????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 21 به 26 از 26






  1. Top | #21


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    می بینم که عباس گردن وهابی ها رو شکوند

    خب شبهه بعدی بگید تا عباس هست حالشون بگیره

  2. تشکر شده توسط :

    ABASS (دوشنبه 06 خرداد 92)

  3. Top | #22

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    378
    تشکر کرده
    125
    اهل عامه میگویند هنگام حجرت پیامبر از مکه به مدینه در غار همراه پیامبر ابوبکر(ل) هم بوده و آن ها این فضیلت را برای ابوبکر کافی می شمارند.

    آیه قران هم دارد لطفا ایه را هم بیاورید.
    در علقمه فریاد زد بسم الله

    نقش سر بندش نام اباعبد الله

    میرود آب رساند به حرم می گوید

    ذكر لا حول ولا قوه الا بالله

  4. Top | #23

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    69
    تشکر کرده
    19
    اگر آن شب امیر المومنین (ع) در غار نبودند بالاستقلال مقام بالاتری از آن رادرک نمود که خوابیدن در بستر و رختخواب پیغمبر بود . اگر ابوبکر در لیلة الهجرة در غار بوده ولی در همان شب برای عمل نیکو و مهمتر از مصاحبت غار استقلالا آیه ( و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رووف بالعباد) (1) یعنی برخی از مردمانند که از جان خود در راه رضای خداوند در می گذرند و خداوند به بندگان مهربان است
    در مدح آن خضرت نازل گردید .علاوه بر این مطلب به شهادت تاریخ رفتن ابوبکر به غار فضیلتی برای وی محسوب نمی گردد زیرا ابوبکر برای خبر گرقتن از رسول خداوند (ص) به خانه پیغمبر رفت امام علی (ع) به او فرمودند که پیغمبر به طرف غار رفته ، اگر کاری داری نزد آن حضرت بشتاب ابوبکر در پی آن حضرت راهی شد و در وسط راه به پیغمبر رسید و ناچار به اتفاق آن حضرت رفتند (2)
    پس معلوم می شود که آن حضرت او را با خود نبرده بلکه او بی اجازه به حضرت پیوسته و از وسط راه با آن حضرت رفته است . همچنین در اخبار ذیگر از علمای اهل عامه رسیده است که بردن تصادفی و از خوف فتنه وخبر دادن به دشمنان بوده است (3)
    حال منصفانه قضاوت کنید . کدام از این دو افضلند ؟ کسی که جان خود را بخاطر پیامبر در معرض تیغ افراد کینه توزی چون ابوجهل و ابولهب قرار می دهد یا آنکه دو سه روز با ترس و اظطراب در غار همراه پیامبر بوده است ؟

    اصلا آیه قرآنی در شان ابوبکر نازل نشده است:با این که عامه ها خیلی متعصبانه روی داستان غار تکیه دارند و آیه40 سوره توبه معروف به آیه غار را به ابوبکر نسبت می دهند اما می بینیم که مادرشان عایشه چنین مطلبی را انکار کرده است. از عایشه نقل شده است که گفت:هرگز در مورد ما ( خانواده ) قرآنی نازل نشده است.(4)

    پی نوشت ها :
    1- سوره بقره آیه 207
    2- تاریخ طبری ، ج1 ص 568
    3-مراجعه شود به النور و البرهان ابن صباغ
    4- بخاری ج 6 ص 42 چاپ دارالفکر بیروت و تاریخ ابن اثیر ج 3 ص 199 و البدایه و النهایه ج 8 ص 96.
    واضح است که این مطلب را تایید می کند که در شان و منزلت خانواده اش ( ابوبکر و . . . ) آیه قرآنی نازل نشده است. چرا که اگر منظور از (( ما )) در این گفته، او و پیامبر و . . . باشد که حرفش غلط است. زیرا خدا در قرآن پیامبرش را ستوده است. و آیه هایی نازل کرده است. اگر منظور به عنوان یکی از همسران پیامبر گفته باشد که باز غلط است چرا که خدا در قرآن گروه همسران را مورد خطاب قرار داده است. و آیه هایی برای آن ها نازل کرده است. چه به صورت دستوری و یا هر نوع دیگر. پس معلوم می شود که منظور او از (( ما )) خانواده اش است و آن هم از حالت گفتار پیداست که منظورش این است که در شان و منزلت آن ها آیه ای نازل نشده نه در مورد مطاعنشان.
    ویرایش توسط ذاکری : دوشنبه 06 خرداد 92 در ساعت 04:44 بعد از ظهر

  5. تشکر شده توسط :

    ehsan_8665 (دوشنبه 06 خرداد 92)

  6. Top | #24

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    614
    تشکر کرده
    143
    احتجاج-ترجمه جعفرى ج‏2 564 «احتجاج حضرت حجت امام قائم، مهدى منتظر، صاحب الزمان»«- صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين » ..... ص : 563
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 563
    «احتجاج حضرت حجّت امام قائم، مهدى منتظر، صاحب الزّمان» «- صلوات اللَّه عليه و على آبائه الطّاهرين-»
    341- سعد بن عبد اللَّه گويد: گرفتار يك ناصبى مذهب شدم كه در منازعه عقيدتى بسيار سخت گير بود، بارى پس از اتمام مناظره به من گفت: واى بر تو و بر يارانت! شما گروه رافضيان زبان به طعن مهاجرين و انصار مى‏گشائيد و منكر محبّت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بر ايشان هستيد، پس صدّيق كسى است كه بسبب سبقتش در اسلام فوق تمام صحابه است، مگر نمى‏دانيد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله تنها بدين خاطر با او به غار رفت كه آنچه بر خود هراس داشت بر او نيز همان داشت، و نيز براى آنكه مى‏دانست او خليفه امّتش خواهد شد، و با اين كار خواست همان طور كه جان خود را حفظ مى‏كند او را نيز محافظت فرمايد، تا مبادا اوضاع و احوال دين پس از او مختل شود و اسلام منتظم باشد، و اينكه علىّ عليه السّلام را در فراش خود گماشت براى اين بود كه نيك مى‏دانست اگر او كشته شود اوضاع دين مختل نمى‏شود، چرا كه در ميان صحابه جايگزين او موجود است، و به هر جهت توجّهى به قتل او نكرد.
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 564
    سعد گويد: من جوابهايى به اين كلام او دادم ولى مجابش نكرد.
    سپس گفت: اى گروه رافضيان شما معتقديد كه اوّلى و دوم از أهل نفاق بوده‏اند، و در اثبات آن استدلال به شب عقبه مى‏كنيد.سپس به من گفت: بگو ببينم آيا اسلام آن دو از سر طوع و رغبت بود يا كراهت و اجبار؟ من نيز از پاسخ بدان احتراز نموده و در دل گفتم: اگر بگويم از سر طوع و رغبت بوده مى‏گويد: در اين صورت ممكن نيست كه ايمان آن دو از سر نفاق بوده باشد، و اگر بگويم از سر اكراه و اجبار بوده، كه در آن زمان هنوز اسلام نيرو و قوّتى نگرفته بود كه اسلام آن دو از سر زور و اجبار بوده باشد، پس بدون هيچ پاسخى از نزد اين فرد مخاصم مراجعت نمودم در حالى كه از غصّه نزديك بود جگرم پاره پاره شود، پس از آن دست به قلم برده و در طومارى اقدام به نوشتن بيش از چهل مسأله غامض و مشكلى كه جوابش را نمى‏دانستم نمودم، و با خود گفتم آن را از احمد بن اسحاق كه مصاحب مولايمان امام حسن عسكرىّ عليه السّلام است پرسش كنم، بهمين جهت بدنبال او رفتم ولى او رفته بود، من نيز بدنبال او رفته و در مكانى به او رسيدم، و حال خود را برايش باز گفتم.
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 565
    به من گفت: با من به سامرّا بيا تا آن مسائل را از مولايمان امام حسن عسكرىّ عليه السّلام بپرسيم.

    ویرایش توسط ABASS : دوشنبه 06 خرداد 92 در ساعت 02:29 بعد از ظهر
    علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
    به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است

  7. Top | #25

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    614
    تشکر کرده
    143
    احتجاج-ترجمه جعفرى ج‏2 577 «احتجاج حضرت حجت امام قائم، مهدى منتظر، صاحب الزمان»«- صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين » ..... ص : 563سپس مولايمان فرمود: اى سعد! هر كه- در مقام خصم تو- ادّعا كرد كه «رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با برگزيده اين امّت به غار رفت زيرا كه او همان گونه كه بر جان خود در هراس بود بر جان او نيز بيم داشت زيرا مى‏دانست كه او جانشين و خليفه او خواهد بود و قرار هم نبود با كسى غير از او پنهان و مخفى شود، و اينكه براى اين علىّ عليه السّلام را در فراش خود خواباند زيرا مى‏دانست خللى كه از قتل أبو بكر پيش مى‏آيد از كشته شدن او واقع نخواهد شد،
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 575
    زيرا فردى كه جانشين علىّ باشد در ميان صحابه موجود است»، چرا تو با اين كلام او را نقض نكردى كه: «مگر شما معتقد نيستيد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خلافت پس از من سى سال است» و اين سى سال؛ مدّت عمر خلفاى راشدين (أبو بكر، عمر، عثمان و علىّ علیه السلام) است، زيرا اينان بنا بر اعتقادتان خلفاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى‏باشند؟ زيرا گريزى جز گفتن آرى نداشت. و اگر مطلب اين باشد كه أبو بكر خليفه پس از او باشد بنا بر اين سه خليفه بعدى نيز خليفه امّت او هستند، پس براى چه تنها يك خليفه (أبو بكر) را به غار برد و آن سه را نبرد؟ پس بواسطه ترك آن سه و تخصيص أبو بكر به همراهى خود آنها را خوار ساخته، زيرا حقّ اين بود كه همان رفتارى كه با أبو بكر فرموده با ديگران نيز داشته باشد، با اين كردار حقوقشان را ناچيز شمرده و دلسوزى را بر ايشان ترك گفته پس از آنكه بر آن حضرت واجب بود بنا بر ترتيب خلافتشان بر آنان همان كند كه در باره أبو بكر انجام داد «1».
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 576
    و امّا پاسخ به مطلبى كه خصم تو گفت كه آيا اسلام آن دو با ميل و رغبت بوده يا زور و اجبار، چرا نگفتى اسلام آن دو از روى طمع بوده، زيرا آن دو با يهوديان مجالست داشتند و از پيشگوئيهاى تورات و كتابهاى گذشتگان از خروج محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و استيلاى او بر عرب و پايان كار او خبردار مى‏شدند، و ايشان پيشگويى كرده بودند كه محمّد بر عرب مسلّط مى‏شود همان گونه كه بخت‏نصّر بر بنى اسرائيل مسلّط شد جز آنكه محمّد ادّعاى نبوّت مى‏كند ولى او عارى از نبوّت بود. بنا بر اين وقتى امر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر و آشكار شد نزد وى شتافته و او را در شهادت لا إله إلّا اللَّه و محمّد رسول اللَّه؛ يارى كردند به طمع آنكه چون امور او استقرار يافت و خيالش راحت شد و ولايتش استقامت گرفت هر كدام به حكومت شهرى برسند، ولى چون تيرشان به سنگ خورد با همگنان خود در شب عقبه ايستادند و به بالاى آن گردنه رفتند تا مركب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را پس از صعود به آنجا ساقط كنند تا آن حضرت هلاك گردد، ولى خداوند متعال آن حضرت را از كيد ايشان محفوظ داشت و آنان نتوانستند كارى از پيش ببرند، و حال آن دو همچون رفتار طلحه و زبير بود آن هنگام كه نزد علىّ عليه السّلام رسيدند و به طمع آنكه هر كدام به ولايت شهرى برسند
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 577
    با آن حضرت بيعت كردند، ولى چون تيرشان به سنگ خورد و از رسيدن به ولايت نوميد شدند بيعت او را شكسته و بر آن حضرت شورش كردند، تا عاقبت كارشان به همان جا ختم شد كه سرانجام هر عهدشكنى است. سپس مولايمان امام عسكرىّ عليه السّلام براى نماز خود برخاست و همراهش حضرت قائم عليه السّلام نيز بلند شد



    علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
    به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است

  8. Top | #26

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    69
    تشکر کرده
    19
    با سلام
    وهابی ها معتقدند که نذر برای غیر خدا حرام است ، چون شبیه نذر مشرکان برای بت ها است و اصولا برای غیر خدا بدین جهت نذر می شود که غلو و اعتقاد خاصی نسبت به آن غیر وجود دارد !!
    قصیمی میگوید : نذر برای غیر خدا از اشعائر شیعه است ، چون آنان به الوهیت علی و فرزندان او اعتقاد دارند (!!)(1)
    ابن تیمیه در این باره این گونه اظهار نظر می کند : علمای ما قاءلند که نذر کردن درهم ، روغن ، شمع،حیوان و... بر قبر و کسانی که مجاور قبرند جایز نیست ؛ چرا که چنین نذر هایی گناه است و در روایت صحیح آمده است (هر کس نذر کند که خدا را اطاعت کند، پس باید او را اطاعت کند و هرکس نذر معصیت کند ، پس نباید او را عصیان نماید)). (2)
    وی در ادامه میگوید : در خواست چیزی از مردگان - گر چه پیامبر باشد - بدلیل ترس از شرک منع گردیده ، پس نذر برای قبور یا ساختمان آنان ، نذری حرام و باطل است ، این گونه نذر به عمل مشرکان شباهت دارد مه برای بت های خود نذر می کردند و هرکس معتقد باشد که نذر بر قبور ،نفعی یا پاداشی دارد ، او گمراهی نادان است (3)

    لطفا دوستان نظرات خود را در مورد این مطلب ارائه نمایند - با تشکر

    پی نوشت ها :
    1-الصراع بین الاسلام و الوثنیه : ج1 ، ص 54
    2-رساله ی زیارة القبور : ص 25 ؛ کشف الارتیاب : ص238
    3-الملل و النحل : ص 291


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •