آئين وهابيت در اصل بر اساس افكار ابن تيميّه بوجود آمده است؛ او اول كسي است كه در سرزمين مقدس اسلام بذر آن را پراكند. در نيمه*ي دوم قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري مردمي در شام بنام ابوالعباس تقي*الدين احمدبن عبدالحليم حرّاني دمشقي، معروف به ابن تيميّه، به نام مبارزه با خرافات و بدعتها قيام كرد و كليه*ي مذاهب اسلامي را به لحاظ بدعتهايي كه از نظر وي نهاده بودند به باد انتقاد گرفت و در شام و مصر و برخي از بلاد ديگر غوغايي بپا كرد و با پشتكار خستگي*ناپذيري با بيان و قلم به نشر افكار خود پرداخت و از ميان شاگردانش كساني شهرت يافتند و در همان زمان كار او را دنبال كردند.
با اين حال عقايد ابن تيميّه تا پانصد سال متروك و مدفون بود و كسي از آنها نامي نبرده است و به عبارتي ديگر بذر آن در زير خاك باقي ماند تا اينكه در حدود پانصد سال بعد محمدبن عبدالوهاب اين دفنيه*ها را نبش كرد و از زير خاك بيرون آوده و اين جراثيم مرده را آب داده و دوباره زنده گرداند.
محمدبن عبدالوهاب، رئيس مذهب وهابي، عقيده داشت كه تنها خود او خداپرست است و ساير مسلمانان كافر و مشرك مي*باشند. او معتقد بود كه خداوند واقعاً بر عرش جلوس كرده است و داراي دست و پا و ران و پهلو و چشم و صورت و ابرو و زبان و جان است و با حرف و صورت، سخن مي*گويد و به طور خلاصه عقيده دارد كه خدا جسم است، چيزي كه عموم مسلمانان آن را كفر مي*دانند.
محمدبن عبدالوهاب درباره*ي قبر اعتقادات و احكامي دارد كه مختص به خود اوست و بدون دليل شرعي بر اساس آن فتوي مي*داد. اعتقاد مذهبي او پيرامون قبور اين است كه ساختن قبر و ساختمان اطراف آن و دعا و نماز در جنب قبور حرام است، بلكه واجب است آنها را نابود كرده و آثار آن را از ميان ببرند، حتي نسبت به قبر مقدّس رسول اكرم (ص)، او و پيروانش عقيده دارند كه مشاهده مشرفه و قبوري كه در آنجاست، به منزله*ي بت هستند.
يكي ديگر از مواردي كه به وسيله وهابي*ها مورد انكار قرار مي*گيرد توسل به عزيزان درگاه الهي است. محمدبن عبدالوهاب در «كشف الشبهات» مي*گويد:
«توسل به مردگان توسل به معدوم است و مرده قدرت بر جواب ندارند.» استدلال وي در اين مورد تمثل به آيه*ي «و الذين تدعون من دونه ما يملكون من قمطيرٍ» (اشخاص و اشيايي كه غير از خدا به خدايي گرفته مي*شوند مالك هيچ چيز نيستند.) بود.
و مورد ديگر اينكه وهابيان طلب شفاعت از اولياء و انبياء را شرك مي*دانند و با اين آيه استدلال مي*كنند: «فلا تدعوا مع الله احداً» (كسي را در اولوهيت با خدا شريك نگيريد) و نيز آيه*ي شريفه*ي:
«من ذالذّي يشفع عنده الّا باذنه»
يكي ديگر از اعتقادات وهابيان اين است كه پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نه در حال حيات و نه بعد از وفات علم غيب ندارند و براي اثابت اين ادعا به آياتي از قبيل: «و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الا هو» استدلال مي*كنند.