Re: فتنه*گر در پوشش اصلاحگري ظاهر مي*شود
در نوشتار قبلي براي تبيين مسئله ضرورت شناساندن گمراهان از ديدگاه اهل بيت (ع) به ذكر نمونه اي از فتنه هاي رخ داده از زمان آدم ابوالبشر تا ظهور مهدي موعود (عج) پرداختيم و در اين نوشتار در ادامه به بيان نمونه هاي تاريخي فتنه مي پردازيم.
4- در صفین از علی (ع) خون زمامدار سوم را مطالبه کردند، در حالي که دستان امیر المومنین (ع) به آن آلوده نبود و با تفسیر دروغین قرآن اهل شام را فریب دادند (نامه 55) قرآن صامت بر نیزه ها رفت تا باطل امویان به قرآن صامت آراسته شود. آری باطلشان را بوسیله قرآن جلوه حق دادند.
هر چند که آن قرآن صامت بود و قرآن ناطق متذکر این حقیقت شده بود که «ای بسا گمراهی به آیه ای از کتاب خدا آرایش شود همچنان که سکه مس آب نقره داده می شود آراسته و پرداخته شود» (غرر الحکم)
5- در جمل قاتلان عثمان به خونخواهی عثمان پرداخته و خون خواهی را نقابی بر باطل کثیفشان زدند و حرم پیامبر(ص) را که مامور به ماندن در خانه اش بود به وسط میدان جنگ کشیدند تا بتوانند نور حق که از امیر المومنین (ع) تلا لو داشت برای آن شبیهی سازند و تلبیسی کنند.
6- خوارج از کلمات نورانی و حق قرآن اراده باطل کردند و جمعی را افسون خود ساختند و کردند آنچه که کردند.
7- اما کربلا؛ به وقت حادثه ای به بزرگی کربلا و عاشورا نیاز آمد تا بتواند سیاهی فتنه های گذشته را در هم بشکند و حق را از باطل متمایز کند هر چند که خود کربلا و شهادت حضرت سید الشهداء (ع) و یارانش خود فتنه ای عظیم و آزمایشی بزرگ برای جهان اسلام در سال 61 هجری بود که اهل کوفه و شام با آن دست به گریبان بودند و مفتون این فتنه شجره ملعونه شدند.
تا آنجا که سبط پیامبر(ص) و سید جوانان اهل بهشت را خارجی خطاب کردند و خونش را حلال شمردند و آن خبیث شامی توقع داشت که یکی از دختران اسیر را بعنوان کنیز صاحب شود یا آن پیرمرد شامی خطاب به سید الساجدین (ع) گفت: «سپاس خدا را که شما را کشت و شهرها را از مردان شما در امان داشت» امام (ع) فرمود: «آیا قران خوانده ای؟ آیا می دانی ذوی القربی که اداء حق ایشان و مودت ایشان واجب است چه کسانی هستند؟ آیا می دانی مصداق آیه تطهیر کیست؟ فرمود ما ذوی القربی و مطهرون از هر رجس و پلیدی هستیم» پیرمرد توبه کرد و بر یزید لعنت فرستاد و در آخر در همان شهر فتنه زده شام به جرم فرار موفقيت آميز از فتنه به شهادت رسید.
اگر تاریخ را صفحه به صفحه مرور کنیم این فتنه ها همواره برای پوشاندن حق رخ می نماید و بر اساس روایات حتی این فتنه ها در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) نیز خواهد بود.
ابتلاء مردم سنت خداست هنگامی که ابن عباس به حضرت علی (ع) می گوید: مردم با تو بیعت خواهند کرد حضرت در جواب می فرمایند: «پس كجاست آيه شريفه...أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(تفسیر اثنا عشري، ج10، ص 200)؛ یعنی مردم باید در یک فتنه سخت و دشوار آزمایش شوند و در آن امتحان سخت حق را از باطل تشخیص دهند.
اما اهل بیت (ع) برای نجات بلکه وارد نشدن در این فتنه ها راه کارهایی را در قالب دستورات مهمی به مومنین داده اند یکی از مهمترین دستورات بلکه راه کارهای اهل بیت (ع) شناساندن دشمنان و منافقان و سران فتنه به شیعیان است.
شیعیان موظف بودند که این افراد را بشناسند سپس از آنها برائت داشته باشند و انکار قلبی، حتی المقدور از معاشرت با ایشان خود داری می کردند تا آنجا که فرمودند: «ما فرزندان خود را امر به اظهار برائت و سب سران باطل می کنیم» و فرمودند: «به فرزندانتان بغض عثمان را تعلیم دهید که اگر این کار را نکنید به دجال ایمان خواهند آورد و اگر زمان دجال را درک نکنند درون قبر به او ایمان خواهند آورد.» (بحارالأنوار)
به نظر می رسد اهل بیت (ع) با این راه کار بسیار مهم سه هدف را دنبال می کردند گر چه لازم به ذكر است اصراری بر این سه نداریم این سه برداشتی است که ما از روایات می کنیم ای بسا که ابعاد بسیار گسترده تري داشته باشد.
ایجاد حد و مرز بین باطل و حق که با این مرزگذاری باطل نمی تواند در نظر کسی که به این دستورات عمل می کند به خود رنگ حق بزند، با برائت و انکار قلبی و دستور به بغض داشتن نسبت به این دشمنان و مصادیق فتنه گر ضمانتی بزرگ در میان مومنین بوجود آوردند که با این انکار قلبی هیچ گاه قلب مردم به سران فتنه و قتنه گران متمایل نمي شود، چه رسد به اینکه در جبهه ایشان درآیند و حق را گم کرده و یا حق را رها کنند و فرمودند پیوسته از خدا بخواهید که قلب هایتان به سمت ایشان متمایل نشود که از این انحراف در امان نیستید. (بحارالأنوار)
مسائل تربیتی که در این دشمن شناسی وجود دارد پس از تحقق دو مرتبه فوق نکات تربیتی و فرهنگی با ارزشی در آن نهفته است که از آن نکات مهم و استفاده از آن در فضای فرهنگی جامعه خودمان غافل هستیم و اگر نگوییم تمام ضربات و شکست ها ناکامی هایی که در عرصه فرهنگی با آن دست به گریبان هستیم، لااقل درصد بالایی از نابسامانی ها نتیجه غفلت از این مهم است.
البته این نوشته مجال پرداختن به این موضوع را ندارد، اما برای نمونه به بيان یک مورد می پردازیم. هنگامی که انسان به شخص یا گروهی انکار قلبی و برائت و دوری دارد آن جریان یا گروه نمی تواند برای آن جامعه نقش اسوه و الگو را بازی کند. چه الگو در پوشش جوانان و یا حجاب دختران و چه اسوه در مسائل فکری و اعتقادی به عبارت دیگر اهل بیت (ع) دو گروه را برای ما برجسته کرده اند:
1- گروهی که باید اسوه و الگو برای جامعه باشند.
2- گروهی که باید مراقب بود هرگونه تشابه ظاهری یا باطنی یا فکری و اعتقادی به آنان گناهی بزرگ محسوب می شود؛ لذا در مباحث تربیتی و فرهنگی با مشخص نمودن الگوی مثبت و الگوی منفی راه را برای طی کردن مسیر هدایت هموار و شیعه را برای باقی ماندن در مسیر هدایت بیمه کرده اند.
امیر کلام امام علی (ع) چه زیبا می فرماید: «آگاه باشید هیچ گاه حق را نخواهید شناخت مگر هنگامی که کسانی که آن را ترک گفته اند بشناسید، هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود مگر از کسی که آن پیمان را شکسته آگاه باشید و هرگز به قرآن تمسک نخواهید کرد مگر به کسی که آن را دور انداخته پی ببرید و هرگز تلاوت نخواهید کرد قرآن را حق تلاوتش مگر کسانی که آن را تحریف نموده اند بشناسید و هرگز ضلالت را نخواهید شناخت مگر آنکه هدایت را بشناسید و هرگز تقوا را نمی شناسید مگر آنکه کسی را که از آن تعدی نموده بشناسید وقتی این را شناختید بدعت ها و تکلف ها را می شناسید و افترا بر خدا و رسول و تحریف کتاب خداوند را خواهید دید و خواهید دید که چگونه خداوند هدایت فرمود کسی را که هدایت شد پس شما را به جهالت نیندازند آنهایی که نمی دانند به درستی که علم قرآن را کسی نمی داند چیست مگر آن کسی که طعم آن را چشیده باشد و ...»(روضه کافی ص 390 )
با کمی دقت در صراحت این روایت شریفه سه غایت در این روایت مشهود است و این دشمن شناسی و ضرورت شناساندن گمراهان بسيار واضح است.
بر همه عایشه های امروز لعنت