????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: به نظر شما برای فهم بیشتر و بهتر دین با ید از کجا شروع کن

رأی دهندگان
5. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • فلسفه

    0 0%
  • کلام

    0 0%
  • قران و حدیث

    3 60.00%
  • کلام و فلسف

    0 0%
  • فلسفه و قران و حدیث

    1 20.00%
  • کلام و قران و حدیث

    1 20.00%
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 12






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي سيدنا محمد وآله الطاهرين.
    مناظراتي پيرامون فلسفه و معارف
    در محضر اساتيد: ...
    مقدمه:
    بدون ترديد كلام شيعي در پيوستة زمان همچنان بر ستيغ بلند اتقان واستحكام جاي داشته و در ميدان مقابله و مناظره هيچ هماوردي را تاب مقاومت در مقابل كمترين استدلالات و حجت‏ها و براهين آن نبوده است. اما آيا كلام شيعي با فلسفه متداول همسو و هم جهت است يا اينكه بين آن دو چه در مباني و چه در نتايج و اهداف و چه در حد و مرز پيوند با عقلانيت تباين و اختلاف بلكه تنافي و تناقض است؟!
    نوشته حاضر كوتاه سخني است بين دو تن از اساتيد حوزه كه در فضايي كاملا دوستانه و محبت‏آميز در راستاي روشن شدن مكانت و ارزش علوم و معارف فلسفي به انجام آمده است. از آنجا كه نوار جلسه اول گرفته نشده است مباحث مطرح شده از حافظه برخي دوستان حاضر در جلسه تهيه و به رويت طرفين سخن رسيده و نوارها نيز پس از پياده شدن به نظر دو طرف مباحثه رسيده و با شرح و توضيحاتي كه احيانا از جانب ايشان داده شده در اختيار علاقمندان محترم قرار مي‏گيرد.
    جلسه اول: سي ام ذيقعده 1424 برابر با سوم دي ماه 1382.
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  2. Top | #2


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    موضوع بحث: فلسفه بخوانيم يا کلام؟
    آقاي ... سخن را با ذكر مقدمه‏اي در مورد علم كلام شروع كرده و فرمودند: در بين علوم اسلام، علم كلام از اشرف و اهم علوم مي‏باشد به نحوي كه شكل‏گيري ساير علوم نيز به آن وابسته است.
    ايشان از علم كلام بعنوان علمي كه با براهين عقلي و متقن به اثبات عقائد مي‏پردازد ياد كردند، و فارق بين يك متكلم و فيلسوف را در اين دانستند كه: يك متكلم اسلامي خود را موظف به دفاع از حريم اسلام مي‏داند ولي يك فيلسوف به بحث آزاد مي‏پردازد و هدف تعيين شده‏اي ندارد.
    در ادامه ايشان از متكلمين شيعي مانند: شيخ مفيد، سيد رضي، علامه حلي و ديگران ياد كردند و اين بزرگواران را استوانه‏هاي كلام شيعي شمردند و دنباله اين رشته را به علامه طباطبايي و مرتضي مطهري پيوند زدند.
    آقاي م نيز بيانات آقاي ... را در اهميت علم كلام تاييد نمودند و فرمودند:
    همانگونه كه ملاحظه نموديد، علم كلام، علمي است كه با برهان و استدلال عقلي به اثبات عقائد مي‏پردازد، بر خلاف تفکر بعضي كه مي‏پندارند علم كلام يكسري مسائل تعبدي بيش نيست و متكلمين كساني هستند كه با عقل و برهان سر و كار ندارند.
    ايشان در ادامه فرمودند:
    معرف حقيقت هر آئيني فرهنگ كلامي ايشان است و چنانچه روش‏هاي ديگر كه اعم هستند جاي گزين فرهنگ كلامي ما شوند در واقع حقيقت تشيع را با مكتب‏هاي ديگر عوض كرده‏ايم، لذا جويندگان حقيقت قبل از پرداختن به هر چيز ديگري بايد كلام را به طور استدلالي و اجتهادي فرا بگيرند و چنانچه بخواهند با روش‏هاي ديگر آشنا شوند البته پس از آن آزاد خواهند بود.
    و اين مطلب كه گفته شد: فيلسوف به طور آزاد به بحث مي‏پردازد ولي متكلم بر اساس هدف‏هاي از پيش تعيين شده به بحث مي‏پردازد خلاف واقع بوده و در حقيقت از مطالبي است كه توسط خود فلاسفه به افكار ديگران القا شده است تا اينكه خود را افرادي كاملا عقل گرا و آزاد انديش جلوه داده و مخالفان خود را افرادي ظاهربين و سطحي نگر معرفي كنند و حق مطلب اين است كه بديهي است حق يكي بيش نبوده و البته عقايد باطل (و صراط‏هاي غير مستقيم) در مقابل حق (صراط مستقيم) بسيارند و عقل گرايي محض و آزاد انديشي كامل همان چيزي است كه لا محاله انسان را به حق مي‏رساند و البته چنانچه قرار باشد قبول پيش فرض‏ها و هدف‏هاي تعيين شده‏اي در كار باشد قطعا اختصاص به كساني خواهد داشت كه از مذهب حق كه يكي بيش نيست روي گردانده و به نحله‏هاي ديگر گرويده باشند.
    از طرف ديگر همگي به طور قطعي مي‏دانيم بلكه اين مطلب را مذهب ما به روشني نشان داده است كه در ميان تمامي اديان و مذاهب و مسلك‏هاي مختلف اعتقادي حقانيت تنها از آن شيعيان و جمهور علما و فقها و پيروان اهل بيت عليهم‏السلام مي‏باشد.
    از ضميمه كردن اين دو مطلب كاملا روشن مي‏شود كه اگر تعقل محض و آزاد انديشي كامل وجود داشته باشد قطعا از آن كساني خواهد بود كه حقانيت محض اختصاص به آن‏ها دارد و ايشان به طور قطع جز جمهور علما و فقهاي مكتب ما كه همان متكلمين بزرگوار شيعي مي‏باشند كسي ديگر نخواهد بود.
    و در مقابل، چنانچه بحث جهت يافته و داراي پيش فرض‏ها و هدف‏هاي از پيش تعيين شده‏اي در كار باشد اختصاص به مخالفان فقها متكلمين ما دارد چه فيلسوف باشند (چنانكه نشان خواهيم داد) و چه عارف و چه سني باشند و چه يهودي يا مسيحي يا...
    نتيجه سخن اينكه عقل گرايي واقعي و آزاد انديشي كامل تنها از آن مذهب حق علما و فقها مكتب اهل بيت بود. و ديگر گروه‏ها پيوسته تحت نفوذ سلطه‏ها و حكومت‏هاي ظالم و يا جهالت‏ها و تبليغات و حسن ظن‏هاي بي مورد و با توجه به هدف‏هاي از پيش تعيين شده به بحث و تحقيق مي‏پردازند.
    و اين بسيار دور از واقع است كه ما مثلا شيخ مفيد و طوسي و سيد مرتضي و... را افرادي سطحي نگر و ظاهر بين و متعبد به اهداف غير عقلي و از پيش تعيين شده بدانيم و در مقابل ايشان كساني را كه معتقد به جبر و تشبيه و وحدت وجود و سنخيت بين خالق و مخلوق و انكار معراج و معاد جسماني و ده‏ها مطلب باطل ديگرند افرادي عقل گرا و آزاد انديش گمان كنيم.
    بنابراين معلوم مي‏شود كه تعريف فوق از طرف فلاسفه و به منظور متهم كردن مخالفان ايشان (و در صدر همه متكلمين بزرگوار شيعي) به افكار و انديشه‏هاي ديگران القا شده است و واقع مطلب كاملا بر خلاف آن مي‏باشد.
    از طرف ديگر چنانكه مورد اتفاق جميع علما نيز مي‏باشد طالبان حقيقت بايد قبل از هر چيز بر اساس آزاد انديشي و عقل گرايي محض كه همان راه متكلمان شيعي است و نه غير - اعتقادات خود را به طور كامل و اجتهادي بياموزند و البته پس از آن قادر خواهند بود- بلكه در مواردي تكليف آنها نيز خواهد بود - كه در هر مذهب و مسلكي سير كرده و با مطالب ايشان دست و پنجه نرم كنند.
    يكي از شاگردان: به آقاي ... فرمودند كه:
    آقاي م اصلا فلسفه را قبول ندارند و نظرشان اينست كه روش فلسفي انسان را گمراه كرده و به جاهاي باريك مي‏كشاند و لذا شاگردانشان را هم طبق اين عقيده از خواندن فلسفه منع مي‏كنند.
    آقاي ... در جواب فرمودند:
    هرگز! اينگونه نيست كه فلسفه انسان را به جاهاي باريك بكشاند و باعث انحراف شود، ما خودمان فلسفه خوانده‏ايم و تمام راه‏هاي فلسفي را هم رفته‏ايم و اصلا اينگونه نبوده كه در اعتقاداتمان دچار تزلزل شويم و يا به گمراهي برويم.
    آقاي م:
    حتما به آن ملتزم نيستيد.
    ادامه دارد
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  3. Top | #3


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    آقاي م:
    حتما به آن ملتزم نيستيد.
    آقاي ...:
    يعني چه به آن ملتزم نيستيد؟ من خودم به شخصه تمام مسائل فلسفي را هضم كرده و به آنها ملتزم نيز مي‏باشم.
    آقاي م:
    اتفاقا بنده مدتهاست كه مترصد بوده‏ام فرصتي پيش بيايد و در مورد كتاب تلخيص الهيات شما مواردي را تذكر (1)دهم كه آن‏ها را از فلسفه گرفته‏ايد و مطالب نادرستي بوده كه قطعا به آن ملتزم نيستيد و در اين باره ورقه‏اي مشتمل بر حدود بيست مورد فهرست وار تهيه كرده‏ام.
    يكي از دوستان بنده از آقاي شيخ محمد تقي جعفري بدون واسطه نقل كردند كه زماني كه ما پيش آقاي آشتياني فلسفه مي‏خوانديم روزي درس و بحثمان به جايي رسيد كه صريحا به جبر رسيديم. بعد از تمام شدن درس در داخل حياط مدرسه مروي كه محل درسمان بود به آقاي آشتياني كه شخص بسيار اهل عبادت و زحمت بود عرض كردم كه اگر حرف واقعا همان چيزي است كه امروز خوانديم و انسان در فعل خودش واقعا مجبور است پس اين زهد و تقوي و عبادت و زحمت‏ها چه معنايي دارد؟!
    آقاي آشتياني در پاسخ فرمودند: اين‏ها يك فني است كه ما آن‏ها را مي‏خوانيم نه اينكه واقعا به آن معتقد و ملتزم باشيم.
    البته من اگر بخواهم موارد زيادي از سخنان اساتيد فلسفه و عرفان را كه اعتراف كرده‏اند كه به آنچه مي‏خوانند و مي‏گويند ملتزم نيستند براي شما بيان كنم مطلب بسيار طولاني مي‏شود.
    حتي شما اگر به حواشي عروة الوثقي هم مراجعه كنيد مي‏بينيد كه آقايان در موارد وحدت وجود و جبر گفته‏اند كه اگر كسي به لوازم اين حرف‏ها هم معتقد باشد كافر و نجس است.
    لذا شماهم يا به لوازم عقايد فلسفي متوجه نشده‏ايد و يا اينكه قطعا به آن‏ها ملتزم نيستيد.
    آقاي ر فرمودند:
    در آن زمان كه فلسفه مي‏خوانديم اگر تواضع اساتيدمان در برابر روايات از متكلمين بيشتر نبود، كمتر هم نبوده وكساني فلسفه خوانده‏اند كه در تقوايشان و در ولايي بودنشان شكي نيست مثل مرحوم كمپاني كه ديوان اشعار ايشان نيز مويد اين مطلب مي‏باشد ومثل علامه طباطبايي كه اسوه تقوا و پرهيزگاري بودند، فلذا منع شاگردان از خواندن فلسفه وجهي ندارد.
    اصلا فلسفه، يك روش عقلي است كه انسان با طي اين روش به انتخاب گزاره‏هاي آن مي‏پردازد و اينگونه نيست كه كسي فلسفه خواند، حتما تمام مسائل آنرا بدون چون و چرا پذيرا باشد، به طور مثال خود علامه طباطبايي در بحث معاد، نظريه ملاصدرا را مطابق با شرع نمي‏داند و قائل به معاد جسماني اي كه شرع گفته مي‏شود، متكلمين بزرگ نيز روش فلسفي داشتند، مثل خواجه نصير الدين طوسي كه در كتاب تجريد الاعتقاد بر منهج و روش فلاسفه به بحث مي‏پردازد، مثلا دو فصل اول اين كتاب پيرامون امور عامه مي‏باشد كه مباحثي فلسفي است و در همين مباحث هر نظري را كه مي‏پسندد انتخاب مي‏كند و اصلا اينگونه نيست كه كسي فلسفه را خواند، صد در صد به آن متلزم شود.
    و به طور كلي فلسفه و ملاصدرا مباني و شاهكارهايي دارد كه بدون التزام به اين مباني، پاسخگويي به شبهات روز محال مي‏باشد.
    آقاي م:
    در مورد منع شاگردان از خواندن فلسفه يا عدم منع دو ديدگاه وجود دارد، اگر ما اختلاف بين متكلم و فيلسوف را مثل اختلاف فقهايمان در فقه بدانيم، حرف شما صحيح است و منع شاگردان وجهي ندارد، ولي اگر اختلاف بين آنها را مثل اختلاف ما بين شيعه و سني بدانيم، ديگر نمي‏توان به خواندن فلسفه سفارش كرد، به طور مثال آيا شما هيچگاه حاضر مي‏شويد، فرزندتان را ابتداء به قاهره بفرستيد تا با مباني اهل سنت آشنا شود، و بعد با مباني شيعه، هرگز، چون مي‏دانيد وقتي كسي قبل از اينكه اعتقادات شيعي اش را با استدلال ياد بگيرد با مباني اهل سنت خو گرفت، برگشتش از آن مباني بسيار دشوار يا بلكه محال مي‏باشد مگر اينكه عنايتي از طرف خداوند تبارك و تعالي شامل حالش شود.
    حال بايد تك تك مسائل را بررسي كنيم، تا معلوم شود اختلاف بين متكلم و فيلسوف چگونه اختلافي است؛ بنابراين كساني كه عقيده شان بر اينست كه اختلاف بين آنها مثل اختلاف ما بين شيعه و سني است شاگردانشان را از خواندن فلسفه منع مي‏كنند.
    اما اينكه فرموديد:
    فلسفه يك روش است كه انسان مي‏تواند با خواندن آن به انتخاب گزاره‏هاي آن بپردازد، بنظر بنده حرف صحيحي نمي‏باشد، بلكه بر عكس، فلسفه ما يك سري مطالبي خاص و از پيش تعيين شده است كه اگر كسي آن‏ها را پذيرفت فيلسوف است و اگر نپذيرفت قطعا ديگر فيلسوف نخواهد بود.

    (1)
    .[مانند اينكه درکتاب مذکور همه اشيا را در ذات خداوند حاضر دانسته‏اند و اين مطلب مستلزم اين است كه ذات باري تعالي داراي اجزا و ابعاد و زمان و مكان باشد و قطعا به آن مستلزم نيستند. يا اينكه در اثبات توحيد دليلي آورده‏اند كه در واقع دليل وحدت وجود بوده نه دليل وحدت خداوند، و مستلزم انكار معناي خلقت و آفرينش الهي است و قطعا به آن ملتزم نيستند و همچنين موارد ديگر.]
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  4. Top | #4


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    اما اينكه فرموديد:
    فلسفه يك روش است كه انسان مي‏تواند با خواندن آن به انتخاب گزاره‏هاي آن بپردازد، بنظر بنده حرف صحيحي نمي‏باشد، بلكه بر عكس، فلسفه ما يك سري مطالبي خاص و از پيش تعيين شده است كه اگر كسي آن‏ها را پذيرفت فيلسوف است و اگر نپذيرفت قطعا ديگر فيلسوف نخواهد بود.
    به طور مثال اگر شخصي، روش فلسفي را طي كرد و به قدم عالم قائل نشد و يا جبر علي و معلولي را قبول نكرد و يا سنخيت بين علت و معلول را در همه جا نپذيرفت كه فلسفه هر سه اينها را قبول دارد، آيا در عرف و اصطلاح ما در مورد او مي‏گويند فيلسوفي است كه به آن نتايج رسيده است، يا او متكلم مي‏دانند؟ قطعا او يك متكلم است و فيلسوف و فلسفه يعني قائل شدن به قدم عالم و پذيرفتن وجوب سنخيت بين علت و معلول و غيره فلذا تعريف فلسفه به روش عقلي تعريف صحيح نمي‏باشد بلكه فلسفه يك سري اصول تعيين شده مي‏باشد. اما در مورد كتاب شرح تجريد و اينكه فرموديد بر منهج فلاسفه مشي كرده، من حاضرم با همان دو فصل اول شرح تجريد براي شما اثبات كنم كه خواجه يك متكلم بوده و روش كلامي داشته و در همان دو مقصد به طور جدي به ابطال مباني مهم فلسفي پرداخته است، البته بايد اين نكته را هم متذكر شوم كه متكلمين از زمان خواجه و خود خواجه به بعد، مقدار كمي از مطالب فلسفه در لابلاي كتبشان ديده مي‏شود، ولي قدما از متكلمين مثل شيخ مفيد، سيد رضي و غيره اصلا اصطلاحات فلسفي نداشتند؛ و متاسفانه كلام امروز هم چيزي غير از فلسفه نمي‏باشد. اصولا شما خيال مي‏كنيد كه هر كس كه مباحث امور عامه را مطرح كرد و يا در ابتداي كتابش آن‏ها را آورد ديگر يك فيلسوف است در حالي كه اين نظريه كاملا باطل است چه اينكه فرق فيلسوف و متكلم در اين نيست كه از چه مسأله و موضوعي شروع كنند و به كجا ختم نمايند بلكه فرق آن دو در اين است كه هر كدام در هر مسأله‏اي ديدگاهي خاص دارد مثلا فلسفه مطلق وجود و موجود را منحصر به نوعي خاص مي‏بيند(متناهي و نامتناهي) ولي متكلم اين انحصار را قبول ندارد، فيلسوف رابطه علت و معلول را منحصر به جبر مي‏بينند ولي متكلم قائل به اختيار نيز هست، فيلسوف رابطه دو شي‏ء را منحصر به توليد مي‏شمارد لذا قائل به سنخيت بين علت و معلول است ولي متكلم علاوه بر آن رابطه خلقت و آفرينش و فعل اختياري را نيز قبول دارد، فيلسوف وجود را يك حقيقت محض در متناهي ازلي و ابدي و غير قابل جعل مي‏داند و ماهيت را حدود همان وجود كذايي ولي متكلم همه اشيا را آفريده خداوند و همه چيز را به اصل هويت و ماهيت آن مخلوق و مجعول خداوند مي‏داند. فيلسوف خلق لا من شي را محال مي‏شمارد ولي متكلم آن را اساس هر مسأله اعتقادي‏ مي‏داند، فيلسوف قائل به صدور اشياء يا تجلي و ظهور ذات خداوند به صورت اشياء است ولي متكلم صدور و ظهور را باطل مي‏داند و اشياء را مخلوقات و آفريده‏هاي خداوند مي‏داند و...
    فيلسوف علت و معلول را عينا يكي دانسته معلول را مرتبه‏اي يا حصه‏اي از ذات علت مي‏شمارد ولي متكلم علت و معلول را واقعا دو چيز مي‏داند...
    اما اينكه ملاصدرا شاهكارهايي دارد كه بدون آنها نمي‏توان شبهات روز را پاسخ گفت، مرادتان از اين شاهكارها چيست آيا وحدت وجود و يكي دانستن خدا و خلق است كه مي‏گويد: كل ما ندركه فهو وجود الحق في اعيان الممكنات...فالعالم متوهم ماله وجود حقيقي، فهذا حكايه ما ذهب اليه العرفاء الالهيون و الاولياء المحققون يا قاعده الواحد لا يصدر منه الا الواحد،(1) كه قائل شدن به هر كدام از اين ها بر اساس بديهي‏ترين قواعد عقلي باطل و نادرست است و علما و فقها سر جايش آنها را ذكر كردند.
    بالاترين شاهكار فلسفي ملاصدرا كه بسياري را شيفته خود كرده است اين است كه علت و معلول را عينا يكي دانسته و مراتب وجودي شيء را معلول آن مي‏شمارد در حالي كه بطلان اين مسأله از نظر عقلي و برهان و كتاب و سنت قطعي نيازي به توضيح ندارد.
    1 . اسفار، 2/292
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  5. Top | #5


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    آقاي ...:
    وحدت وجود معاني مختلفي دارد بايد ديد وحدت وجود به كدام معني درست و به كدام معني غلط است.
    آقايم:
    اما اينكه فرموديد تواضع اساتيدتان در مقابل روايات خيلي بوده و اكثر ايشان افرادي بسيار ولايي و ‎مخلص اهل بيت بوده‏اند مطلبي است كه اصلا نيازي به بيان ندارد و ما هيچ گونه شكي در خلوص و ولايي بودن اين بزرگواران نداشته‏ايم ولكن الع‎مة لاهله و اين تواضع و خلوص هم در بين موافقان و هم مخالفان فلسفه يافت مي‏شود و دليلي بر حقيقت يا باطل بودن هيچ كدامشان نيست بايد مسائل را از نظر برهان و عقل و استدلال بررسي كرد و مسائل جنبي را نبايد به جاي مسائل اصلي نشاند. بلكه جالب اين است كه تا صدها سال پس از دوران ائمه عليهم‏السلام شما حتي يك عالم شيعي پيدا نمي‏كنيد كه در تبيين معارف و اصول اعتقادات به طور بسيار جدي و سر سخت به ابطال مباني فلسفي نپرداخته باشد و آن بزرگواران نيز نه تنها در خلوص و ولايتشان شكي نيست بلكه اركان مكتب و مذهب ما مي‏باشند و باز هم جالب‏تر اينكه حتي پس تا صدها سال پس از ملاصدرا هم شما اكثريت قريب به اتفاق اعلام و اركان علم و مرجعيت را مخالف سرسخت و جدي عقايد فلسفي مي‏يابيد.
    يكي از شاگردان: از آقاي م پرسيدند كه آيا اختلاف بين فلاسفه و متكلمين در موضوعات مي‏باشد يا در مباني؟
    آقاي م:
    اختلاف در مباني مي‏باشد مثلا فلاسفه «خلق لا من شي» را قبول ندارند و محال مي‏شمارند، ولي متكلمين اساس اعتقادشان بر اينست كه خداوند تبارك و تعالي لا من شي خلق كرد يا اينكه علت و معلول (خالق و مخلوق) را عينا يكي مي‏دانند و از اين قبيل مباني.
    يكي از شاگردان: از آقاي ... پرسيدند كه ما تا به حال نه فلسفه خوانده‏ايم و نه كلام ولي يك سري رواياتي در مذمت فلسفه ديده‏ايم مثل روايتي كه از امام حسن عسكري عليه‏السلام وارد شده كه: علماءهم شرار خلق الله علي وجه الارض، لانهم يميلون الي الفلسفه و التصوف، و ايم الله انهم من اهل العدول و التحرف -الخ نظر شما در مورد اين روايات چيست؟
    آقاي ...:
    اولا روايت در مذمت كلام هم داريم.
    آقاي م:
    روايات كلامي را مذمت مي‏كند كه فلسفه باشد يعني مثل فلاسفه بخواهند از پيش خودشان حرف بزنند. علم كلام در جهت اثبات نياز انسان ها به پيامبر و امام معصوم و معجزات و اثبات پيامبري نبي خاتم صلي الله عليه آله و سلم و امامت امامان عليهم السلام و اثبات معاد و قيامت و توحيد و صفات و افعال الهي و... آن هم بر اساس ادله عقلي اي که خود خداوند و اولياي او به بندگان آموخته اند بحث مي کند بنابر اين چگونه مي توان پذيرفت كه مورد مذمت و نهي ......
    ادامه دارد
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  6. Top | #6

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    راستش من همه ي مناظره رو نتونستم بخونم به خاطر اينكه جوابهاي يكي از طرفين كه گويا مورد علاقه ي شما هم هست خيلي حوصله سربر بود اما اگر درست فهميده باشم همين اقا مي خواست به اين نتيجه برسه كه نبايد فلسفه خوند. درسته ؟

  7. Top | #7


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    صبر کن بقیه مناظره میاد
    اگه حوصله ندارید بخونید قضاوت عاجلانه نکنیید
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  8. Top | #8

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    باشه صبر می کنم بقیه ی مناظره بیاد...
    می گم شما هم دنبال یه فرصتین به آدم تیکه بندازینا
    من که حوصله ندارم اما این یه بی حوصلگی متافیزیکیه (از اون حرفا بودا )
    اما نه اینکه نتونم یه مطلب رو تا اخر بخونم منظورم این بود که چیز به دردبخوری تو حرفای اون اقای مورد علاقه ی شما نبود..
    حالا ما منتظر بقیه ی مناظره ی شما هستیم....

  9. Top | #9


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoha
    منظورم این بود که چیز به دردبخوری تو حرفای اون اقای مورد علاقه ی شما نبود..
    حالا ما منتظر بقیه ی مناظره ی شما هستیم....
    با این پیش داوری چطوری منتظر بقیه مناظره هستی !!!!
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  10. Top | #10

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟

    این پیش داوری نیست پس داوریه . چون من مطلب رو خوندم و حرف زدم پیش داوری برای موقعیه که قبل از اطلاع از چیزی در موردش نظر بدی
    ما همچنان منتظر بقیه ی مناظره هستیم...


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •