حقوق مردو زن از دیدگاه قرآن و حدیث اسلامی

[mostafahem]

من با آقا احسان موافقم بحث عدالت خداوند در جای دیگری در سایت توسط آقا عباس مطرح شده

اما به آقا حسین عرض کنم که اولا همه حکمت های خداوند و غرض های خداوند از افعالش لزوما یا حدیث نشده یا به دست ما نرسیده

اما جواب سوال شما رو فکر می کنم امام صادق(ع) تحت عنوان دیگری در مجلس چهارم توحید مفضل بیان فرموده اند

[حسین]

احساس میکنم لازمه خدمتتون عرض کنم که بنده خودم به کلامی از کلماتی که نوشتم اعتقاد ندارم و قائل نیستم ها! و جوابشم میدونم برای خودم. اما اولا دارم از زبون رایج و شایع در جامعه حرف میزنم و شبهات رو بیان میکنم، در ثانی بلد نیستم به این شبهات جواب بدم.

[حسین]

خلاصه ما رو پیچوندین دیگه! یه جواب خواستید بدید.. ما رو ارجاع دادید به 80 تا جای دیگه! مثل توپ فوتبال! ای بابا!

[ABASS]

حسین جان :گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی ,

بى‏ترديد هر كس پرهيزكارى كند و شكيبايى ورزد ، [پاداش شايسته مى‏يابد] ؛ زيرا خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏كند .
أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا [279] .اينان به علت صبرى كه [ بر ايمان و عمل به قرآن ] كردند و بدى [ مردم ]را با نيكى و خوبى خود دفع مى‏كنند و از آنچه به آنان روزى كرده‏ايم ، انفاق مى‏نمايند ، دوبار پاداششان مى‏دهند .



عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ عليه‏السلام قالَ : اَلصَّبْرُ رَأْسُ الاْيمانِ[280] .
امام صادق عليه‏السلام فرمود : صبر ، سر ايمان است .
و در روايت ديگر بدين‏گونه مطلب را دنبال مى‏كند :صبر از ايمان چون سر است به تن ، هرگاه سر برود ، تن هم مى‏رود ، هم چنان صبر كه برود ايمان از دست خواهد رفت[281] .

[ABASS]

در ابتدا شما بگید روی صحبت ما با چه کسیه:1-شیعه هستش 2- شیعه نیستش

(از اینجای بحث روند به گونه ای است که ما به صحت تمامی روایات این بخش اعتقاد داریم (اما اگر بحث در مورد صحت روایات هستش که باید به گونه ای دیگر بحث کرد))

حالا اگر شیعه هستش پس باید به همه مسایل اعتقادی اعتقاد داشته باشه پس:باید به خداوندی حکیم, عادل, عالم و ....اعتقاد داشته باشه

پس باید بداند که آیه ای در قرآن هست که خداوند میفرماید:بندگان نمیتوانند از فعل خداوند سوال کنند(سوره وآیه رو از mostafahem میخوام بذاره چرا که در تاپیک آخه خدا چرا در پاسخ من فرموده بود)پس ما باید تسلیم محض باشیم...

اما در تاپیک (آخه خدا چرا )آقا احسان این پست را گذاشته بودند:

2- حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقاني رضي الله عنه قال حدثنا عبد العزيز بن يحيى الجلودي قال حدثنا محمد بن زكريا الجوهري قال حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه قال سألت الصادق جعفر بن محمد ع فقلت له لم خلق الله الخلق فقال إن الله تبارك و تعالى لم يخلق خلقه عبثا و لم يتركهم سدى بل خلقهم لإظهار قدرته و ليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه و ما خلقهم ليجلب منهم منفعة و لا ليدفع بهم مضرة بل خلقهم لينفعهم و يوصلهم إلى نعيم الأبد

محمّد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى رضى اللَّه عنه مى‏گويد: عبد العزيز بن يحيى جلودى از محمّد بن زكريا جوهرى، از جعفر بن محمّد بن عماره از پدرش نقل كرده كه وى گفت: از حضرت جعفر بن محمّد عليهما السّلام پرسيدم: خداوند متعال براى چه مخلوقات را آفريد؟
حضرت فرمودند:
خداوند تبارك و تعالى مخلوقات را بيهوده نيافريد و آنها را بازيچه قرار نداد بلكه آفريدشان تا:
الف: اظهار قدرت كرده باشد.
ب: آنها را به اطاعت خويش مكلّف نموده تا بدين ترتيب مستحق رضوانش شوند.
و خلقشان نكرد تا نفعى عائدش شده يا ضررى از خود دفع نمايد بلكه ايجادشان نمود تا به آنها نفع رسانده و بدين وسيله به نعمت جاويدشان برساند.
این حدیث شریف در کتاب شریف علل الشرایع جلد اول باب نهم است.

با توجه به قسمت(ب)یکی از حکمت های خلقت خداوند انسانها را به اطاعت خویش مکلف نموده تا بدین ترتیب مستحق رضوانش شوند وبه آنها نفع رسانده و بدین وسیله به نعمت جاویدشان برساند...
پس ما موظف به اطاعت از فرامین خدا هستیم تا رضوان و نعمت جاویدان خدا شامل حال ما شود..

[ABASS]

روایتی از امام صادق(ع) هست که ایشان میفرماید:حکمت بعضی از امور به شما رسیده است و حکمتی بعضی نه و شما موظف به عمل به همه فرامین الهی هستید.

یا روایاتی بسیار از این دست که ما نباید امور را با عقل یا قیاس مورد توجه قرار دهیم بلکه باید تسلیم امر خدا و اهل بیت باشیم :

روایاتی چون «ان دین الله لا یصاب بالعقول»، «ان دین الله لا یصاب الا بالتسلیم»، «ان دین الله لا یصاب بالقیاس» که از امامین سجاد

(ع) و صادق (ع) بیان شده اند،

[ABASS]

از جمله دلیل بر آن است که همه حکمت های احکام دین با عقل نوع بشری قابل درک نیست. از این دست قواعد نیز بسیار است. من جمله دیه قطع سه انگلشت زن (سی شتر) از دیه قطع چهار انگشت وی (بیست شتر) بیشتر است! که شاید اگر به هر مکتب حقوقی به جز اسلام عرضه شود، انگشت به تعجب شود. اما به فرموده امام صادق (ع): «ان السنة اذا قیست محق الدین» «در سنّت (دستورات دینی) اگر قیاس شود دین نابود می*شود».

[ABASS]

در راستای مطلب فوق می دانیم که در قرآن کریم صریحا ارث مذکر و مونث متفاوت بیان شده است: «لذّکر مثل حظ الانثیین». که یکی از مهمترین دلایل قاعده تضعیف در ارث همانطور که غالب مفسرین و محققین بیان کرده اند عامل اقتصادی است. با این فرض که در زمان ما برخلاف گذشته هر دو جنس فعالیت اقتصادی دارند، لذا باید در خصوص ارث نیز قاعده تساوی صادق باشد! در حالی که به دلیل نص صریح قرآن کریم نمی توان قائل به برابری در ارث شد. این موضوع و مطلب قبل می رساند که جدای از بحث اقتصادی حکمت های دیگری هم در این قواعد وجود دارد که شاید ما نمی توانیم پی ببریم. لذا مناسب آن است که «تعبدی» عمل کنیم

[ABASS]

مضاف بر اینها ما باید قواعد فقهی را به مانند یک منظومه ببینیم: کل فی فلک یسبحون. هر یک از قواعد هر چند در مدار خود در سیر است اما در کنار هم منظومه ای از احکام را می سازند که در کنار هم توازن حاصل می کنند. با این دیدگاه، مسأله ارث و دیه زن در نظام حقوقى اسلام جزئى از کل منظومه است، و از کجا می توان مطمئن شد که اگر یکی از این قواعد را – و لو کوچک- تغییر بدهیم، توازن کل منظومه در هم نخواهد ریخت؟از آن گذشته، اگر ماهیت وجودی یک زن (از جمله ظرافت، احساسات، لطافت، محدودیت توانایی جسمی در قیاس با مردان) را در نظر بگیریم و نیز آنچه را که خداوند متعال وی را برای آن هدف خلق نموده و خواسته ای که از وی دارد، و نیز دیگر قواعد مسلم فقهی را، این نکته روشن است که تامین اقتصاد خانواده بر دوش زن نیست، که اساسا از ساختار روحی و جسمی وی نیز خارج است. و اسلام با توجه به این موضوع «قاعده تنصیف دیه» را وضع فرموده است. مضاف بر این، وقتی تامین نیاز اقتصادی خانواده بر دوش زن نیست و از آنجایی که احکام به گفته اصولییون با توجه به مصالح و مفاسد وضع شده اند، یعنی مصلحتی در بین بوده است؛ حال اعتقاد به چرخش مصلحت به سمت مفسده دلیل می خواهد، که ظاهرا چنین دلیلی دیده نمی شود. بلکه به نظر می رسد، با مطالعه جامعه شناختی مدرن مبتنی بر آموزه های اسلامی، امروزه این مصلحت (عدم پرداخت به فعالیت اقتصادی رایج از سوی زنان) بیش از پیش اهمیت خود را نشان می دهد!

[ABASS]

اگر قرار باشد هر کسی با عقل خود نظر بدهد اختلاف زیاد میشود و مردها نیز همانطور که در یکی از پستها گفتم میتوانند به بعضی از موضوعات ایراد بگیرن.

اما خداوند در مقابل هر وظیفه ای پاداشی در نظر گرفته و برای بیش از آن نیز(مانند کمک مرد در خانه به همسرش یا کار کردن زن در خانه شوهرش)پاداش بیشتری..پس ما

موظف به عمل ورسیدن به نعمت جاویدان خداوند هستیم.حتی اگر با عقل ناقص ما در تناقص باشد...