،
    به نقل از ابن شهر آشوب ج2/ص27

  8. 2 کاربر زیر بابت این پست از mahdi11، تشکر کرده اند:

    J.MOGHADAM (پنجشنبه 13 تیر 92),محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  9. Top | #55

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    این آخریه رو که خوندم خیلی خوب بود دمت گرم.
    یا علی (صلوات الله و سلام علیه)
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  10. 2 کاربر زیر بابت این پست از J.MOGHADAM، تشکر کرده اند:

    mahdi11 (جمعه 14 تیر 92),محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  11. Top | #56

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    اعتراف عمر به سه فضیلت امام علی علیه السلام

    عبدالله بن عمر می گوید:
    روزی پدرم از من پرسید:« بهترین فرد پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله کیست؟ »
    گفتم:« کسی است که خداوند آنچه را بر مردم حرام کرده، برای او حلال کرده باشد و آنچه را برای مردم حلال کرده برای او حرام کرده باشد. »
    پدرم گفت:« به خدا سوگند، راست گفتی. بر علی بن ابی طالب، صدقه حرام بود ولی برای مردم حلال بود؛ و بر مردم، ورود به مسجد با حالت جنابت حرام بود ولی بر او حلال بود؛ و درهای همه خانه**هایی که به مسجد رسول خدا راه داشت بسته شد ولی در خانه علی علیه السلام بسته نشد.»



    •بحارالانوار، ج 40، ص 120، حدیث 6 -------- امالی طوسی

  12. تشکر شده توسط :

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  13. Top | #57

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    پنج فضیلت از جانب حق تعالی به پیامبر (ص) و علی (ع) :


    شیخ طوسی به سند معتبر از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود :

    حق تعالی به من پنج فضیلت عطا کرد و به علی (ع) نیز پنج فضیلت عطا فرمود :



    1) به من کلمات جامعه داد ، به علی (ع) علوم جامعه عطا فرمود ،

    2) مرا پیامبر گردانید و علی (ع) را وصی من قرار داد ،

    3) کوثر را به من بخشید و به علی (ع) سلسبیل عطا فرمود ،

    4) به من وحی عطا کرد و به علی (ع) الهام را عطا فرمود ،

    5) مرا به آسمان برد و برای علی (ع) درهای آسمان و حجابها را گشود .

  14. تشکر شده توسط :

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)

  15. Top | #58

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم خداوند را به حق امیرالمومنین علیه السلام قسم می دهند



    ازعبدالله بن مسعودروایت شده است که:
    روزی به خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رسیدم،سلام کرده وعرض نمودم:یا رسول الله!حق را آنگونه که هست به من نشان دهید.آن حضرت فرمودند:ای پسر مسعود!داخل شو ونگاه کن چه می بینی؟من داخل شدم ودیدم حضرت علی علیه اسلام درحال نماز است وبسیار خاشعانه رکوع وسجده به جای می آورند پس دعا کردند که:خداوندابه حق پیامبرت گناه شیعیان مرا ببخشای.
    من خارج شدم تا آنچه را دیده بودم به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خبر دهم.دیدم آن حضرت نیز در حال نماز است،وبا خضوع وخشوع فراوان،رکوع وسجده به جا می آورد ومی گویند(خداوندا!به حق علی علیه السلام گناهکاران امت مرا ببخشای)).
    ابن مسعود می گوید:من بسیار به وحشت افتادم،رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمودند:ای پسر مسعود!آیا بعد از این که مومن بودی کافر شدی؟
    عرض کردم:نه به جان شما یا رسول الله!ولی وقتی داخل اتاق شدم،نگاهم به علی بن ابی طالب علیه السلام افتاد؛دیدم خداوندرا به حق شما قسم می دهد وشما را دیدم که خداوند را یه حق علی علیه السلام قسم می دهید....
    سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:ای پسر مسعود!زمانی که روز قیامت می شود،خداوند متعال به من وعلی علیه السلام می فرماید:هرکه محبت ودوستیه شمارا ندارد،داخل جهنم نمایید ودلیل براین مطلب هم فرمایش خداوند درقرآن است که می فرماید:
    (القیا فی جهنم کل کفار عنید)هر کافر ستیزه جورا در جهنم فرو افکنید.
    عرض کردم:یا رسول الله!کفاره عنید چه کسی است؟فرمودند:کفارکسی است که به نبوت من کافر باشد وعنید کسی است که با علی بن ابی طالب علیه السلام دشمنی کند.




    بحارالانوار،ج36/ص73ح24،معالم الزافی،ج2،باب 39،ص246ح7،تاویل الایات ص211

  16. 2 کاربر زیر بابت این پست از mahdi11، تشکر کرده اند:

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95),Yaser.76 (سه شنبه 12 شهریور 92)

  17. Top | #59

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    آیه ای که در حدیث بالا آمده است،سوره ی ق آیه ی24 است

  18. 2 کاربر زیر بابت این پست از mahdi11، تشکر کرده اند:

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95),Yaser.76 (سه شنبه 12 شهریور 92)

  19. Top | #60

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    درسرزمین بابل،خورشیدبرای حضرت بازگشت



    صاحب عیون المعجزات باسندخود،ازفضل بن یسار،ازامام باقرعلیه السلام وامامسجادعلیه السلام،ازامام حسین علیه السلام نقل کرده که فرمودند:چون امیرالمومنان علیه السلام ازپیکار نهروانیان برگشت.درمقام آگاهی ازبخشهای نهروان وکارهای عراق برآمد،بغداددرآن روز ساخته نشده بود،چون به ناحیه ی براثا برآمد نمازظهر را بامردم خواند،وازآنجا کوچ کرد.به سرزمین بابل رسیدند که وقت نماز عصر فرارسید،مسلمین صدازدند،ای امیرالمومنین علیه السلام اکنون وقت نمازعصر است،امیرالمومنین علیه السلام فرمود:این سرزمین پست وشوم است که سه بارخداوند مردمش را درزمین برده ودر انتظار چهارمین بار است و وصی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نشید که در آن ماز گزارد،از شما هرکه می خواهد نماز بخواند،منافقان گفتند:آری خود نماز نمی خواند و نماز خوانان نهروانیان را می کشد.
    جویریه بن مسهر عبدی می گوید:من با صد سواره امیرالمومنان را همراهی کردم وگفتم:به خداسوگند تا او نماز نخواند نماز نمی خوانم،در نماز امروز از او پیروی می کنم.
    گوید:او به حرکت خود ادامه داد تا از سرزمین بابل بیرون رفت وآفتاب نزدیک به غروب بود،پس غروب کرد وافق سرخ شد؛امیرالمومنان علیه السلام به من رو کرد وفرمودتد:جویریه!آب بیاور.من در پیمانه ی کوچکی آب آوردم.او وضو ساخت،سپس فرمود:جویریه! اذان بگو،عرض کردم:ای امیرالمومنان!هنوز وقت نماز شام نرسیده است.فرمود:برای نماز عصر اذان بگو!با خودگفتم:آیا برای نماز عصر اذان بگویم درحالی که آفتاب غروب کرد؟! اما بر من است که اطاعت کنم؛از این رو اذان گفتم،فرمود اقامه بگو، اقامه گفتم:در ضمن اقامه متوجه شدم که لبان علی علیه السلام به سخن همچون صدای نامفهوم پرستوها تکان می خورد مس دیدم آفتاب با بانگ بلند برگشت،تا در جایگاه ویژه ی نماز عصر ایستاد حضرت علی علیه السلام برخاسته تکبیر گفت ونماز گزارد،مانیز پشت سر او نیز نماز گزاردیم،چون از نماز عصر فارق شد آفتاب همچون چراغی در پشت فروافتاد وغروب کرد وستارگان نمودار شدند.به من رو کرده وفرمود:ای سست یقین!اذان نماز شام بگو!




    مدینه المعاجز ج1،ص194،احادیث115
    عیون المعجزات ص7
    بحارالانوار ج41،ص168،وج3،وص178،ح13،وح14،وص167 ،ح3،ج83،ص317،ح10

  20. تشکر شده توسط :

    محمدمهدی (چهارشنبه 19 آبان 95)


صفحه 6 از 11 نخستنخست ... 45678 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •