????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    فتنه*گر در پوشش اصلاحگري ظاهر مي*شود

    مردم گمان می کنند هنگامی که می گویند ایمان آوردیم خداوند آنها را رها می کند و آنها را آزمایش نمی کند، در حالی که ما امت های گذشته را امتحان کردیم تا خداوند دروغگویان را از راستگویان جدا سازد» (عنکبوت-آيه 2 و 3 )

    در این دو آیه از سوره مبارکه عنکبوت خداوند اعلام می دارد كه به ایمان صرف اکتفا نمی کند؛ البته ترجمه فوق از آیه شریفه دقیق نیست؛ چرا که لفظ امتحان و یا اختيار در آیه ذكر نشده، بلکه خداوند از کلمه فتنه استفاده كرده «هم لا یفتنون» و «انا فتنا»؛ آنان دچار فتنه می شوند.

    بله خداوند بندگانش را برای سنجش عیار خلوص و صدقشان در شرار فتنه ها می آزماید؛ خدایی که انسان مدعی ایمان را در فتنه می گدازد تا غربال و آخته شود، باید راه خروج از فتنه را نیز به انسان بیاموزد؛ چرا كه در غير اين صورت این آزمایش نبوده، بلكه هلاک کردن مردم است.

    واضح است که خداوند برای رهایی از فتنه ها حجت های خویش و منارهای هدایت را قرار داده است؛ کما اینکه امیرالمومنین علي (ع) فرمودند: «شقوا امواج الفتن بسفن النجاه» (نهج البلاغه-خطبه 5 )

    اما مسئله مهم اين است که سوار شدن بر این کشتی نجات در کشاکش هجوم موج های بلند فتنه، کار ساده ای نیست؛ چرا که فتنه می آید تا فضا را برای شناختن کشتی هدایت تیره و تار کند.

    تمام ابزار فتنه گر برای ایجاد فتنه، غبار آلود کردن راه و مسیر سوار شدن بر کشتی نجات است و خلاصه فتنه یعنی حق و باطل را به هم آمیختن؛ به طوري که برای مردم شناختن حق و کشتی نجات به راحتی میسر نباشد.

    فتنه گر برای گمراه كردن مردم کشتی می سازد، کشتی هايي که به سمت ضلالت می روند، اما پرچم آن ها هدایت است؛ با این کشتی هاي هدایت نماست که راه مشتبه می شود و چه زیبا امیرالمومنین (ع)، مجاهد جبهه فتنه ها فرمودند: «شبهه را برای این شبهه نامیدند که شباهت به حق دارد.»

    برای فتنه گران چه وسیله ای بهتر از اینکه خود را هدایتگر و اصلاح کننده و بلکه خود را عین کشتی نجات معرفی کنند و مفتون بیچاره و بی نوا به خیال اینکه به سمت هدایت می رود و سوار بر کشتی نجات می شود، در دام فتنه گر افتد و ای بسا بمیرد و متوجه مکر و فریب فتنه گر هم نشود. ( اعراف-آيه 30)

    در طول تاریخ در هر فتنه ای که عده ای هلاک شدند، شیاطین فتنه گر از این حربه وحشتناک استفاده کردند؛ به طوري که آثار بعضی از این فتنه گری های چند صد ساله شان هنوز در جوامع اسلامی خودنمایی می کند.

    نگاهی به فتنه ها از اخراج آدم ابوالبشر تا ظهور حضرت مهدی(عج)

    1. فریب آدم هنگامی که شیطان قسم یاد کرد که از ناصحان است (اعراف –آيه 21) و زمانی که به حوا گفت: حرمت اکل از درخت برداشته شده و حوا با این خیال که خوردن از درخت حلال است به سمت درخت رفت و همچنین پس از آن آدم (تفسيربرهان -ج 1 -ص 118)

    2. سامری امر را بر مستضعفین بنی اسرائیل مشتبه كرد و گفت: این گوساله با شما تکلم می کند و خدا در آن حلول کرده کما اینکه خدا در درخت حلول کرده و با موسی تکلم کرد (شأن خداوند اجل از حلول در اشیا است و این اعتقاد بعضی از صوفیه مي باشد) و سامري و شیاطین پیرو سامری در روزنه ای از پشت گوساله می دمیدند و می گفتند: «هذا الهکم و اله موسی» (طه- آيه88) و با این تلبیس حق و باطل، گوساله را به عنوان رب اتخاذ کردند. (تفسيربرهان -ج 1 -ص 217 )

    3. غصب خلافت از امیرالمومنین (ع) به وسیله کتمان فضایل ايشان و اجماع کاذب در مقابل آن حضرت و جعل حدیث «انبیا ارث باقی نمی گذارند» و حدیث «خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمی شود» براي بستن راه مردم در سوار شدن بر کشتی نجات اهل بیت (ع) و باطل خویش را حق جلوه دادن.

    ادامه دارد ...
    به نقل از:
    http://www.snn.ir/news-13900614025.aspx
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  2. Top | #2


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: فتنه*گر در پوشش اصلاحگري ظاهر مي*شود

    در نوشتار قبلي براي تبيين مسئله ضرورت شناساندن گمراهان از ديدگاه اهل بيت (ع) به ذكر نمونه اي از فتنه هاي رخ داده از زمان آدم ابوالبشر تا ظهور مهدي موعود (عج) پرداختيم و در اين نوشتار در ادامه به بيان نمونه هاي تاريخي فتنه مي پردازيم.

    4- در صفین از علی (ع) خون زمامدار سوم را مطالبه کردند، در حالي که دستان امیر المومنین (ع) به آن آلوده نبود و با تفسیر دروغین قرآن اهل شام را فریب دادند (نامه 55) قرآن صامت بر نیزه ها رفت تا باطل امویان به قرآن صامت آراسته شود. آری باطلشان را بوسیله قرآن جلوه حق دادند.

    هر چند که آن قرآن صامت بود و قرآن ناطق متذکر این حقیقت شده بود که «ای بسا گمراهی به آیه ای از کتاب خدا آرایش شود همچنان که سکه مس آب نقره داده می شود آراسته و پرداخته شود» (غرر الحکم)

    5- در جمل قاتلان عثمان به خونخواهی عثمان پرداخته و خون خواهی را نقابی بر باطل کثیفشان زدند و حرم پیامبر(ص) را که مامور به ماندن در خانه اش بود به وسط میدان جنگ کشیدند تا بتوانند نور حق که از امیر المومنین (ع) تلا لو داشت برای آن شبیهی سازند و تلبیسی کنند.

    6- خوارج از کلمات نورانی و حق قرآن اراده باطل کردند و جمعی را افسون خود ساختند و کردند آنچه که کردند.

    7- اما کربلا؛ به وقت حادثه ای به بزرگی کربلا و عاشورا نیاز آمد تا بتواند سیاهی فتنه های گذشته را در هم بشکند و حق را از باطل متمایز کند هر چند که خود کربلا و شهادت حضرت سید الشهداء (ع) و یارانش خود فتنه ای عظیم و آزمایشی بزرگ برای جهان اسلام در سال 61 هجری بود که اهل کوفه و شام با آن دست به گریبان بودند و مفتون این فتنه شجره ملعونه شدند.

    تا آنجا که سبط پیامبر(ص) و سید جوانان اهل بهشت را خارجی خطاب کردند و خونش را حلال شمردند و آن خبیث شامی توقع داشت که یکی از دختران اسیر را بعنوان کنیز صاحب شود یا آن پیرمرد شامی خطاب به سید الساجدین (ع) گفت: «سپاس خدا را که شما را کشت و شهرها را از مردان شما در امان داشت» امام (ع) فرمود: «آیا قران خوانده ای؟ آیا می دانی ذوی القربی که اداء حق ایشان و مودت ایشان واجب است چه کسانی هستند؟ آیا می دانی مصداق آیه تطهیر کیست؟ فرمود ما ذوی القربی و مطهرون از هر رجس و پلیدی هستیم» پیرمرد توبه کرد و بر یزید لعنت فرستاد و در آخر در همان شهر فتنه زده شام به جرم فرار موفقيت آميز از فتنه به شهادت رسید.

    اگر تاریخ را صفحه به صفحه مرور کنیم این فتنه ها همواره برای پوشاندن حق رخ می نماید و بر اساس روایات حتی این فتنه ها در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) نیز خواهد بود.

    ابتلاء مردم سنت خداست هنگامی که ابن عباس به حضرت علی (ع) می گوید: مردم با تو بیعت خواهند کرد حضرت در جواب می فرمایند: «پس كجاست آيه شريفه...أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(تفسیر اثنا عشري، ج‏10، ص 200)؛ یعنی مردم باید در یک فتنه سخت و دشوار آزمایش شوند و در آن امتحان سخت حق را از باطل تشخیص دهند.

    اما اهل بیت (ع) برای نجات بلکه وارد نشدن در این فتنه ها راه کارهایی را در قالب دستورات مهمی به مومنین داده اند یکی از مهمترین دستورات بلکه راه کارهای اهل بیت (ع) شناساندن دشمنان و منافقان و سران فتنه به شیعیان است.

    شیعیان موظف بودند که این افراد را بشناسند سپس از آنها برائت داشته باشند و انکار قلبی، حتی المقدور از معاشرت با ایشان خود داری می کردند تا آنجا که فرمودند: «ما فرزندان خود را امر به اظهار برائت و سب سران باطل می کنیم» و فرمودند: «به فرزندانتان بغض عثمان را تعلیم دهید که اگر این کار را نکنید به دجال ایمان خواهند آورد و اگر زمان دجال را درک نکنند درون قبر به او ایمان خواهند آورد.» (بحارالأنوار)

    به نظر می رسد اهل بیت (ع) با این راه کار بسیار مهم سه هدف را دنبال می کردند گر چه لازم به ذكر است اصراری بر این سه نداریم این سه برداشتی است که ما از روایات می کنیم ای بسا که ابعاد بسیار گسترده تري داشته باشد.

    ایجاد حد و مرز بین باطل و حق که با این مرزگذاری باطل نمی تواند در نظر کسی که به این دستورات عمل می کند به خود رنگ حق بزند، با برائت و انکار قلبی و دستور به بغض داشتن نسبت به این دشمنان و مصادیق فتنه گر ضمانتی بزرگ در میان مومنین بوجود آوردند که با این انکار قلبی هیچ گاه قلب مردم به سران فتنه و قتنه گران متمایل نمي شود، چه رسد به اینکه در جبهه ایشان درآیند و حق را گم کرده و یا حق را رها کنند و فرمودند پیوسته از خدا بخواهید که قلب هایتان به سمت ایشان متمایل نشود که از این انحراف در امان نیستید. (بحارالأنوار)

    مسائل تربیتی که در این دشمن شناسی وجود دارد پس از تحقق دو مرتبه فوق نکات تربیتی و فرهنگی با ارزشی در آن نهفته است که از آن نکات مهم و استفاده از آن در فضای فرهنگی جامعه خودمان غافل هستیم و اگر نگوییم تمام ضربات و شکست ها ناکامی هایی که در عرصه فرهنگی با آن دست به گریبان هستیم، لااقل درصد بالایی از نابسامانی ها نتیجه غفلت از این مهم است.

    البته این نوشته مجال پرداختن به این موضوع را ندارد، اما برای نمونه به بيان یک مورد می پردازیم. هنگامی که انسان به شخص یا گروهی انکار قلبی و برائت و دوری دارد آن جریان یا گروه نمی تواند برای آن جامعه نقش اسوه و الگو را بازی کند. چه الگو در پوشش جوانان و یا حجاب دختران و چه اسوه در مسائل فکری و اعتقادی به عبارت دیگر اهل بیت (ع) دو گروه را برای ما برجسته کرده اند:

    1- گروهی که باید اسوه و الگو برای جامعه باشند.

    2- گروهی که باید مراقب بود هرگونه تشابه ظاهری یا باطنی یا فکری و اعتقادی به آنان گناهی بزرگ محسوب می شود؛ لذا در مباحث تربیتی و فرهنگی با مشخص نمودن الگوی مثبت و الگوی منفی راه را برای طی کردن مسیر هدایت هموار و شیعه را برای باقی ماندن در مسیر هدایت بیمه کرده اند.

    امیر کلام امام علی (ع) چه زیبا می فرماید: «آگاه باشید هیچ گاه حق را نخواهید شناخت مگر هنگامی که کسانی که آن را ترک گفته اند بشناسید، هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود مگر از کسی که آن پیمان را شکسته آگاه باشید و هرگز به قرآن تمسک نخواهید کرد مگر به کسی که آن را دور انداخته پی ببرید و هرگز تلاوت نخواهید کرد قرآن را حق تلاوتش مگر کسانی که آن را تحریف نموده اند بشناسید و هرگز ضلالت را نخواهید شناخت مگر آنکه هدایت را بشناسید و هرگز تقوا را نمی شناسید مگر آنکه کسی را که از آن تعدی نموده بشناسید وقتی این را شناختید بدعت ها و تکلف ها را می شناسید و افترا بر خدا و رسول و تحریف کتاب خداوند را خواهید دید و خواهید دید که چگونه خداوند هدایت فرمود کسی را که هدایت شد پس شما را به جهالت نیندازند آنهایی که نمی دانند به درستی که علم قرآن را کسی نمی داند چیست مگر آن کسی که طعم آن را چشیده باشد و ...»(روضه کافی ص 390 )

    با کمی دقت در صراحت این روایت شریفه سه غایت در این روایت مشهود است و این دشمن شناسی و ضرورت شناساندن گمراهان بسيار واضح است.
    بر همه عایشه های امروز لعنت


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •