????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 4 از 11 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 101






موضوع: علوم ترسناک

  1. Top | #31

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    در جواب Hamed می گویم که ما امر به درمان شده ایم.

    اما این مطلب با مراجعه کردن به طبیب فرق می کند.فافهم
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست

  2. Top | #32
    hamed

    Re: علوم ترسناک

    شرمنده من زیاد تمرکز ندارم مثل شما بشینم ساعت ها فکر کنم و نتبجه بگیرم خواهشا کمک کنید منم بفهمم آخه گیرایی منم خیلی کمه، همونطور که خودتون هم شاهدید خیلی دیر می فهمم، درمان بدون پیش طبیب رفتن چطور ممکنه؟ یعنی برم خودم در کتب شیعه بگردم ببنیم که روایت داریم راجع به کرم خوردگی دندان بعدش خودم ببینم چی کار کنم؟
    فرض کنید من دندونم درد می کنه و دارم از درد به خودم می پیچم، آن خدایی که درد را داده چه درمانی در نظر دارد که بدون رفتن پیپش طبیب ممکنه؟ مگر من امر به درمان نشده ام؟ خوب الان من باید چه کار کنم؟ خواهشا همینطور که من مصداقی گفتم شما هم مصداقی جواب بدید

  3. Top | #33

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مَجْدُورٍ أَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَغَسَّلُوهُ فَمَاتَ قَالَ قَتَلُوهُ أَلَّا سَأَلُوا فَإِنَّ دَوَاءَ الْعِيِّ السُّؤَال‏(اصول کافی باب علم)

    يكى از اصحاب گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه مردى آبله‏دار جنب شده بود او را غسل دادند و مرد، فرمود: او را كشتند! چرا نپرسيدند، همانا دواى نفهمى پرسش است.
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست

  4. Top | #34

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    به قسمتی از احتجاج امام صادق(ع)که در کتاب بحار آمده دقت کنید:
    كُلُّ ذَلِكَ لُطْفٌ وَ رَحْمَةٌ مِنَ الْحَكِيمِ الَّذِي لَا يُعَابُ تَدْبِيرُهُ قَالَ فَمَا اسْتَحَقَّ الطِّفْلَ الصَّغِيرَ مَا يُصِيبُهُ مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَمْرَاضِ بِلَا ذَنْبٍ عَمِلَهُ‏ وَ لَا جُرْمٍ سَلَفَ مِنْهُ قَالَ إِنَّ الْمَرَضَ عَلَى وُجُوهٍ شَتَّى مَرَضُ بَلْوَى وَ مَرَضُ الْعُقُوبَةِ وَ مَرَضٌ جُعِلَ عَلَيْهِ الْفَنَاءُ «1» وَ أَنْتَ تَزْعُمُ أَنَّ ذَلِكَ مِنْ أَغْذِيَةٍ رَدِيئَةٍ وَ أَشْرِبَةٍ وَبِيئَةٍ «2» أَوْ مِنْ عِلَّةٍ كَانَتْ بِأُمِّهِ وَ تَزْعُمُ أَنَّ مَنْ أَحْسَنَ السِّيَاسَةَ لِبَدَنِهِ وَ أَجْمَلَ النَّظَرَ فِي أَحْوَالِ نَفْسِهِ وَ عَرَفَ الضَّارَّ مِمَّا يَأْكُلُ مِنَ النَّافِعِ لَمْ يَمْرَضْ وَ تَمِيلُ فِي قَوْلِكَ إِلَى مَنْ يَزْعُمُ أَنَّهُ لَا يَكُونُ الْمَرَضُ وَ الْمَوْتُ إِلَّا مِنَ المَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ قَدْ مَاتَ أَرَسْطَاطَالِيسُ مُعَلِّمُ الْأَطِبَّاءِ وَ أَفْلَاطوُنُ رَئِيسُ الْحُكَمَاءِ وَ جَالِينُوسُ شَاخَ «3» وَ دَقَّ بَصَرُهُ وَ مَا دَفَعَ الْمَوْتَ حِينَ نَزَلَ بِسَاحَتِهِ وَ لَمْ يَأْلُوا حِفْظَ نَفْسِهِمْ وَ النَّظَرَ لِمَا يُوَافِقُهَا كَمْ مِنْ مَرِيضٍ قَدْ زَادَهُ الْمُعَالِجُ سُقْماً وَ كَمْ مِنْ طَبِيبٍ عَالِمٍ وَ بَصِيرٍ بِالْأَدْوَاءِ وَ الْأَدْوِيَةِ مَاهِرٍ مَاتَ وَ عَاشَ الْجَاهِلُ بِالطِّبِّ بَعْدَهُ زَمَاناً فَلَا ذَاكَ نَفَعَهُ عِلْمُهُ بِطِبِّهِ عِنْدَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ حُضُورِ أَجَلِهِ وَ لَا هَذَا ضَرَّهُ الْجَهْلُ بِالطِّبِّ مَعَ بَقَاءِ الْمُدَّةِ وَ تَأَخُّرِ الْأَجَلِ ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ أَكْثَرَ الْأَطِبَّاءِ قَالُوا إِنَّ عِلْمَ الطِّبِّ لَمْ يَعْرِفْهُ الْأَنْبِيَاءُ فَمَا نَصْنَعُ عَلَى قِيَاسِ قَوْلِهِمْ بِعِلْمٍ زَعَمُوا لَيْسَ تَعْرِفُهُ الْأَنْبِيَاءُ الَّذِينَ كَانُوا حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أُمَنَاءَهُ فِي أَرْضِهِ وَ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ وَرَثَةَ حِكْمَتِهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْهِ وَ الدُّعَاةَ إِلَى طَاعَتِهِ ثُمَّ إِنِّي وَجَدْتُ أَكْثَرَهُمْ يَتَنَكَّبُ فِي مَذْهَبِهِ سُبُلَ الْأَنْبِيَاءِ «4» وَ يُكَذِّبُ الْكُتُبَ الْمُنْزَلَةَ عَلَيْهِمْ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَهَذَا الَّذِي أَزْهَدَنِي فِي طَلَبِهِ وَ حَامِلِيهِ قَالَ فَكَيْفَ تَزْهَدُ فِي «5» قَوْمٍ وَ أَنْتَ مُؤَدِّبُهُمْ وَ كَبِيرُهُمْ قَالَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُ الرَّجُلَ مِنْهُمُ الْمَاهِرَ فِي طِبِّهِ إِذَا سَأَلْتُهُ لَمْ يَقِفْ عَلَى حُدُودِ نَفْسِهِ وَ تَأْلِيفِ بَدَنِهِ وَ تَرْكِيبِ أَعْضَائِهِ وَ مَجْرَى الْأَغْذِيَةِ فِي جَوَارِحِهِ وَ مَخْرَجِ نَفْسِهِ وَ حَرَكَةِ لِسَانِهِ وَ مُسْتَقَرِّ كَلَامِهِ وَ نُورِبَصَرِهِ وَ انْتِشَارِ ذَكَرِهِ وَ اخْتِلَافِ شَهَوَاتِهِ وَ انْسِكَابِ عَبَرَاتِهِ وَ مَجْمَعِ سَمْعِهِ وَ مَوْضِعِ عَقْلِهِ وَ مَسْكَنِ رُوحِهِ وَ مَخْرَجِ عَطْسَتِهِ وَ هَيْجِ غُمُومِهِ وَ أَسْبَابِ سُرُورِهِ وَ عِلَّةِ مَا حَدَثَ فِيهِ مِنْ بُكْمٍ وَ صَمَمٍ وَ غَيْرِ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ فِي ذَلِكَ أَكْثَرُ مِنْ أَقَاوِيلَ اسْتَحْسَنُوهَا وَ عِلَلٍ فِيمَا بَيْنَهُمْ جَوَّزُوهَا قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَهُ شَرِيكٌ فِي مُلْكِهِ أَوْ مُضَادٌّ لَهُ فِي تَدْبِيرِهِ قَالَ لَا قَالَ فَمَا هَذَا الْفَسَادُ الْمَوْجُودُ فِي هَذَا الْعَالَمِ مِنْ سِبَاعٍ ضَارِيَةٍ وَ هَوَامٍّ مَخُوفَةٍ وَ خَلْقٍ كَثِيرٍ مُشَوَّهَةٍ «1» وَ دُودٍ وَ بَعُوضٍ وَ حَيَّاتٍ وَ عَقَارِبَ وَ زَعَمْتَ أَنَّهُ لَا يَخْلُقُ شَيْئاً إِلَّا لِعِلَّةٍ لِأَنَّهُ لَا يَعْبَثُ
    گفت چرا طفل كوچكى كه گناهى نكرده گرفتار بيماريها و امراض مى‏گردد با اينكه سابقه عمل خلافى ندارد؟
    فرمود: بيمارى چند قسم است:
    1- بيمارى آزمايشى.
    2- بيمارى شكنجه‏اى.
    3- بيمارى كه موجب مرگ است با اينكه تو خيال مى‏كنى به واسطه سوء تغذيه و آشاميدنى‏هاى بيمارى انگيز و وبا خيز است يا به واسطه بيمارى مادرش مبتلا به اين بيمارى شده و گمان مى‏كنى كسى كه كاملا وارد به حفظ بهداشت باشد و خوردنيها و آشاميدنيهاى سودمند و زيانبخش را بداند و به كار برد مريض نمى‏شود و با اين حرف هم عقيده هستى با آنها كه مى‏گويند بيمارى و مرگ فقط از خوردنيها و آشاميدنيها است.
    با اينكه ارسطاطاليس معلم اطباء افلاطون رئيس حكيمان مردند و جالينوس به پيرى گرائيد و از چشم نابينا شد و نتوانست مرگ را از خود دفع نمايد بسا از پزشكان دانا و وارد به دردها و دواها و استاد كه جان سپردند و نادانانى نسبت به علم پزشكى و طب بعد از آنها سالها زندگى كردند طبيب را هنگام تمام شدن مدت زندگى علم طب سودى نبخشيد و نه آن شخص ناوارد را عدم اطلاعش بر علم طب زيانى به وجود آورد با اينكه اجلش سر نيامده بود.بعد فرمود: بيشتر پزشكان معتقدند كه انبياء از علم پزشكى اطلاعى ندارند بنا بر عقيده آنها مى‏خواهيم چه كنيم، علمى را مى‏گويند انبياء كه نماينده خدا بر مردم و امين پروردگارند در روى زمين و خزينه علم و وارث حكمت و راهنماى به سوى او دعوت‏كننده مردمند به اطاعت خداى از آن علم بهره ندارند، از آن گذشته بيشتر از پزشكان را مشاهده كرده‏ام كه منحرف از راه انبياء هستند و كتاب‏هاى آسمانى را تكذيب مى‏كنند. همين مطلب موجب شده كه بى‏علاقه به علم پزشكى و پزشكان شوم.(1) گفت: چگونه بى‏علاقه هستى نسبت به گروهى كه خود رئيس آنها محسوب مى‏شوى و معلم آنهائى.
    فرمود: چون من مى‏بينم پزشكى ماهر و استاد در علم طب اگر از او سؤال كنى حدود نفس خود را نمى‏داند و تركيب و تأليف بدن و اعضاى خويش را نمى‏شناسد و مجراى غذا در اعضاء و جوارح و محل خروج نفس و حركت زبان و جايگاه سخن و نور چشم و تحرك آلت جنسى و اختلاف شهوات و ريزش اشك و محل شنوائى و محل درك و فهم و جايگاه روح و محل خروج عطسه و موجبات غم و اندوه و اسباب شادى و سرور و علل كرى و كورى و چيزهاى ديگر كه اگر از آنها سؤال كنى چيزى ندارند جز آنچه بين خود مستحسن و مقبول مى‏شمارند و عللى را كه تجويز نموده‏اند
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست

  5. Top | #35

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    اولا اینکه نتیجه گیری از روایات باید با روایات باشد.
    دوما من عالم نیستم که بخواهم فتوا بدم یا روایات رو معنا کنم.
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست

  6. Top | #36
    hamed

    Re: علوم ترسناک

    خوب تمام این احادیثی که گفتید که واقعا زیبا هم بودند مثل تمامی روایات دیگر اهل بیت علیهم السلام، همگی این دید رو رد می کرد که جلوگیری از بیماری دست ماست! خوب این مثل روزی می مونه که دست ما نیست ولی امر شدیم به کار کردن! حالا طبق روایاتی که خود شما هم گفتید ما امر به درمان هم شدیم! ولی چگونه؟ سوال من همین بود ولی شما روایاتی رو گفتید که این دید رو که کنترل بیماری دست ماست رو رد می کنه(که خیلی به سوال من مربوط نبود،البته از روایات که گذاشتید خیلی تشکر می کنم)! خیلی از پزشک های مذهبی هم خودشون اینو قبول دارن! اینو کسی رد نکرد که! ولی لحن شما از صحبت هاتون این رو می خواست نشون بده که کلا دکتر رفتن سر کاریه! این حرف یعنی اینکه درمان به این شکل که پیش دکتر بریم سر کاریه و راه دیگری برای درمان است!اگر چنین اعتقادی دارید صریحا بگید و جایگزینش را هم بگویید و اگر اشتباه فهمیدم پس آیا منظور اهل بیت این است که همین اطبایی که هستند راه همان درمانی است که خودشان امر فرموده اند؟

  7. Top | #37

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    مطلب زیر در کتاب بحار نقل شده است:

    شيخ مفيد- قده- در شرح عقائد گفته: طب درست است، و دانش پزشكى پا برجاست و راه آن وحى است، و دانشمندان آن شاگردان پيغمبرانند، زيرا دانستن حقيقت دردها راهى ندارد جز شنيدن از انبياء، و شناخت دارو راهى ندارد جز توفيق از خدا، پس ثابت شد كه راهش دريافت از داناى نهانها است كه خدا تعالى است، و اخبار امامان بايد تفسير شود بگفته امير المؤمنين عليه السّلام كه شكمبه خانه دردها است و پرهيز سر داروها است و بايد خود را بدان چه شيوه دارى بدارى.
    و بسا مردم برخى بلاد داروئى براى دردى دارند كه رخ دهد بدانها كه اگر مردم بلاد ديگرش بكار بندند براى همان درمان درد آنها را بكشد، و براى مردمى كه بدان عادت دارند شايد و براى آنها كه خلاف آن عادت را دارند نشايد.
    و امامان عليهم السّلام برخى دردمندان را ميفرمودند تا آنچه زياندارد بكار زنند و زيان نميزد، و اين براى آن بوده كه ميدانستند مايه بيمارى پايان يافته و بكار بردن آن با تندرستى است كه نميدانسته و آن را از سوى خدا ميدانستند بر سبيل معجزه و برهان امامت خود و خرق عادت، و مردمى گمان بردند كه اين درمان با وجود مايه بيمارى هم مورد دارد، و اشتباه كردند و زيان ديدند از آن و اين قسمى است كه ابو جعفر صدوق آن را ياد آور نشده با اينكه در اين باب مورد اعتماد است، و وجوه ديگرى كه ما بعد از اين ياد كرديم همانست كه او ياد كرده و احاديث براى احتمالاتى كه او گفته محتملند چنانچه ما ذكر كرديم. (1) من گويم: در برخى وجه ديگرى آيد از اين رو كه ذكر برخى داروهاى بى‏تناسب براى آزمايش بوده تا مؤمن مخلص ايمان درست از وابسته و سست عقيده جدا شود، كه چون دسته يكم آن را بكار برند از آن سود برند نه از اثر طبعى آن بلكه از اثر ايمان بامام و يقين و خلوص در پيروى مانند درمان با تربت امام حسين عليه السّلام و تعويذها و دعاها، و مؤيد آنست كه ميدانيم جمعى از مخلصان شيعه طب و معالجه آنها روى دستور اخبار مرويه از أئمه اطهار عليهم السّلام بوده، و بپزشك رجوعى نداشتند، و تندرستر و درازعمرتر بودند از آنان كه به پزشكان مراجعه ميكردند.
    مانند اينكه كسانى كه بساعتهاى خبرشناسان بى‏اعتنايند و بدانها مراجعه ندارند و اعتماد نكنند بلكه كار بخدا واگذارند، و از ساعت نحس و بلا و دشمن بآيات و ادعيه پناهند حالشان بهتر و ثروتمندتر و به آرزورس‏ترند از آنان كه در خرد و درشت هر كارى بساعت نجوم و تقويم مراجعه دارند، و آن را پناه شر و آفات ميدانند چنانچه در باب نجوم گذشت و توكل بر حى قيوم بايد
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست

  8. Top | #38

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.04
    نوشته ها
    181
    تشکر کرده
    0

    Re: علوم ترسناک

    اولا مگه نمیگید که خدا دارو هم داده،خوب ما به این آدمی که این داروها رو میشناسه میگیم طبیب.دوما طبق همین روایاتی که خودتون آوردید برای من و شما که نمیدونیم باید بریم پیش کسی که میدونه یعنی طبیب.پس نه تنها این علوم ترسناک نیست بلکه خیلی هم برای من و شما نیازه...
    آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست/هرکجا هست خدایا به سلامت دارش...

  9. Top | #39

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: علوم ترسناک

    نمی دونم منظورتون از علوم ترسناک همون علوم غریبه است یا نه. اما یه موسسه تو امریکا به اسم انجمن تحقیقات روحی امریکا هست که در مورد ماورااطبیعه تحقیق میکنه که البته بی ربط به توحید و وجود خدانیست. اونقدر که من میدونم در مورد هیپنوتیزم و تله پاتی و ذهن خوانی و ... کار میکنن اما اینکه در مورد علوم مثل شیمی و فیزیک و.. کاری کردن یا نه اطلاع ندارم اگه کسی می دونه بگه. کارهای اونا همه تجربی و ازمایشگاهیه.

  10. Top | #40

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58

    Re: علوم ترسناک

    نظر آقا hamed درباره این حدیث از بحار چیه؟
    و از امام صادق روايت است كه روزى نزد محمّد بن خالد امير مدينه حاضر شد، و محمّد از درد دلش بدو شكايت كرد، فرمود: بسند پدرانم برايم بازگو شده از علي عليه السّلام كه مردى نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از درد درونش شكايت كرد، فرمودش يك شربت عسل برگير و سه تا سياه دانه يا پنج يا هفت در آن بيفكن و آن را بنوش و بفرمان خدا خوب ميشوى، آن مرد چنين كرد و خوب شد تو هم آن را بكار بند، يكى از اهل مدينه كه حاضر بود اعتراض كرد كه اين حديث بما رسيده و آن را بكار بستيم و سودى نداشت، امام عليه السّلام خشميد و فرمود: خدا بدان معتقدان بخود و باور داران رسولش را سود بخشد و منافقان و ناباوران رسول صلى اللَّه عليه و آله از آن سود نبرند و آن مرد سر بزير افكند.
    با خصم حق ستیزه عادت ماست
    لعن بر عمر عبادت ماست


صفحه 4 از 11 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •