برداشت از کلمه مولي
ذهبی،که از بزرگترین علمای علم حدیث و رجال و تاریخ اهل تسنن است و در ترجمه وی آمدهالشیخ،الحافظ الکبیر،مؤرخ الاسلام و شیخ المحدثین شمس الدین ابو عبدالله محمدبن عثمان الذهبی ...وقدخُتم به شُیوخُ الحدیث و حفّاظه )[1]،درکتاب تاریخ الاسلام ،مجلد تاریخ الخلفاء،صفحه625الی634 در ترجمه امام علی (علیه السلام) متعرض داستان غدیر خم شده و احادیث قابل تأملی را آورده که نظر شما را به یکی ازآنها جلب میکنم:
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
قال حماد بن سلمة، عن علي بن زيد، وأبي هارون، عن عدي بن ثابت،عن البراءقال: كنّا مع رسول الله صلى الله عليه وسلّم تحت شجرتين، ونودي في الناس: الصلاة جامعة، ودعا رسول الله صلى الله عليه وسلم عليّاً فأخذ بيده، وأقامه عن يمينه، فقال: ألست أولى بكل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى، فقال: فإن هذا مولى من أنا مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقيه عمر بن الخطاب فقال: هنيئاً لك يا علي، أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة).
براءبن عازب گويد:مابه همراه رسول خدا(صلي الله عليه واله وسلم )در زير دو درخت بوديم،که منادی صدا زد :الصلاة جامعه[2]،پیامبراکرم(صلي الله عليه وآله وسلم)علي عليه السلام را صدا نموده ودست او راگرفتند و در حالی که علی را در سمت راست خود قرار داده بودند فرمودند:آیامن اولی به هر انسان مومنی نسبت به خودش نمی باشم؟مردم جواب دادند بله همین طور است.سپس پیامبر (صلی الله علیه واله)فرمودند:ای مردم هماناعلی مولا و سرپرست کسی است که من مولا وسرپرست اوهستم؛خداوندا هر کس که علی را دوست می دارد؛دوست بدار و هر کس که علی را دشمن می دارد دشمن بدار؛بعد از این جریان عمر به ملاقات امام آمد و گفت:گوارا باد بر تو ای علی که صبح و شام نمودی در حالی که مولای هر مرد و زن مومن ومومنه ای.
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
حال سؤال این است که آیا میتوان این نصوص را تاويل نمود وگفت مراد از مولی در این موارد دوست داشتن است ، مگر کسی در وجوب دوست داشتن علی علیه السلام شک داشته که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله و سلم)در آن شرایط سخت مردم را برای آن امر نگه دارند و آیا تبریک گویی برای دوستی معنایی دارد ؟
جالب اينكه هم در صحيح بخاري و هم در صحيح مسلم آمده است :هنگامي كه ابوبكر و عمر به خلافت رسيدند گفتندأنا ولي رسول الله )[3]آيا اهل سنت اين موارد راهم به دوست داشتن معنا ميكنند يا معناي ظاهر آن (كه جانشيني بيامبر است) را أخذ مينمايند؟!آیا این امر مصداق یک بام و دو هوا نیست؟
پي نوشت:
1.البدایةوالنهایة،ابن کثیر،ج14ص:225
[2] .الصلاةجامعة ،ندایی است که برای دعوت مردم به نماز عید یا آیات استفاده میشود و به جای اذان واقامه است ،واین خود نشان دهنده این است که ان روز عید بوده است.این سخن مورد اتفاق علمای شیعه و سنی است و در کتب فقهی مفصلا آمده است.
[3] .صحيح مسلم .ح4676.صحيح بخاري.حديث بني نضير.
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
اینا همه مشت محکمی است به دهان اهل عامه...!!!!
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
asemane sokhan (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)
اتهام زنا توسط ابوبکر
ابوبکر ،دخترش عایشه را متهم به فحشا کرده است وهابیون میگویند که : ((شیعه معتقد است که عایشه زنا می داده است در حالی که این تهمتی بیش نیست و خداوند بخاطر این تهمت از گناه آنان نگذرد )) اینان در شبکه های خود بار ها گفته اند :هر کس اعتقاد داشته باشد که عایشه عایشه زنا داده ،کافر است . اما جالب است که بدانید ابوبکر معتقد بوده دخترش عایشه زنا داده!!!ابوبکر خطاب به رسول خدا (ص):چرا انتظار زنی (عایشه) را میکشی که به تو خیانت و مرا رسوا کرده است ؟! عمر بن شبه نمیری (متوفای 262 هجری) در کتاب تاریخ المدینه با سند معتبر حدیث افک را نقل کرده است . در یکی از روایات در بخشی می نویسد : وقتی خبر به رسول خدا (ص) رسید که من از قضیه (افک) با خبر شده ،رسول خدا (ص) بر او وارد شد ،در کنارش نشست و گفت : ای عایشه ! خداوند در توبه خود را باز گذاشته است . عایشه گفت :با این سخن ، گرفتاری من افزوده شد . در همین حال بودیم که ابوبکر آمد و بر من وارد شد و گفت : ای رسول خدا ! چرا انتظار زنی را میکشی که به تو خیانت کرده و مرا رسوا کرده است؟
آیا دوستداران ابوبکر حاضرند او را تکفیر کنند؟
mohammad ashrafi (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92),حمید (یکشنبه 12 خرداد 92)
این آخریه خیلی خفن بود
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ .
مائده / 55 .
ولىّ شما ، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند : همان کسانى که نماز برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند .
وقتی این آیه در شان امیر المومنین (علیه السلام) نازل شد ابوبکر خواست که خود را با آن حضرت در این آیه شریک کند به یکی از منافقین گفت:وقتی من در مسجد در میان جمعی از صحابه نماز می خوانم در حالت رکوع بیا و از من کمک بخواه و من انگشترم را به تو میدهم تا در این آیه با علی شریک باشم.
آن منافق چنین کرد و ابوبکر انگشتر خودش را به سمت او گرفت ولی هر کار کردند انگشتر بیرون نیامد به طوری که نمازش باطل شد. و مردم همه فهمیدند که هدف آنها چه بوده است(حدیقه الشیعه ج1 ص 273)
در علقمه فریاد زد بسم الله
نقش سر بندش نام اباعبد الله
میرود آب رساند به حرم می گوید
ذكر لا حول ولا قوه الا بالله
فضیلت ریش ابوبکر!!
سؤال: آیا روایاتى که اهل سنت درباره فضیلت ریش ابوبکر نقل کرده اند معتبر است؟
جواب: اهل سنّت پیرامون ریش ابوبکر روایاتى دارند از جمله: اینکه در مورد حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند که: «کان إذا اشتاق إلى الجنّة قبّل شیبة أبى بکر» [هرگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشتاق بهشت مى شد ریش ابوبکر را مى بوسید] . اما باید گفت: فیروز آبادى در خاتمه «سفرالسعادة»(1) و عجلونى در «کشف الخفاء»(2) گفته اند این روایت از مشهورترین روایات جعلى است و از دروغهایى است که به بداهت عقل، بطلان آن معلوم است.
و روایتى که عجلونى در «کشف الخفاء»(3) ذکر کرده، این است : «لإبراهیم الخلیل وأبی بکر الصدّیق شیبة فی الجنّة» [ ابراهیم خلیل و ابوبکر صدّیق ریش سفیدى در بهشت دارند] .
سپس در «المقاصد»(4) به نقل از استادش ابن حجر مى نویسد:
این روایت که مى گوید: خلیل و صدّیق در بهشت ریشى دارند صحیح نیست، و من آن را در هیچ یک از کتابهاى مشهور حدیث و نیز در نوشته جات متفرّقه ندیده ام!.
گذشته از این روایاتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که با محتواى روایت کشف الخفاء در تعارض است; از جمله: سیوطى در «درّالمنثور» مى نویسد: از ابن ابى شیبه و احمد و ابن ابى الدنیا درباره صفت بهشت از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: «یدخل اهل الجنّة الجنّة جرداً مرداً بیضاً جعّاداً مکحلین ابناء ثلاث و ثلاثین»(5) «اهل بهشت درحالى که جوان، زیبا سفیدرو با موهاى پیچیده و چشمانى سرمه کشیده و در سنین 33 سالگى هستند به بهشت داخل مى شوند». و نیز این روایت به همین مضمون از ترمذى(6) و طبرانى(7) و هیثمى(8) نقل شده است که نشان مى دهد اهل بهشت محاسن سفید ندارند.
پي نوشت:
1 ـ سفر السعادة[2/211]
2 ـ کشف الخفاء [2/419 ، خاتمه] .
3 ـ کشف الخفاء 1 : 233 .
4 ـ المقاصد الحسنة [ص 144 ، ح 228] .
5 ـ درّ المنثور، ج 1، ص 48.
6 ـ سنن ترمذى، ج 4، ص 88.
7 ـ معجم الأوسط.
8 ـ مجمع الذوائد، ج 9، ص 53. (هیثمى پس از نقل روایت مى نویسد: و اسناده جیّدٌ، سند این روایت خوب است).
mohammad ashrafi (چهارشنبه 08 خرداد 92),حمید (یکشنبه 12 خرداد 92)