(سیاست های اصولی)
سال 60 هـ ق مختار قبل از حادثه کربلا، در زمان قیام حضرت مسلم بن عقیل که به عنوان سفیر و نماینده امام حسین (ع)، به شهر کوفه آمد، میزبان او شد و مسلم را به خانه خود برد و با او بیعت کرد. شیعیان نیز آنجا می آمدند و با مسلم، برای حسین بن علی (ع) دست بیعت می دادند.
علت ورود مسلم بن عقیل به خانه مختار برای آن بود که وی از زعمای شیعه به شمار می رفت و مسلم اطمینان داشت که او، نسبت به امام حسین (ع) مخلص و وفادار است. اما زمان شهادت حضرت مسلم، مختار از کوفه بیرون رفته و با عبیدالله بن زیاد به مخالفت برخاسته بود. و چون به کوفه برگشت، توسط عمال عمروبن حریث و جاسوسان «ابن زیاد»، دستگیر و زندانی شد و تازیانه خورد. در بعضی اقوال آمده که وی یک چشمش را به دلیل شلاق هایی که خورده بود، در زندان از دست داد. لذا او در تمام دوران حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع) در زندان و با میثم تمار، یار دیرینه علی بن ابیطالب (ع) در حبس بودند. (میثم تمار در زندان به او گفته بود که تو کشنده عبیدالله بن زیاد هستی) بعدا با وساطت عبدالله پسر عمر بن الخطاب که شوهر خواهرش بود، از زندان آزاد شد و به دستور «عبیدالله» و با مهلتی 3 روزه به طائف تبعید و آنجا مدتی ساکن شد.
سال 64 هـ ق، یزید بن معاویه مرد و «عبدالله ابن زبیر» که حاکم مکه بود، مختار را دعوت به همکاری کرد، مختار با شرط اینکه در کارها باید او را شریک خود کند، با ابن زبیر بیعت نمود و همان زمان که مکه در محاصره سپاه شام شد، مختار در کنار سایر مسلمانان، از حرم خدا دفاع نمود و با شامیان مقابله کرده تا محاصره تمام شد و سپاه شام برگشت و مکه و کوفه بدست «زبیری» ها افتاد سپس مختار به کوفه بازگشت و مردم را به خونخواهی امام حسین (ع) دعوت می کرد و «محمد بن حنفیه» برادر ناتنی امام حسین (ع) امام و رهبر خود می دانست.
آمدن او به کوفه مصادف با قیام «توابین» یه رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی» بود، هرچند که مختار اعتقادی به این اقدام نداشت و می گفت: سلیمان آشنایی با جنگ و سیاست ندارد، ولی شخصیت سلیمان و سابقه اش در بین شیعیان بسیار محترم و بیشتر از شأن مختار بوده، لذا مختار صبر کرد تا نتیجه کار آنها روشن شود. او پس از واقعه کربلا، مکرر از قیام احتمالی خود و انتقام از قاتلین حسین (ع)، سخن می گفت برخی اقوال تاریخی چون «تاریخ طبری و الفتوح»، در اینجا گفته اند که چون پس از شهادت امام حسین (ع) قاتلین آنحضرت، از مختار بسیار می ترسیدند به همین جهت «عبدالله بن مطیع» حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا او را زندانی کرد و بعدها با شفاعت «عبدالله بن عمر» نزد «ابن زبیر»، و تضمین شیعیان، مختار آزاد شد.
و لذا در زمان شکست قیام توابین و بازگشت آنان به کوفه، مختار در زندان بود وی نامه تسلیتی برای دوست سلیمان «رفاعه بن شداد» فرستاد و با تجمید از او، از بازماندگان توابین خواست تا آماده قیام باشند و آنها را به کتاب خدا، سنت رسول الله، انتقام خون اهل بیت، دفاع از ضعفا و جهاد با دشمنان خدا، دعوت و شیعیان را در محفل هایی جمع می کرد و خود را به عنوان نماینده «محمد بن حنفیه» برای قیام معرفی می کرد.