????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Angry چرا در منابع اهل عمه نقل لطمات و صدمات حضرت زهرا به وفور نیست ؟؟؟

    برخی محقّقان و پژوهشگرانِ دانشگاهی یا برادران حق*جوی اهل سنّت، انتظار دارند که هنگامِ بحث و گفتگو دربارۀ مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام (= مباحث فاطمیّه)، اسناد و مدارکِ تاریخی مربوط به: «مصائب آن بانو و حوادث آن دورانِ خاص از صدر اسلام» را «1) به طور کامل، 2) در حدّ تواتر، 3) با دلالت*های واضح و آشکار، 4) به گونه*ای که این نقل*ها بسیاری از جزئیّاتِ حوادث و رویدادها را پوشش و گزارش دهند، 5) در تمامی یا اکثر کتاب*های اصلی اهل سنّت»، بیابند.
    حال آن*که در عرصۀ پژوهش، وقتی به این قبیل منابع (= کتاب*های اصلی اهل سنّت) مراجعه می*نمایند، با «1) فقدانِ اسناد، یا 2) تحریفِ مدارک، یا 3) تضعیفِ رجالی (= خدشه در وثاقت و راستگویی راویانِ) معدود نقل*هایی که اغلبِ آن*ها نیز به طور ناقص یا مبهم ذکر شده*اند»، مواجه می*گردند؛ چراکه اساساً تصمیم*گیری نویسندگانِ اهل سنّت نسبت به: 1) ثبت، 2) حذف یا 3) تحریفِ حوادث تاریخی صدر اسلام و 4) توثیق یا 5) تضعیفِ راویانِ این رویدادها، بر مبنای دفاع کورکورانه از سردمداران و هواداران نظام خلافت، استوار بوده است.
    به نشانه*هایی در این زمینه، توجّه فرمایید:
    نشانۀ اوّل)
    از احمد بن حَنبل (متوفّای 241هـ) سؤال شد: آیا از حسین اَشْقَر روایت نقل خواهی کرد؟
    گفت: او کسی نیست که دروغ بگوید (= راستگو، ثقه و مورد اعتماد است).
    گفتند: او دربارۀ ابوبکر و عمر، روایاتی نقل کرده و بابی را دربارۀ عیب*های آن دو، تدوین نموده است.
    گفت: اگر چنین باشد، او صلاحیّتِ آن را ندارد که از وی روایت نقل کنیم (= راستگو، ثقه و مورد اعتماد نیست).(1)
    همان*طور که ملاحظه می*فرمایید: احمد بن حَنبل، تنها به این دلیل که حسین اَشْقَر در زمینۀ معایب ابوبکر و عمر روایت*هایی نقل می*کرد، صلاحیّت دریافتِ حدیث (= وثاقت) را از وی نفی می*کند؛ و این، در حالی است که به اعترافِ خودش، حسین اَشْقَر فردی ثقه و راستگو می*باشد.
    نشانۀ دوم)
    احمد بن حَنبل (متوفّای 241هـ) از پدر خود نقل می*کند:
    ابوعَوانَه(2) کتابی دربارۀ عیوب برخی اصحاب پیامبر تدوین نمود؛ در آن کتاب، مطالبی ناگوار آمده بود. سَلّام بن ابی*مُطیع، کتاب را از وی به امانت گرفت و سپس، آن را سوزانْد.(3)
    نشانۀ سوم)
    هِبَةُ الله بن عبدالله ـ معروف به: ابنُ سَیِّدِ الْکُلِّ ـ (متوفّای 697هـ) می*نویسد:
    آثاری که از خطا و یا گناهِ صحابه حکایت می*کند، اگر خبر واحد باشد، می*بایست آن را انکار نمود و اگر این خبر به تواتر نقل شود، می*بایست آن را توجیه کرد و هرگز نباید ظاهرِ (= معنای راجِح) آن خبر را پذیرفت.(4)
    نشانۀ چهارم)
    ذَهَبی (متوفّای 748هـ) در کتاب «سِیَر أَعلام النُبَلاء»، می*نویسد:
    گرچه کتاب*ها و نوشته*ها، لبریز از مطالبی است که از مشاجره*ها و درگیری*های بین اصحاب حکایت دارد و رویدادهای جنگ و ستیزگی*های بین آنان را رقم زده است؛ لیکن بسیاری از این روایت*ها: ضعیف، یا بدون سند و یا دروغ است. آن*ها را می*بایست پنهان سازیم و حتّی آن*ها را باید نابود کنیم؛ تا آن*که دل*ها دربارۀ اصحاب صاف شود و همگان ایشان را دوست بدارند و از آنان خشنود و راضی باشند. مخفی ساختن این*گونه مطالب، بر عموم و فردْ فردِ عالمان، لازم است.
    آری! اگر عالمی با انصاف بوده باشد، برخی اجازه داده*اند که آن*ها را ـ به طرز مخفیانه ـ مطالعه کند؛ مشروط بدان*که برای ایشان (= صحابه)، طلب مغفرت و بخشایش نماید... آن*ها سابقه*ای نیکو داشته*اند و اعمالی انجام داده*اند که موجب بخشودگی گناهان آنان خواهد شد.(5)
    همان*طور که ملاحظه می*فرمایید: طبق بیان ذَهَبی، بر همگان (= یکایک عالمان) لازم است که جهتِ صاف کردن دل*ها با خلفا و صحابه، جنگ*ها و مشاجره*های پدید آمده در میان آنان را مخفی سازند.
    از سوی دیگر، ذَهَبی اذعان می*دارد که کتب اهل سنّت، از درج اختلافات میان صحابه، لبریز است.
    نکتۀ قابل توجّه دیگر آن است که: اگر مطالب مندرج در این قبیل کتاب*ها، سند معتبری ندارد، دیگر چه نیازی است که پس از مطالعۀ آن*ها، خواننده برای صحابه طلب استغفار نماید؟!
    نشانۀ پنجم)
    ابن بُطَّه عُکْبَری (عُبیدالله بن محمّد) (متوفّای 387هـ) می*نویسد:
    نمی*بایست کتاب*های جنگ صفّین و جنگ جمل و رخداد کشته شدن عثمان و دیگر نزاع*های رخ نموده در میان صحابه را مطالعه نمود؛ نگاشتن و ثبتِ مکتوب چنین مطالبی ـ برای خود و دیگران ـ و حتّی خواندن و شنیدن این مطالب، جایز نمی*باشد؛ زیرا که دانشمندان بزرگ امّت، چنین دستوری داده*اند... و دربارۀ کسانی که مرتکب این نهی گردیده*اند، خاطرات بسیار بدی (= عواقب ناگواری) نقل شده است.(6)
    نشانۀ ششم)
    اگر در میان دانشمندان اهل سنّت، عالمی به نقل حقايق ناگوارِ صدر اسلام بپردازد، به شدّت از سوی دیگران، مورد نکوهش و سرزنش قرار می*گیرد:
    عدّه*اى از بزرگان اهل سنّت، عليرغم تأييد وقوع رخدادهای تلخ در صدر اسلام، بر «ابن قُتَيْبَه، متوفّای 276هـ» ايراد گرفته*اند كه چرا وى به وظيفۀ پرده*پوشى و کتمانِ حقايق (= تحريف تاريخ) عمل نكرده است! آن*ها اظهار داشته*اند كه او نيز مى*بايست همچون ديگران، از نقل اين قبیل وقایع، خوددارى مى*ورزید !!
    ابنُ العربی ـ محمّد بن عبدالله، ابوبكر ـ (متوفّای 543هـ) در كتاب «العواصم من القواصم» اظهار مى*دارد:
    از سخت*ترين و ناگوارترين امور در جامعه، يكى انديشمندِ ناآگاه و ديگرى بدعت*گذارِ حيله*گر است؛ امّا انديشمندِ ناآگاه، همچون: «ابن قُتَيْبَه» است كه در كتاب خود به نامِ «الإمامة و السياسه»، رسم [پرده*پوشى] را در مورد صحابه، مراعات نكرده است...*(7)
    نشانۀ هفتم)
    ابن حَجَر هيتمی مکّی شافعی (متوفّای 974هـ) می*نويسد:
    پيشوايان ما و ديگر فِرَق، تصريح دارند كه بر همگان واجب است تا از نقل مشاجرات و درگيری*هاى ميان صحابه، اجتناب ورزند...
    ابن حَجَر هيتمى سپس دربارۀ «ابن قُتَيْبَه» و كتابش، چنین اظهار مى*دارد:
    نظر به كتاب*هايى كه توسّط بعضى از محدّثان والامقام همانند: «ابن قُتَيْبَه»، [در حوادث صدر اسلام ] نوشته شده است، شايسته اين بود كه وی از ذكر جزئيّات حوادث اجتناب مى*ورزید، و چنانچه ناچار از نقل آن*ها بود، مى*بايست که جريانِ اين حوادث را مطابق با قواعد اهل سنّت، تعديل مى*نمود (= فرو می*کاست).(8)
    آری! ابن حَجَر هيتمی، حتّى سكوت و اجتناب از نقل حقایق را هم كافى ندانسته؛ بلكه به «تحريف» و «تعديلِ» حوادث تاريخى، توصيه مى*كند!
    همان*طور که مشاهده گردید: با وجود رواجِ به کارگیری چنین شیوه*هایی در میان اهل سنّت، هرگز نمى*توان انتظار داشت: 1) مجموعۀ کاملی از نقل*های حاکی از «وقايع مربوط به مصائب و مظلوميّت حضرت زهراعليهاالسّلام» (= مباحث فاطمیّه)، آن هم با 2) درجِ صریح و دقیقِ تمامی جزئيّاتِ حوادث، و 3) به نحوی متواتر، 4) در اکثر یا تمامی منابع ترازِ اوّل اهل سنّت، یافت شود.
    لذا همان اندكى هم که در این زمینه به ثبت رسیده است، علیرغم: ابهامِ در دلالت، تحریفِ در متن یا تضعیفِ رجالی در سند، برای پژوهشگری که در لابه*لای صفحات کتب اهل سنّت، به دنبالِ بازخوانی و بازیابی حقایق گمشده است، غنیمتی بسیار در خورِ اهمّیّت و شایستۀ توجّه علمی، به شمار می*آید.
    به عبارت دیگر، از لحاظ ضوابط پژوهشی: با توجّه به روش حاکم در نگارش کتب اهل سنّت (= 1) کتمانِ حقیقت، 2) تحریفِ دلالت و 3) تضعیفِ رجالی سند نقل*ها)، انتظارِ یافتنِ اسنادی 1) خدشه*ناپذیر و 2) حاکی از تمامی وقایع مربوط به: «هجوم به خانۀ حضرت زهراعلیهاالسّلام» (همانند: احراق باب) یا «لطمات جسمانی وارد شده بر ایشان»، آن هم 3) در میانِ منابع اصلی مکتب خلفا، انتظاری به دور از واقعیّت قلمداد می*گردد.
    1- الضعفاء (= ضعفاء الکبیر)، تألیف: العُقَیْلی المکّی (محمّد بن عمرو بن موسی) متوفّای 322هـ، ج 1، ص 249، چاپ: دار الکتب العلمیّه، بیروت؛ تهذیب التهذیب، تألیف: ابن حَجَر عَسْقَلانی، ج 2، ص 291، چاپ: دار صادر، بیروت.
    2- نام ابوعَوانَه، وَضّاح بن خالد (متوفّای 176هـ) می*باشد.
    3- العلل و معرفة الرجال، تألیف: احمد بن حَنبل، ج 1، ص 108، چاپ: مؤسّسة الکتاب الثقافیّه.
    4- الأنباء (= أنباء المستطابة فی مناقب الصحابه)، تألیف: ابن سیّد الکُلّ (هبة الله بن عبدالله) متوفّای 697هـ، ص 122، چاپ: دار حسان، چاپ اوّل، دمشق.
    5- سِیَر أعلام النُبَلاء، ج 10، ص 92 ـ 93.
    6- کتاب الشرح و الإبانة علی أُصول السنّة و الدیانه، ص 63 ـ 64 (موضوع: کلام اهل سنّت)، متن دو زبانۀ عربی و فرانسه، با ترجمۀ هِنری لائوست، چاپ: انستیتو فرانسه، دمشق، موجود در کتابخانۀ مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
    7- العواصم من القواصم فی تحقيق مواقف الصحابة بعد وفاة النبی، ج 1، ص 261، تحقيق: محبّ*الدين الخطيب ـ محمود مهدی الإستانبولی، چاپ: دار الجيل، چاپ دوم: 1407هـ ـ 1987م، بیروت.
    8- الصواعِق المُحرِقه، ص 93.

  2. Top | #2

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.05
    نوشته ها
    228
    تشکر کرده
    189
    بي خود نيست که به آنها اهل عامه (کور باطني)ميدن.
    يه هر راهي ميخوان نور ولايت علي عليه السلام را بپوشونند و خاموش کنند.
    براي اينکه مردم هم نفهمند که ابوبکر و عمر و عثمان لعنه الله عليهم چه جرسومه هاي فسادي بودن اين قانونهارو تو نقلهاي تاريخي وضع کردن
    اللهم العن الذين بدلوا نعمتک
    ای مهجت قلب مصطفی ادرکنا محبوبه ی ذات کبریا ادرکنا

    با آنکه علیست رکن ما کان و یکون ای رکن علی مرتضی ادرکنا


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •