????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 33






  1. Top | #21

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    ● توقف زلزله

    فاطمه زهرا (ع) می فرماید: در زمان ابوبكر و عمر زلزله ای پیش آمد كه مردم به وحشت افتادند و به آندو پناه بردند. اما دیدند آنها خود از ترس به امام علی (ع) پناه برده اند. مردم نیز بدنبال آنها به خانه ی آن حضرت رفتند. امام علی(ع) بدون توجه به ترس و وحشت آنها از منزل بیرون آمد و مردم نیز بدنبال او حركت كردند تا به یك بلندی رسیدند. امام علی(ع) بر بلندی نشست و دیگران در اطراف او نشستند و به ساختمانهای شهر كه همچنان مورد زلزله های مكرر قرار می گرفت نگاه می كردند. آنگاه فرمود: گویا شما از آنچه دیده اید هراسناك شده اید؟ جواب دادند : چگونه هول و هراس نداشته باشیم در حالی كه ما تا بحال چنین جیزی ندیده بودیم. سپس امام علی (ع) لبهای خود را حركت داد و بعد از آن دستهای خود را به زمین زد و به آن فرمود : تو را چه شده است؟ آرام شو! و زمین آرام گرفت.

    مردم در تعجب فرو رفتند بیش از آنچه از زلزله به تعجب و حیرت فرو رفته بودند. امام (ع) فرمود: شمااز كار من تعجب كردید؟ گفتند : آری . فرمود: من آن كسی هستم كه خداوند فرموده است : «اذا زلزلت زلزالها و اخرجت الارض اتقالها و قال الانسان مالها» ( هنگامی كه زمین به زلزله درآید و اخبار درون خود را آشكار كند، انسان می گوید: زمین را چه شده است. ) من همان انسانی هستم كه در قیامت به زمین می گویم تو را چه شده است .

    «یومئذ تحدث اخبارها» (در این روز زمین خبرهای خود را بیان می كند.) برای من اخبارش را بیان

    می كند.[۶]
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  2. Top | #22

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    ● پرده برداری از بهشت و جهنم

    عده ای از اصحاب امام علی (ع) به او گفتند : وصی حضرت موسی و عیسی (ع) دلایل معجزات و نشانه هائی را به مردم نشان می دادند. شما نیز اگر معجزاتی به ما نشان دهید قلبهای ما مطمئن می شود . اما علی (ع) فرمود: شما تحمل علوم، دلایل و نشانه ها را ندارید. اما مردم اصرار كردند. سرانجام امام (ع) آنها را بسوی قبرستان حركت داد تا به یك سرزمین خشك و نمكزاری رسیدند. آنگاه آهسته دعا كرد و گفت : پرده ات را كنار زن. ناگهان باغها و نهرها در یك سو و آتش در سوی دیگر جهنم نمایان گشت. عده ای گفتند : سحر، سحر. عده ای معجزه ای حضرت را پذیرفتند و گفتند : پیامبر (ص) فرمود: قبر باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از گودیهای جهنم است[۷].
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  3. Top | #23

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    ● تسبیح سنگ ریزه ها

    سلمان گوید : عده ای از ما در محضر رسول خدا نشسته بودیم كه علی بن ابیطالب(ع) آمد. پیامبر(ص) مشتی سنگ ریزه به او داد. هنوز آنها در دست علی (ع) قرار نگرفته بودند كه به سخن آمدند و می گفتند : لا اله الا الله ، محمد رسول الله، رضیت بالله ربا و بمحمد نبیا و بعلی بن ابیطالب ولیا ( خدائی جز خدای یگانه نیست، محمد فرستاده ی خداست، راضی شدم كه خداوند پروردگار من و محمد پیامبر علی بن ابیطالب مولی و سرور می باشد.)

    آنگاه پیامبر (ص) فرمود: هر كسی از شما كه راضی به خدا و ولایت علی بن ابیطالب باشد از ترس خدا و عقاب او در امان است. [۸]
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  4. Top | #24

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    ● فرو نشاندن آب فرات

    آب فرات فوران كرده بود به گونه ای كه مردم هراسناك شدند. به محضر امیرمؤمنان (ع) رسیدند و از زیادی آب شكوه كردند. امام علی (ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) سوار بر مركب شدند و حركت كرند تا به آب فرات رسیدند. امام علی (ع) بر لب آب ایستاد در حالی كه آب از دو طرف بالا زده بود .

    آنگاه با تازیانه پیامبر (ص) كه در دست داشت بر آب به اندازه ی یك زراع فرو نشست ، ضربه ی دیگری به آب زد و به اندازه ی دو زراع دیگر فرو نشست .

    مردم كه این معجزه ی آشكار را از امام (ع) مشاهده كردند عرض كردند:

    یا امیرالمؤمنین : آب را بیشتر كاهش ده. حضرت فرمود: من از خداوند خواستم و او آنچه را كه مشاهده كردید عطا فرمود و خوش ندارم كه بنده ی مصری باشم[۹] .
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  5. Top | #25

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    حضرت علی - علیه السلام - نیز مانند سایر پیشوایان دارای كرامات بود كه در این نوشتار به برخی از كرامات آن حضرت اشاره می شود:
    1.شیخ صدوق: محمد بن علی بن الحسین بن بابویه؛ در كتاب عیون اخبار الرضا - علیه السلام - از صالح بن عقبه؛ از حضرت صادق - علیه السلام - در حدیثی طولانی روایت كرده كه: مردی از علمای یهود از امیر المؤمنین - علیه السلام - پرسید: پیغمبر شما در كجای بهشت ساكن است؟ تا آنجا كه گفت: وصی او چقدر پس از او زندگی می كند؟ فرمود: سی سال؛ سپس پرسید: می میرد یا كشته می شود؟ فرمود: بوسیله ضربتی كه بر فرقش می زنند و محاسنش از آن رنگین می شود كشته خواهد شد، عرض كرد: راست گفتی، بخدا قسم این موضوع بخط هارون و املای موسی - علیهما السلام - نوشته شده است.
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  6. Top | #26

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    . حسین بن احمد بن محمد رازی عادل، از علی بن محمد بن مهرویه قزوینی از داود بن سلیمان فراء از حضرت رضا - علیه السلام - و بچند سند دیگر از آن بزرگوار؛ از پدرانش، از حسین بن علی - علیهما السلام - برای ما روایت كرده كه فرمود: امیر المؤمنین - علیه السلام - برای ما خطبه خواند و فرمود: عن قریب؛ زمان بسیار سختی بر مردم می آید كه مؤمن آن چه در دست دارد محكم نگه دارد (و انفاق نكند) در صورتی كه باین عمل مأمور نشده خداوند فرموده: « احسان و نیكی را در میان خودتان فراموش نكنید سوره بقره آیه 237، و عنقریب زمانی می آید كه مردمان بد در آن مقدم می شوند، و نیكان فراموش می شوند؛ و مردم از روی اضطرار و نا چاری (با خلفا) بیعت می كنند «تا آخر حدیث.»
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  7. Top | #27

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    3. یزید بن قعنب روایت كرده كه گفت: با عباس بن عبد المطلب و جمعی از قبیله (عبد العزی) در كنار خانه خدا نشسته بودیم كه فاطمه بنت اسد: مادر امیر المؤمنین - علیه السلام - وارد شد؛ در حالی كه نه ماهه بعلی - علیه السلام - آبستن بود؛و درد زائیدن او را گرفته بود؛ پس عرض كرد: پروردگارا! من بتو ایمان دارم؛ تا آنجا كه گفت: پس بحق آن پیغمبری كه این خانه را بنا كرد و بحق این بچه ای كه در شكم من است قسمت می دهم كه زائیدن را بر من آسان فرمائی؛ یزید بن قعنب گفت: آنگاه خانه را دیدیم كه از پشت شكافته شده و فاطمه در آن داخل شد و از چشمهای ما پنهان شد؛ و دیوار بهم چسبید، و ما خواستیم قفل در بر ما باز شود؛ و باز نشد، پس دانستیم كه : این امری است از جانب خدا؛ آن گاه بعد از روز چهارم بیرون آمد در حالی كه امیر المؤمنین دردستش بود و گفت: همانا من فضیلت داده شده ام بر زنانی كه پیش ازمن بوده اند، تا آن جا كه گفت: و همانا من داخل خانه خدا شدم، و از میوه ها و برگهای بهشت خوردم. و چون می خواستم بیرون بیایم هاتفی ندا كرد ای فاطمه نامش را علی بگذار «تا آخر حدیث». و (صدوق) آن را در امالی و علل بهمین سند همین طور نقل كرده؛ و شیخ هم در كتاب (مجالس و اخبار) آن را روایت كرده چنان كه خواهد آمد.
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  8. Top | #28

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    4. ابراهیم بن یحیی مدنی از حضرت صادق - علیه السلام - در حدیثی روایت كرده كه: مردی از علمای یهود مسائلی از علی - علیه السلام - پرسید؛ تا آن جا كه گفت: مرا خبرده كه وصی محمد چقدر بعد از او زندگی می كند ؟ و آیا بنحوی می میرد یا بنحوی كشته می شود؟ به او فرمود : وای بر تو ای یهودی! منم وصی محمد صلّی الله علیه و آله سی سال پس از او زندگی می كنم؛ نه یك روز از عمرم كم می شود نه زیاد؛ سپس شقی ترین این امت هم طراز پی كننده ناقه (قوم) ثمود بر انگیخته می شود و ضربتی در اینجا: در فرقم می زند، و محاسنم از آن رنگین می شود آن گاه (راوی) گفت: كه آنم یهودی اسلام آورد؛ و آن را بچند سند دیگر هم روایت كرده چنانكه در بابنص بر ائمه - علیهم السلام - گذشت.
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  9. Top | #29

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    5. ابن عباس روایت كرده كه گفت: هنگام رفتن علی - علیه السلام - بجانب صفین با او بودم چون در نینوی كه شط الفرات است پیاده شد با بلند ترین صدایش فرمود ای ابن عباس آیا این جا را می شناسی؟ عرض كردم: یا امیر المؤمنین نمی شناسم، فرمود: اگر چنان كه من می شناسم تو هم می شناختی از آن نمی گذشتی تا تو هم مثل من بگریی؛ (ابن عباس) گفت: پس علی - علیه السلام - مدتی دراز گریست تا محاسنش از اشگ تر شد و ما هم با او می گریستیم و او می فرمود: آه، آه مرا چه كار با ابوسفیان؟ مرا چه كار با آل حرب (حرب نام پدر ابوسفیان است) حزب شیطان و سران كفر؟ صبر كن ای اباعبدالله كه پدرت مثل آنچه تو از آنها می بینی دید؛ تا آنجا كه فرمود: این زمین اندوه و بلا است، حسین با نوزده مرد كه همه از فرزندان من و فاطمه هستند؛ در آن مدفون می شوند؛ و حدیث را (تا آخر) ذكر كرده؛ و در همین حدیث است كه: آن جناب، بجستجوی پشك آهوان رفت و پیدا كرد و آن ها را گرفت و در ردای خود كرده بست و بمن هم دستور داد كه همان طور بگیرم و ببندم و فرمود: ای ابن عباس هر وقت دیدی از این پشكها خون تازه می جوشد بدان كه ابا عبدالله كشته شده و در این زمین دفن شده « تا آخر حدیث » و نیز در این حدیث است كه وقتی كه حسین - علیه السلام - كشته شد در همان روز خون از آن پشك ها جاری شد و ابن عباس گفت: علی هرگز در حدیثی كه برای من بیان كرده دروغ نگفته؛ و هرگز مرا بوقوع چیزی خبر نداده مگر آن كه همانطور كه فرموده واقع شده.
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  10. Top | #30

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    محمد بن الحسن الحرالعاملي - اثبات الهداة، ترجمه احمد جنتي، ج4، ص 449
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •