????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 14






Threaded View

  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Post مولوی و جسارت به حضرت امیرالمومنین علیه السلام

    مولوی و جسارت به حضرت امیرالمومنین علیه السلام

    مولوی خلیفه ی دومی را که فریاد میزد: “تمامی مردمان از عمر داناترند، حتی زنان پرده‏نشین!” ـ “سایه خداوند” و “معلم علوم و معارف” مى‏داند، اما خزینه علم خداوند، و بابِ علم پیامبر صلوات اللّه‏ علیهما و آلهما را تنها پهلوانی مى‏شمارد که (نعوذ بالله ) جاهل! و در معرض نفاق!! بوده، و محتاج راهنمایی عاقلان وپیران راه مى‏باشد!! او در اشعارش مى‏گوید:

    گفت پیغمبر علـی را کای على* شیر حقى، پهلوان پر دلی*

    لیک بر شیری مکن هم اعتمید* اندر آ در سایه نخل امید*

    اندر آ در سایه آن عاقلى* کش نداند بُرد از ره ناقلی*

    ظل او اندر زمین چون کوه قاف* روح او سیمرغ بس عالی طواف*

    گر بگویم تا قیامت نعت او* هیچ آن را مقطع و غایت مجو*

    چون گرفتت پیر، هین تسلیم شو* همچو موسی زیر حکم خضر رو*

    صبر کن بر کار خضری بی نفاق* تا نگوید خضر رو هذا فراق*

    چون گزیدی پیر نازکدل مباش* سست و ریزنده چو آب وگل مباش*

    (مثنوى، تصحیح: استعلامى، محمد، دفتر یکم، ۲۹۷۲). همو نیز، وجودِ آن “ایمانِ مجسم” و “حقِ مطلق” را رهیافتِ هوا و هوس مى‏داند، و مى‏سراید:



    چون خدو انداختی در روی من* نفس جنبید و تبه شد خوی من*

    نیم بهر حق شد و نیمی هوا* شرک اندر کار حق نبود روا*

    یعنی نعوذ بالله حضرت در آن لحظه شرک ورزیده اند!(خفی)

  2. تشکر شده توسط :

    mahdi11 (سه شنبه 27 بهمن 94)


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •