????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 31






موضوع: حروف قران

  1. Top | #11

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285

    Re: حروف قران

    [quote=YE ASHENA][quote="hamid reza":3ct8bwor]
    نقل قول نوشته اصلی توسط "YE ASHENA":3ct8bwor
    جدا از روایاتش میگن اگه بذاریشون کنار هم میشه "صراط علی حق نمسکه"...
    اما نمیدونم کی این جمله رو درست کرده،اگه جمله دیگه ای هم هست دوستان بگن ما هم بدونیم...
    در ضمن اولین باری یه که میبینم برای نقل روایت معصوم از غیر معصوم اجازه میگیرن،امیدوارم آخرین بار هم باشه،البته یه تذکر دوستانه است قصد توهین ندارم...
    میشه بگید به شما چه ربطی داره ؟ یه سوال دوستانه است [/quote:3ct8bwor]
    چی به من چه ربطی داره؟...[/quote:3ct8bwor]
    دخالت تو روابط دیگران واجازه گرفتن
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  2. Top | #12

    تاریخ عضویت
    خرداد 1390
    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    83
    تشکر کرده
    0
    تشکر 1 در 1 پست

    Re: حروف قران

    درباره تعداد حروف قرآن چیزی می دانید؟لطفا با مدرک
    سِرّی که فقط خدا از آن آگاه است
    مهدی گل بی خزان آل الله است

    ای منتظران حضرتش برخیزید
    پیغام دوباره سحر در راه است

  3. Top | #13

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285

    Re: حروف قران

    به نظر شما احادیث مدرک نیستند
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  4. Top | #14

    تاریخ عضویت
    خرداد 1390
    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    میانگین پست در روز
    0.01
    نوشته ها
    63
    تشکر کرده
    0
    تشکر 1 در 1 پست

    Re: حروف قران

    احتجاج-ترجمه جعفرى ج‏2 572 «احتجاج حضرت حجت امام قائم، مهدى منتظر، صاحب الزمان»«- صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين » ..... ص : 563
    پرسيدم: مرا از تأويل «كهيعص» با خبر بفرماييد؟ فرمود: اين حروف از اخبار غيب است، خداوند بنده خود زكريّا را بر آن واقف فرمود، سپس آن را براى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله نقل فرمود، و داستانش از اين قرار بود كه زكريّا عليه السّلام از پروردگارش خواست كه نامهاى پنجگانه را به او بياموزد، پس جبرئيل نازل شده و آنها را بدو آموخت، و زكريّا را رسم بر اين بود كه هر گاه ياد محمّد و علىّ و فاطمه و حسن عليهم السّلام مى‏افتاد اندوهش برطرف مى‏شد و گرفتاريش زايل مى‏گشت، ولى هر گاه نام مبارك حسين عليه السّلام را ذكر مى‏كرد بغض و اندوه گلويش را مى‏گرفت و مى‏گريست و نفسش بند مى‏آمد.
    روزى عرضه داشت: بار إلها! چرا وقتى نام آن چهار بزرگوار را ياد مى‏كنم با ذكر نام ايشان تسليت يافته و اندوهم بر طرف مى‏شود، ولى بمحض ياد حسين سرشك غم از
    احتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 572
    ديدگانم روان شده و ناله‏ام بلند مى‏شود؟! پس خداوند اين گونه او را از قصّه‏اش باخبر ساخته و فرمود: «كهيعص»، پس حرف كاف نام «كربلا» است، و حرف هاء «هلاك شدن عترت» است، و ياء «يزيد» همو كه به حسين ظلم مى‏كند، و «ع» «عطش و تشنگى» است، و صاد «صبر» و مقاومت او است.
    زكريّا بمحض شنيدن آن فرمايشات تا سه روز نمازگاه خود را ترك نگفت و مانع مردم از ورود بدان جا شد، و پيوسته زار زار گريست و ناليد، و نوحه او چنين بود: خدايا! آيا بهترين فرد خلقت را به مصيبت اولادش دردمند مى‏سازى؟! خدايا! مگر اين مصيبت را در آستان او نازل مى‏كنى؟! خدايا! مگر جامه اين مصيبت و اندوه را بر علىّ و فاطمه مى‏پوشانى؟! خدايا! آيا اندوه و درد اين مصيبت را بر ساحت آن دو نازل مى‏كنى؟! سپس عرضه داشت: خدايا! فرزند پسرى روزى‏ام فرما تا در كهنسالى ديدگانم بدان روشن شود، سپس مرا شيفته او گردان، آنگاه مرا بواسطه آن همچنان كه محمّد حبيب خود را دردمند ساختى سرا پاى وجودم را دردمند ساز!
    گفتم: چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست؟,,سر به زیر افکند و گفت:خود کرده را تدبیر نیست
    اشکی به زیر مقدمش انداختم,رحمی کند ,,گفتا:که اشک بی ورع ,در رتبه ی تاثیر نیست
    گفتم:که دیگرگویی یا,افتاده ام از چشم تو ,, باغم نگاهم کرد و گفت:مهدی ز نوکر سیر نیست

  5. Top | #15


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: حروف قران

    سلام طاها
    بالاخره معنی حروف چی شد ؟؟
    ایا کاف معنیش کربلا است ؟؟؟؟
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  6. Top | #16

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    443
    تشکر کرده
    6

    Re: حروف قران

    نقل قول نوشته اصلی توسط حامد
    سلام طاها
    بالاخره معنی حروف چی شد ؟؟
    ایا کاف معنیش کربلا است ؟؟؟؟
    من میخوام جواب بدم . کاف به معنای کربلاست .
    آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست,کمتر دلم برای شما تنگ میشود...

  7. Top | #17

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    443
    تشکر کرده
    6

    Re: حروف قران

    در ضمن ، حروف قرآن جزء رموز خداوند هستند .
    آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست,کمتر دلم برای شما تنگ میشود...

  8. Top | #18

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285

    Re: حروف قران

    تفسیر ایه ی یک سورهی بقره (الم)
    ابن بابويه بسند خود از حضرت عسكرى عليه السّلام روايت نموده در الم فرمود جماعتى از يهود حضور پيغمبر اكرم براى محاجه
    كردن آمده بودند آنحضرت امير المؤمنين را فرستاد كه با آنها گفتگو كند يهوديان گفتند اگر ميگوئى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حق است و پيغمبر آخر الزمان بوده و بعد از او پيغمبرى نيست اينك ما ميگوئيم مدت پيغمبرى و تسلط او را كه آن هفتاد و يك سال است.
    آن حضرت فرمود بچه دليل گفتند بدليل الم كه بحساب ابجد الف يك و لام سى و ميم چهل كه جمع آنها هفتاد و يك ميشود امير المؤمنين فرمود پس چه ميگوئيد در المص كه نازل شده گفتند اين يكصد و شصت و يك ميشود فرمودند در الر، گفتند اين كلمه دويست و سى يك ميشود فرمود المرا چند است گفتند اين بيشتر است و دويست و هفتاد و يك ميشود سپس حضرت بآنها فرمود عقيده شما يكى از اين مدتهاست يا تمام اين مدتها طول مدت پيغمبرى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است.
    بعضى از آنها گفتند تمام مدت كه هفتصد و سى سال ميباشد و بعد از آن سلطنت و اقتدار بسوى ما يهوديان برميگردد امير المؤمنين فرمود آيا اين عقيده خود
    شماست و يا از روى كتاب خدا ميگوئيد عده‏اى از آنها گفتند از روى كتاب خدا، و جمعى ديگر گفتند برأى خود ميگوئيم.
    امير المؤمنين فرمود كتابى كه از روى آن اينطور بيان ميكنيد نزد من بياوريد يهوديان در جواب ساكت مانده و عاجز شدند و بآن عده كه گفته بودند ما برأى خودمان گفته‏ايم فرمود دليل صحت اظهارات و راستى عقيده خودتان را بگوئيد گفتند دليل راستى ما حساب جمل باشد فرمود از كجا حساب ابجد مؤيد گفتار شماست كه مدت دولت و ملك امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر طبق محاسبه مزبور باشد شايد حساب مزبور دليل بر آن باشد كه برابر آن نزد شماها درهم و دينار است و يا خداوند هر يك از شما يهوديان را بحساب عدد جمل لعنت نموده.
    عرض كردند يا ابو الحسن چنين چيزيكه شما فرموديد در الم و المص و الر و المرا نيست امير المؤمنين فرمود پس آنچه را هم كه شما ميگوئيد در آن حروف نيست اگر سخن من به اين كه در آن حروف آن اشارات نيست باطل باشد پس بيانات شما هم مردود و باطل است، بزرگ آنها گفت يا على خوشحالى نكن كه در سخن ما را عاجز نمودى اگر ما در اقامه دليل عاجز مانديم شما بر حقانيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چه دليلى داريد چون نه شما دليلى بر اثبات نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دارى و نه ما پس با هم برابر و مساوى باشيم امير المؤمنين فرمود مساوى نيستيم ما داراى دليل و معجزه ظاهرى هستيم سپس آنحضرت شترهاى يهوديان را صدا زده و فرمود اى شترها براى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او شهادت دهيد شترها با صداى فصيح گفتند يا وصى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شما راست ميگوئيد و يهوديان دروغ ميگويند شهادت ميدهيم كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا و شما وصى او ميباشى امير المؤمنين فرمود اين شتران بهترند از يهود، پس فرمود اى لباس‏هائى كه در
    تن اين يهوديان هستيد شما نيز براى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او شهادت بدهيد، لباسهاى آنها بسخن در آمده گفتند يا على تو راست ميگوئى شهادت ميدهيم به اين كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است بحقيقت، و تو يا على وصى بر حق او هستى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جائى قدم نمى گذارد مگر آنكه شما قدم جاى قدم او ميگذارى و هيچ شرافت و كرامتى براى محمد نيست مگر براى شما هم هست و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شما هر دو پاره‏اى از نور خداوندى هستيد و شما با محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريك ميباشى جز آنكه پيغمبرى بعد از او نيست.
    يهوديها چون اين منظره را ديدند خجل شدند و عده از مردم تماشاچى كه حضور داشتند اسلام آوردند و بر آن يهوديها شقاوت غلبه كرده و بعناد خود باقى ماندند. اينست معنى لا رَيْبَ فِيهِ چنانكه گفت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او از قول او و قول پروردگار عالم سپس فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام اين بيان شفاء است براى پرهيزكاران از شيعيان محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه از انواع كفر پرهيز نموده و انواع معاصى را رها كردند و شما هم بايد از اظهار اسرار خدا و پيغمبر و ائمه پرهيز نموده و سرهاى آنها را پنهان داريد و بيان نكنيد اسرار ايشان را مگر باهل ايمان و مستحقين آنها كه بايد براى آنان حتما نشر كرده و بيان نمائيد
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  9. تشکر شده توسط :

    mahdi11 (دوشنبه 20 بهمن 99)

  10. Top | #19

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    443
    تشکر کرده
    6

    Re: حروف قران

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamid reza
    تفسیر ایه ی یک سورهی بقره (الم)
    ابن بابويه بسند خود از حضرت عسكرى عليه السّلام روايت نموده در الم فرمود جماعتى از يهود حضور پيغمبر اكرم براى محاجه
    كردن آمده بودند آنحضرت امير المؤمنين را فرستاد كه با آنها گفتگو كند يهوديان گفتند اگر ميگوئى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حق است و پيغمبر آخر الزمان بوده و بعد از او پيغمبرى نيست اينك ما ميگوئيم مدت پيغمبرى و تسلط او را كه آن هفتاد و يك سال است.
    آن حضرت فرمود بچه دليل گفتند بدليل الم كه بحساب ابجد الف يك و لام سى و ميم چهل كه جمع آنها هفتاد و يك ميشود امير المؤمنين فرمود پس چه ميگوئيد در المص كه نازل شده گفتند اين يكصد و شصت و يك ميشود فرمودند در الر، گفتند اين كلمه دويست و سى يك ميشود فرمود المرا چند است گفتند اين بيشتر است و دويست و هفتاد و يك ميشود سپس حضرت بآنها فرمود عقيده شما يكى از اين مدتهاست يا تمام اين مدتها طول مدت پيغمبرى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است.
    بعضى از آنها گفتند تمام مدت كه هفتصد و سى سال ميباشد و بعد از آن سلطنت و اقتدار بسوى ما يهوديان برميگردد امير المؤمنين فرمود آيا اين عقيده خود
    شماست و يا از روى كتاب خدا ميگوئيد عده‏اى از آنها گفتند از روى كتاب خدا، و جمعى ديگر گفتند برأى خود ميگوئيم.
    امير المؤمنين فرمود كتابى كه از روى آن اينطور بيان ميكنيد نزد من بياوريد يهوديان در جواب ساكت مانده و عاجز شدند و بآن عده كه گفته بودند ما برأى خودمان گفته‏ايم فرمود دليل صحت اظهارات و راستى عقيده خودتان را بگوئيد گفتند دليل راستى ما حساب جمل باشد فرمود از كجا حساب ابجد مؤيد گفتار شماست كه مدت دولت و ملك امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر طبق محاسبه مزبور باشد شايد حساب مزبور دليل بر آن باشد كه برابر آن نزد شماها درهم و دينار است و يا خداوند هر يك از شما يهوديان را بحساب عدد جمل لعنت نموده.
    عرض كردند يا ابو الحسن چنين چيزيكه شما فرموديد در الم و المص و الر و المرا نيست امير المؤمنين فرمود پس آنچه را هم كه شما ميگوئيد در آن حروف نيست اگر سخن من به اين كه در آن حروف آن اشارات نيست باطل باشد پس بيانات شما هم مردود و باطل است، بزرگ آنها گفت يا على خوشحالى نكن كه در سخن ما را عاجز نمودى اگر ما در اقامه دليل عاجز مانديم شما بر حقانيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چه دليلى داريد چون نه شما دليلى بر اثبات نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دارى و نه ما پس با هم برابر و مساوى باشيم امير المؤمنين فرمود مساوى نيستيم ما داراى دليل و معجزه ظاهرى هستيم سپس آنحضرت شترهاى يهوديان را صدا زده و فرمود اى شترها براى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او شهادت دهيد شترها با صداى فصيح گفتند يا وصى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شما راست ميگوئيد و يهوديان دروغ ميگويند شهادت ميدهيم كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا و شما وصى او ميباشى امير المؤمنين فرمود اين شتران بهترند از يهود، پس فرمود اى لباس‏هائى كه در
    تن اين يهوديان هستيد شما نيز براى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او شهادت بدهيد، لباسهاى آنها بسخن در آمده گفتند يا على تو راست ميگوئى شهادت ميدهيم به اين كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است بحقيقت، و تو يا على وصى بر حق او هستى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جائى قدم نمى گذارد مگر آنكه شما قدم جاى قدم او ميگذارى و هيچ شرافت و كرامتى براى محمد نيست مگر براى شما هم هست و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شما هر دو پاره‏اى از نور خداوندى هستيد و شما با محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شريك ميباشى جز آنكه پيغمبرى بعد از او نيست.
    يهوديها چون اين منظره را ديدند خجل شدند و عده از مردم تماشاچى كه حضور داشتند اسلام آوردند و بر آن يهوديها شقاوت غلبه كرده و بعناد خود باقى ماندند. اينست معنى لا رَيْبَ فِيهِ چنانكه گفت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او از قول او و قول پروردگار عالم سپس فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام اين بيان شفاء است براى پرهيزكاران از شيعيان محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه از انواع كفر پرهيز نموده و انواع معاصى را رها كردند و شما هم بايد از اظهار اسرار خدا و پيغمبر و ائمه پرهيز نموده و سرهاى آنها را پنهان داريد و بيان نكنيد اسرار ايشان را مگر باهل ايمان و مستحقين آنها كه بايد براى آنان حتما نشر كرده و بيان نمائيد
    بقیه رو هم بگو
    آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست,کمتر دلم برای شما تنگ میشود...

  11. Top | #20

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285

    Re: حروف قران

    تفسير يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏ ایه 3 سوره بقره

    عياشى بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده در تفسير يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ فرمود غيب قيام و ظهور حضرت حجت عليه السّلام است.
    و در روايت ديگر فرمود اعتقاد و اقرار بقيام قائم ماست و شاهد بر اين گفتار آيه شريفه 21 سوره يونس است كه ميفرمايد: إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
    يعنى بدانيد غيب براى خداست منتظر آن باشيد ما هم در انتظار يارى او ميباشيم و آنحضرت فرمود خوشا بحال كسانى كه در غيب آنحضرت صبر ميكنند و خوشا بحال آنهائى كه بر محبت آن امام و ذريه پيغمبر و على صبر نموده و باقى ميباشند اينها اشخاصى هستند كه خداوند بيان حال آنها را فرموده بقولش الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْ
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  12. تشکر شده توسط :

    mahdi11 (دوشنبه 20 بهمن 99)


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •