منظور من از نظر مکان
منظور من از نظر مکان
کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
خانه مان در غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
اشک ما نذر روضه ی زهراست (سلام الله علیها).......
چادر خاکی شروع کربلاست .......
یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)
فکر کنم جای فعل فاعلو و از اینجور چیزارو تو جمله بد به کار میبری
قرار نیست بنویسی و فقط خودت بفهمی چی نوشتی
به نظرم اول جمله بندیتو درست کن تو ذهنت جوری که برای همه قابل فهم باشه بعد تایپش کن.
چون منم معمولا مطالبی که مینویسی رو یا نمیفهمم یا سخت میفهمم
ای مهجت قلب مصطفی ادرکنا محبوبه ی ذات کبریا ادرکنا
با آنکه علیست رکن ما کان و یکون ای رکن علی مرتضی ادرکنا
بچه ها دعوا بسه به موضوع اصلی برسیید
بر همه عایشه های امروز لعنت
سلام
یه مثال دیگه برای چیزی که گفتم میارم انشا الله مفهوم باشه
وقتی برای هر موجودی اعم از انسان یا غیر تونستید در ذهنتون جزئی از کل جسمش رو جدا کنید
به مجرد این فرض اون موجودی محدود و در نتیجه محدود میشه
و طبق روایت رسول الله صلی الله علیه و آله
زمان و مکان هم چون 2تا از مخلوقات خدا اند محدود و متجزی اند
تازه ما در زمان و مکان 1 مرحله جلو تر اومیدیم و علاوه بر فرض متجزی بودن در مصداق نیز ..
]قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
شیعتنا جزء منا یسووهم ما یسوءنا و یسرهم ما یسرنا
فمن اراد احدا منا فلیقصدهم فانهم الذی منه یوصل الینا.
شیعیان ما جزئی از ما هستند ناراحتشان میکند آنچه ناراحتمان میکند و خوشحالشان میکند آنچه خوشحالمان میکند.