????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Angry ابلیس از غدیر تا سقیفه

    اللهم العن قاتلیک یافاطمه -خداوند قاتلان حضرت زهرا را لعنت کند


    ابلیس از غدیر تا سقیفه

    پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد كه ابلیس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن امیرالمؤمنین مرا به امر خداوند در روز غدیرخم حاضر بودند.
    آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیارترم، و به ایشان دستور داد كه حاضران به غایبان برسانند.

    (در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او كردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده‏اند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا كه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین (1) و محزون رفت.

    امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه‏ى بنى‏ساعده با ابوبكر بیعت مى‏كنند بعد از آنكه با حق ما و دلیل ما استدلال كنند. سپس به مسجد مى‏آیند و اولین كسى كه بر منبر من با او بیعت خواهد كرد ابلیس است كه به صورت پیرمرد سالخورده‏ى پیشانى پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.

    سپس خارج مى‏شود و اصحاب و شیاطین و ابلیس‏هایش را جمع مى‏كند. آنان به سجده مى‏افتند و مى‏گویند: «اى آقاى ما، اى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بیرون كردى»! (ابلیس) مى‏گوید: «كدام امت پس از پیامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان كرده‏اید كه من بر اینان سلطه و راهى ندارم؟ كار مرا چگونه دیدید هنگامى كه آنچه خداوند و پیامبرش درباره‏ى اطاعت او دستور داده بودند ترك كردند». و این همان قول خداوند تعالى است كه «و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه فاتبعوه الا فریقا من المؤمنین» (2)، «ابلیس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهى از مؤمنین او را متابعت كردند».

    ایجاد شیعه و سنى

    هواخواهان و پیروان على علیه‏السلام نظر به مقام و منزلتى كه آن حضرت پیش پیغمبر اكرم (ص) و صحابه و مسلمانان داشت، مسلم مى‏داشتند كه خلافت و مرجعیت پس از رحلت پیامبر (ص) از آن على علیه‏السلام مى‏باشد و ظواهر اوضاع و احوال نیز ، جز حوادثى كه در روزهاى بیمارى پیامبر (ص) به ظهور پیوست، نظر آنان را تأیید مى‏كرد.

    ولى برخلاف انتظار آنان درست، در حالى كه پیامبر اكرم رحلت فرمود و هنوز جسد مطهرش دفن نشده بود و اهل‏بیت و عده‏اى از صحابه سرگرم لوازم سوگوارى و تجهیزاتى بودند كه خبر یافتند، عده‏اى دیگر كه بعدا اكثریت را بردند، با كمال عجله و بى‏آنكه با اهل‏بیت و خویشاوندان پیامبر اكرم (ص) و هوادارانشان، مشورت كنند و حتى كمترین اطلاعى بدهند، از پیش خود، در قیافه خیرخواهى براى مسلمانان در محلى به نام سقیفه خلیفه معین نمودند و على علیه‏السلام و یارانش را در برابر كارى انجام یافته قرار داده‏اند.

    على علیه‏السلام و هواداران او مانند، عباس- زبیر و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار پس از فراغ از دفن پیامبر (ص) و اطلاع از جریان امر در مقام انتقاد برآمده به خلافت انتخابى و كارگردانان آن، اعتراض نموده، اجتماعاتى نیز كردند، ولى پاسخ شنیدند كه صلاح مسلمانان در همین بود.

    این انتقاد و اعتراف بود كه اقلیتى را از اكثریت جدا كرد و پیروان على علیه‏السلام را به همین نام (شیعه على علیه‏السلام) به جامعه شناسانید و دستگاه خلافت نیز به مقتضاى سیاست وقت مراقب بود كه اقلیت نامرده به این نام معروف نشود و جامعه به دو دسته‏ى اقلیت و اكثریت منقسم نگردد، بلكه خلافت را اجماعى مى‏شمردند و معترض را متخلف از جماعت مسلمانان مى‏نامیدند و گاهى با تعبیرات زشت دیگر یاد مى‏كردند.
    استحاله فرهنگى

    آنچه براى همه مسلم است و به حدیث متواتر ثابت شده پس از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله باید حاكم بر سرنوشت سیاسى مؤمنین و جامعه اسلامى على بن ابى‏طالب علیه‏السلام باشد.

    ولى جریانهاى نهان و آشكار و دوست و دشمن با تشكیل سقیفه، یكى از تاریكترین دورانهاى صدر اسلام را رقم زد، دوره‏اى كه موجب شد حضور امام معصوم در صحنه جامعه و در امور سیاسى و اقتصادى و نظامى دچار محدودیت و در نهایت ظاهرى و بى‏تاثیر گردد و این حاصل شوم سقیفه بود كه در یك كلام مى‏توان گفت دیانت از سیاست تفكیك شد و یك ارتداد اجتماعى پیش آمد و همین نقطه شروع یك دگرگونى و ارتجاع فرهنگى و به عبارتى استحاله فرهنگى و بازگرداندن مردم از اهداف و خواسته‏هاى خدائى پیامبر بزرگوار اسلام بود. حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه‏ها و بیانات خود به تعدادى از عوامل این استحاله فرهنگى اشاره مى‏كند.

    در كتاب تحلیل حوادث ناگوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام در یك جمع‏بندى كه با استفاده از خطبه‏هاى فاطمه زهرا علیهاالسلام صورت گرفته به این عوامل اشاره مى‏شود.


    1- فانى حرتم بعدالبیان. (سرگردانى و اضطراب)
    2- ظهرت فیكم حسكة النفاق. (نفاق و دوروئى)
    3- الا تقاتلون قوما نكثوا ایمانهم. (سكوت و بى‏تفاوتى)
    4- و نكصتم بعد الاقدام. (پیمان‏شكنى)
    5- تفرون من القتال. (ترك جهاد و مبارزه)
    6- فقبحا لفلول الحد. (ترس و زبونى)
    7- و انتم فى رفاهیة من العیش. (تنبلى و تن‏آسائى (رفاه‏زدگى»
    8- و ما الذى نقموا من ابى‏الحسن. (ترك حمایت از رهبر معصوم (و انزواى رهبرى»
    9- ما هذه الغمیزة فى حقى. (از دست دادن روح شهادت ‏طلبى)
    10- و اشركتم بعد الایمان. (روى آوردن به شرك و كفر) (3)
    11- افحكم الجاهلیة یبغون؟ (بى‏وفائى)

    پی نوشت
    1_«ب»: مأیوس.
    2ـ سوره‏ى سبا: آیه ى 20.
    3_تحلیل حوادث ناكوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام/ محمد دشتى/ ص 52
    به نقل از :
    http://zibaziba1.mihanblog.com/post/49
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  2. Top | #2
    hamed1990
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

    یه سوال داشتم من: در کتاب اسرار آل محمد (صلی الله علیه و آله) نام عمار جزو 4 نفر که با امیرالمونین ماندند، نیامده! ایشان در این زمان درگیر مشکلی بودند یا شک در دل ایشان بوده، در هر صورت اگر ممکنه منبع پاسخ را نیز بیان فرمایید.

    با تشکر

  3. Top | #3


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Cool

    سلام
    بله در همون کتاب اسرار اومده که عمار به خاطر روایت جعلی ابوبکر علیه اللعنه که خلافت و نبوت در بنی هاشم یا قریش جمع نمی شه دچار تردید شد


    و خود ایشون می فرماید دچار فتنه ای شدیم

    اگه بتونی متنش در بیاری توی سایت بذاری با همین عنوان یا عنوان دیگه خدمت بزرگی کردی
    بر همه عایشه های امروز لعنت


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •