آقاي ...:
وحدت وجود معاني مختلفي دارد بايد ديد وحدت وجود به كدام معني درست و به كدام معني غلط است.
آقايم:
اما اينكه فرموديد تواضع اساتيدتان در مقابل روايات خيلي بوده و اكثر ايشان افرادي بسيار ولايي و ‎مخلص اهل بيت بوده‏اند مطلبي است كه اصلا نيازي به بيان ندارد و ما هيچ گونه شكي در خلوص و ولايي بودن اين بزرگواران نداشته‏ايم ولكن الع‎مة لاهله و اين تواضع و خلوص هم در بين موافقان و هم مخالفان فلسفه يافت مي‏شود و دليلي بر حقيقت يا باطل بودن هيچ كدامشان نيست بايد مسائل را از نظر برهان و عقل و استدلال بررسي كرد و مسائل جنبي را نبايد به جاي مسائل اصلي نشاند. بلكه جالب اين است كه تا صدها سال پس از دوران ائمه عليهم‏السلام شما حتي يك عالم شيعي پيدا نمي‏كنيد كه در تبيين معارف و اصول اعتقادات به طور بسيار جدي و سر سخت به ابطال مباني فلسفي نپرداخته باشد و آن بزرگواران نيز نه تنها در خلوص و ولايتشان شكي نيست بلكه اركان مكتب و مذهب ما مي‏باشند و باز هم جالب‏تر اينكه حتي پس تا صدها سال پس از ملاصدرا هم شما اكثريت قريب به اتفاق اعلام و اركان علم و مرجعيت را مخالف سرسخت و جدي عقايد فلسفي مي‏يابيد.
يكي از شاگردان: از آقاي م پرسيدند كه آيا اختلاف بين فلاسفه و متكلمين در موضوعات مي‏باشد يا در مباني؟
آقاي م:
اختلاف در مباني مي‏باشد مثلا فلاسفه «خلق لا من شي» را قبول ندارند و محال مي‏شمارند، ولي متكلمين اساس اعتقادشان بر اينست كه خداوند تبارك و تعالي لا من شي خلق كرد يا اينكه علت و معلول (خالق و مخلوق) را عينا يكي مي‏دانند و از اين قبيل مباني.
يكي از شاگردان: از آقاي ... پرسيدند كه ما تا به حال نه فلسفه خوانده‏ايم و نه كلام ولي يك سري رواياتي در مذمت فلسفه ديده‏ايم مثل روايتي كه از امام حسن عسكري عليه‏السلام وارد شده كه: علماءهم شرار خلق الله علي وجه الارض، لانهم يميلون الي الفلسفه و التصوف، و ايم الله انهم من اهل العدول و التحرف -الخ نظر شما در مورد اين روايات چيست؟
آقاي ...:
اولا روايت در مذمت كلام هم داريم.
آقاي م:
روايات كلامي را مذمت مي‏كند كه فلسفه باشد يعني مثل فلاسفه بخواهند از پيش خودشان حرف بزنند. علم كلام در جهت اثبات نياز انسان ها به پيامبر و امام معصوم و معجزات و اثبات پيامبري نبي خاتم صلي الله عليه آله و سلم و امامت امامان عليهم السلام و اثبات معاد و قيامت و توحيد و صفات و افعال الهي و... آن هم بر اساس ادله عقلي اي که خود خداوند و اولياي او به بندگان آموخته اند بحث مي کند بنابر اين چگونه مي توان پذيرفت كه مورد مذمت و نهي ......
ادامه دارد