????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: فلسفه همان اسلام است؟

رأی دهندگان
9. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • صد در صد موافقم

    0 0%
  • پنجاه درصد موافقم

    1 11.11%
  • همان اسلام نیست

    3 33.33%
  • مخالف اسلام است

    5 55.56%
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 25






  1. Top | #11


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: نبوت و فلسفه

    در فلسفه و تصوف اصل خالقیت انکار می شه
    البته توقع ندارم الان حرف من قبول کنید و لی اگه شد در اینده در بارش بیشتر بحث می کنم
    باید ببینیم که چه کسی حق دارد در اعتقادات نظر دهد اگه قبول کنیم که هر کسی حق این کار ندارن پس غیر اونها می شن فضول

    با به چالش کشیدن ابدا مشکلی ندارم اما اباطیل را به اسم دین جا زدن قابل قبول نیست

    توجه توجه توجه کنید که تفکر عقلانی را اصلا منکر نیستم که هیچ بر ان پافشاری می کنم و تمام حرف اینه که روش فلاسفه غیر عقلانیه

    میشه لطفا اثار مثبت فلاسفه مسلمان را برای ما بیشتر توضیح بدین
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  2. Top | #12

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: نبوت و فلسفه

    اینکه در تصوف چطوری اصل خالقیت انکار میشه و یا شده من نمی دونم لطفا بگید. اما توی فلسفه اینطور نیست یعنی حداقل تو فلسفه اسلامی(البته اگه شما عجالتا با این اسم بتونین کنار بیاین) و قرون وسطی اصلا اینطورنیست و اتفاقا یکی از چیزهایی که باعث شده فلسفه اسلامی شبیه ملغمه ای از افکار مختلف بشه این بوده که اونها خواستند به مبانی یونانی اصل خالقیت رو اضافه کنن. یعنی اونها نه تنها در پی انکار این اصل نبودن بلکه در پی اثبات اون هم بودن حالا تو این کار موفق بودن یا نه یه بحث دیگه است . حتی توی قرون جدید تا کانت هم اثبات خالقیت یکی از مسائل اساسی فیلسوفان بوده اما بعد از کانت شیوه بحث عوض میشه و مسائل جدید پیش میاد. تازه فرض کنیم انکار بشه اگه کسی بتونه برای همچین چیزی استدلال درستی بیاره شما چیکار میکنی؟ اینکه چه کسی حق داره در مورد اعتقادات نظر بده ظاهرا از حرف شما این برداشت رو میشه کرد که فقط عده معدودی میتونن این کار رو بکنن که البته من نمی دونم منظور شما از اون عده چه کسانی هستند لطفا بگید اما من فکر می کنم انسان به خاطر داشتن خرد و اگاهی میتونه در مورد هر چیزی از جمله اعتقادات تعمق کنه و البته نتیجه این تعمق ها همون چیزیه که شما بهش میگین نظردادن
    از مغالطه بارارزشی کلمات هم که ماشاالله خوب استفاده می کنین فضولی و اباطیل و .. بعدی چیه خدا میدونه
    کسی چیزی رو به اسم دین جانزده مگه خود دیندارا بخصوص اونهایی که دنبال قدرت بودن کما اینکه الان هم اگه کسی بخواد چیز بیشتری از دین بدونه فکر نمی کنم اول بره سراغ مثلا کتاب اشارات یا شرح مابعدالطبیعه ابن رشد اصلا اخر هم سراغ اینا نمی ره من فکر می کنم این فقط تصور شماست...چرا روش فلاسفه غیرعقلانیه ؟ روش کی عقلانیه ؟منظور من تاثیری بودکه فلاسفه مسلمان از طریق شیوه بحث عقلانی در اشاعه عقلانیت و رواج پرسشگری گذاشتن و این چیزیه که جلوی جمود و تعصب رو میگیره و راه تفکر رو باز میگذاره حالا اگه میخواین جزئی تر در این مورد صحبت کنیم در جای خودش حتما اما فکر می کنم اینجا بحث سر نبوت و فلسفه (یونان) بود....

  3. Top | #13


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: نبوت و فلسفه

    سلام دوست عزیز ویه کم عصبانی
    دوست عزیز بنده با تفکر و تحقیق در عقاید و اعقادات ابدا مخالف نیستم اتفاقا با اون خیلی هم موافقم اینکه اینجا در حال بحث هستم هم به همین خاطر ه
    اما اینکه در عرفان -تصوف - و فلسفه خالقیت جایی نداره در یک پست دیگه دربارش صحبت خواهم کرد
    اما اینکه فلسفه روش عقلانی را به ما یاد داد یعنی چه یعنی ما این روش را بلد نبودیم ؟؟؟
    اتفقا بحث های اعتقادی بسیار بلندی قبل از ورود فلسفه به اسلام انجام شده است وتماما هم عقلی است پس روش عقلی را ما از فلاسفه نگرفتیم -منظورم شیعیان است - توجه دارید
    اینکه می گویید فلاسفه این روش عقلی را پایه گذاری کردند منظورتان این نیست که ائمه اطهار از این امر مهم کوتا هی کردند؟؟؟؟؟

    نمی دانم شما کتب فلسفی یا کلامی را دیده اید یا نه یا لا اقل سیر تطور انها را توجه کرده اید یا نه ؟؟وقتی در طول تاریخ بر اثر فلسفه زدگی بعضی از مفاهیم دینی طوری تبیین می شود که قبل از ان سابقه نداشته یا صد در صد متناقض با تبیین های قبلی است و اکثرا مخالف نصوص قطعیه ما می باشد و اکثرا مخالف بداهت عقل و همینها به عنوان دین تبیین می شود باز هم می گویید که کسی چیزی به اسم دین جا نزده است
    مثل همین بحث نبوت یا خالقیت یا بحث جبر و اختیار در فعل خدا بحث جبر و اختیار در فعل عبد و....
    که نبوت را در اینجا اجمالا عرض کردم و بحث در خالقیت هم را شروع خواهم کرد
    یا علی صلوات الله علیه
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  4. Top | #14

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: نبوت و فلسفه

    اصلا عصباني نيستم
    جاي ديگه بحث كنين ما استقيال مي كنيم بدون هيچ عصبانيتي
    من نگفتم فلسفه روش عقلاني رو به ما ياد داده گفتم چون يه روش تفكر عقلانيه باعث رواج پرسشگري ميشه و جلوي جمود و تعصب رو ميگيره چنان كه هر جا عقلانيت كم رنگ شده دين ابزار تعصب و خشونت شده مثل همين بنياد گراها...
    بحث هاي بسيار بلند اعتقادي قبل از ورود فلسفه به اسلام برا م چندان مفهوم نيست اگه ممكنه توضيح بفرماييد
    فقط يه نكته اينكه اسلام يا هر ديني به هر جا بره نمي تونه يه شبه همه بنيانهاي فكري فرهنگي اونجا رو از بين ببره و يك فرهنگ يه دين جديد رو با پيش زمينه هاي قبليش مي پذيره حالا اگه توي اعراب هيچ بنيان فكري و فرهنگي وجود نداشته يه بحث ديگه است (منظوري نداشتم :P ) اما توي جاهاي ديگه مثلا ايران قبلا تفكراتي بوده و مردم كه خالي از تفكر نبودن.
    نه به خدا اصلا همچين منظوري ندارم مخلص ائمه هم هستم
    كساني كه مفاهيم ديني رو تبيين فلسفي كردن حالا چه موفق بوده باشن يا نه به اسم دين جا نزدن به اسم فلسفه جا زدن ( اصلا بايد به اونا معترض شد كه توي فلسفه چه جاي تببين اعتقاداته ؟ )

  5. Top | #15


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: نبوت و فلسفه

    سلام
    چنان كه هر جا عقلانيت كم رنگ شده دين ابزار تعصب و خشونت شده مثل همين بنياد گراها...
    نه هرجا که ما به اسم عقل برداشت خودمون از دین کردیم به جمود وتعصب کشیده شدیم ولی اگه معیار محور باشیم و دین از منبع خودش بفهمیم و خودمون شرک خدا ندونیم به اسم عقلانیت خیلی از مشکلات ما در این حوزه حل می شه -توجه کنید اصلا منکر عقل نیستم فقط عقل را مشرع نمی دانم در ابزار بودن عقل هم کسی مخالفتی ندارد -منظورم بین شیعه است -
    بحث هاي بسيار بلند اعتقادي قبل از ورود فلسفه به اسلام برا م چندان مفهوم نيست اگه ممكنه توضيح بفرماييد
    مثل حدوث عالم یا قول به بداء و بین المرین وقضا و قدر و.... که قبل از ورود این فلسفه این ها بحث می شده در مقابل مخالف و موالف و تبیین می شده و دفاع می شده بدون استفاده از فلسفه که حتی امروز هم فلسفه حتی در تبیین این ها ناتوان و عاجز است چه برسه به دفاع کردن از این عقاید
    فقط يه نكته اينكه اسلام يا هر ديني به هر جا بره نمي تونه يه شبه همه بنيانهاي فكري فرهنگي اونجا رو از بين ببره و يك فرهنگ يه دين جديد رو با پيش زمينه هاي قبليش مي پذيره حالا اگه توي اعراب هيچ بنيان فكري و فرهنگي وجود نداشته يه بحث ديگه است (منظوري نداشتم :P ) اما توي جاهاي ديگه مثلا ايران قبلا تفكراتي بوده و مردم كه خالي از تفكر نبودن.
    بحث از بین بردن بنیان های فکری نیست این مطلب ربطی به بحث نداره اولا
    ثانیا همان افکاری که در ایران باستان هند باستان و یونان باستان بود در عربستان اون موقع ای بسا قوی ترش هم بود
    این مطلب برای کسی که احتجاجات رسول الله صلی الله علیه و اله را مطالعه کرده باشد پوشیده نیست
    اما مشکل این جاست که ما تبینهای پیلمبرو ائمه علیهم السلام را رها کردیم و به تبیین های دیگه که اصلا دارای اشکالات زیادی در مبانی هستند چسبیدیم یه لحظه هم حاضر نیستیم چشم باز کنیم بینیم که دست در دستان چه کسانی گذاشته ایم

    نه به خدا اصلا همچين منظوري ندارم
    چه منظوری نداشتی ؟؟؟؟
    مخلص ائمه هم هستم
    اللهم ارزقنا از این اخلاص ها
    كساني كه مفاهيم ديني رو تبيين فلسفي كردن حالا چه موفق بوده باشن يا نه به اسم دين جا نزدن به اسم فلسفه جا زدن ( اصلا بايد به اونا معترض شد كه توي فلسفه چه جاي تببين اعتقاداته ؟ )
    اگه کسی اومد با مبانی بودیسم و در قالب اون مفاهیم بیاد تبیین توحید کنه و بعد بگه این همون توحیدی که خدا و رسولش و ائمه علیههم الصلاه و السلام فرمودند جای اعتراض نداره ؟؟؟
    اگه بگی که نداره دیگه چیزی به اسم دین نمونده
    اگه بگی جای اعتراض هست به همان مناط و دلیل ما هم می تونیم به فلسفه اشکال کنیم ایراد بگیریم ونق بزنیم چرا که مبانی ان با اسلام -قران و حدیث کتاب الله و عترتی - ئر تناقض و تکاذب است
    اللهم اهدنا الصراط المستقیم یعنی امیر المومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  6. Top | #16

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: نبوت و فلسفه

    دین رو از منبع خودش بفهمیم یعنی چی؟ غیر از اینه که از هر منبعی بخوایم بفهمیم باز این ما هستیم و ذهنیتها و پیش فرض ها و فرهنگ و پیشینه و ... و متن دینی حالا قران یا روایت؟ اشتباهه که بگیم هیچکدوم از اینا توی فهم ما از نص دین تاثیر نداره
    نه تورو خدا منکر عقل هم باش
    شما اگه یه نگاه به فلسفه ایران باستان بندازین یعنی همون حکمت خسروانی می بینین که همه این بحثها بعلاوه یه چیزای دیگه بوده اصلا خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم یه فرقه ای به نام شیعه اومده و یه شبه (اصلا شما بگو یه قرنه !) به این همه غنای فکر ی دست پیدا کرده همه اینها در طول زمان اتفاق افتاده و خوب صد البته مسلمونا از یه منبع فکری خیلی غنی یعنی قران هم استفاده کردن یعنی اونو مبنا قراردادن اما واضحه که همه ماجرا این نیست
    این مقایسه شما بین ایران باستان و عربستان جاهلی قبل از اسلام دیگه با هیچ عقل سالمی جور درنمیاد
    اشکالی نداره شما نق بفرمایید ما می شنویم :P

  7. Top | #17


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: نبوت و فلسفه

    دین رو از منبع خودش بفهمیم یعنی چی؟
    یعنی اینکه برای اینکه بدانیم توحید واقعی چیست و شناخت خدا کما هو حقه چگونه است ؟؟ باید به منابعی که خود دین معرفی کرده مراجعه کنیم تا به خطا نریم
    غیر از اینه که از هر منبعی بخوایم بفهمیم باز این ما هستیم و ذهنیتها و پیش فرض ها و فرهنگ و پیشینه و ... و متن دینی حالا قران یا روایت؟ اشتباهه که بگیم هیچکدوم از اینا توی فهم ما از نص دین تاثیر نداره
    در هر علمی ملا کات و حجت هایی است تا ما را از این ابرداشت هایی که نا خوشایند و دور از واقه است دور بدارد در مورد متون علم اصول فقه این کار انجام می ده
    مضا فا اینکه
    وقتی متون طبق قواعد دستوری اهل زبان صادر شده است و شما مقید به چارچوب لفظ باشید این مشکلی که شما می فرمایید پیش نمی یاد
    شما اگه یه نگاه به فلسفه ایران باستان بندازین یعنی همون حکمت خسروانی می بینین که همه این بحثها بعلاوه یه چیزای دیگه بوده اصلا خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم یه فرقه ای به نام شیعه اومده و یه شبه (اصلا شما بگو یه قرنه !) به این همه غنای فکر ی دست پیدا کرده همه اینها در طول زمان اتفاق افتاده و خوب صد البته مسلمونا از یه منبع فکری خیلی غنی یعنی قران هم استفاده کردن یعنی اونو مبنا قراردادن اما واضحه که همه ماجرا این نیست[/
    اینکه این مباحث در ایران باستان بوده چه چیزی اثبات می کنه ؟؟ ایا دلیل بر صحت یک تفکر می شه ؟؟ یا فقط تاریخی بودن اونو اثبات می کنه ؟؟؟
    متاسفم که شما شیعه یک مکتب فلسفی می بینید که در طول تاریخ دارای تطورات است
    بله اگر این جور نگاه کنیم فلسفه که 4000 سال قدمت دارد بالاتر از شیع است که 1500 سال تقریبا قدمت داره
    اما حقیقت اینه که شیعه سیر تکاملی در عقائدش نداره تا این اشکال تاریخی پیش بیاد بلکه مدعای ما اینه که مطالب شیعه متصل به وحی است و در مقابل وحی هیچ تفکری نمی تواند عرض اندام کند و لو 4000000000000000 سال قدمت داشته باشد
    شدیدا با این کلام شما که این غنای فکری در طول زمان اتفاق افتاده مخالفم در کتب سلف شاهد ان بسیار است
    این مقایسه شما بین ایران باستان و عربستان جاهلی قبل از اسلام دیگه با هیچ عقل سالمی جور درنمیاد
    من بین ایران باستان و عرب جاهلی مقایسه نمی کنم بلکه بین هر دو اینها و معارف اهل بیت مقایسه می کنم تا بطلان ان واضح شود

    اشکالی نداره شما نق بفرمایید ما می شنویم :P
    از حسن مصاحبت شما و حسن ادب شما که کلام طرف مقابلتون به نق تنزل می دید خیلی ممنونم
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  8. Top | #18

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.02
    نوشته ها
    111
    تشکر کرده
    0

    Re: نبوت و فلسفه

    سلام اقای حامد محترم
    شما خودتون از اصطلاح نق زدن استفاده کردید من هم با همون جواب دادم و الا من به شما ارادت دارم اون هم از نوع ویژه
    اما در مورد بحث
    وقتی من یه دین رو پذیرفتم برای اینکه ببینم اون دین چی میگه (در مورد هر چیزی) خوب معلومه که سراغ منابع همون دین میرم (البته باز اینجا هم مساله به این سادگی نیست چون فهم ما به عنوان انسان از یه متن - حالا اون متن وحی باشه یا روایت یا هر چیز دیگه - خودش محدودیتها و شرایط و وجوه مختلف داره که حالا فعلا بهش نمی پردازیم)
    اما وقتی دارین بحث استدلالی میکنین در مورد اینکه چرا برای شناخت سراغ متون دینی باید رفت فقط( واژه فقط خیلی مهمه) باید دلیل داشته باشین. حالا شما دلیلتون رو بفرمایید لطفا (اینطوری حرف بزنم خوبه؟!)
    خوب من متاسفانه اصول فقه بلد نیستم. شما بلدین ؟ اگه بلدین خوب بگین من چطوری یاد بگبرم
    اما در مورد یه متن گفتن اینکه طبق قواعد دستوری اهل زبان صادر شده صحبت ناقصیه چون متن علاوه بر قواعددستوری اهل زبان حامل خیلی چیزهای دیگه است و اگه به حرف شما اکتفا کنیم اتفاقا مشکلات زیادی پیش میاد
    من نگفتم قدمت یه تفکر به معنی غنای اون تفکره. شما گفتید ائمه از روشهای عقلانی غافل نبودن من هم خواستم بگم باشه درست اما بقیه هم قرنها قبل از ایشان از تفکر عقلانی غافل نبودن
    اما اینکه شیعه سیر تکاملی در عقایدش نداره رو اصلا قابل قبول نمی دونم و در اینده به شما نشان خواهم داد که هیچ تفکری در دست بشر از تغییر (تازه نه حتما تکامل!) در امان نیست
    اینقدر هم زود رنج نباش

  9. Top | #19


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Re: نبوت و فلسفه

    سلام اقای حامد محترم
    علیک سلام zohaعزیز (بالاخره تو این سایت یکی جواب سلام ما داد)
    شما خودتون از اصطلاح نق زدن استفاده کردید من هم با همون جواب دادم
    راستش یادم نمیاد ولی واقعا معذرت می خوام -شرمنده -
    من به شما ارادت دارم اون هم از نوع ویژه
    ما هم به طور ویژه مخلصیم
    حالا شما دلیلتون رو بفرمایید لطفا (اینطوری حرف بزنم خوبه؟!)
    به نظر من که خیلی بهتره نظر شما چیه ؟
    بله شما می فرمایید اون دین پذیرفتیم یعنی اینکه اگه می خواهیم به اداب اون دین مودب باشیم باید بریم از یه دین دیگه بپرسیم یا از یه جایی غیر از اون دین ؟ معلومه که نه باید از خود دین بپرسیم
    حتی اگه شما اون دین قبول نکنید برای اطلاعات پیدا کردن از اون دین باید به منابع خود اون دین مراجعه کرد نه جای دیگه
    خیلی ساده بگم اگه من بخوام بیام خونه شما مهمونی -مثاله ها ناراحت نشی واقعا نمیام - از کی باید ادرس بگیرم و بهترین و مطمئن ترین راه به من کی نشان می ده ؟؟ نانوای محل ما معلم کنگ فو محله پایینی خودم همین جوری بیام بالاخره پیدا می کنم یا ... بله بهترین راه اینه که از خود شما ادرس بگیرم
    در دین هم همینطور بهتره از خود دین بپرسم

    من نگفتم قدمت یه تفکر به معنی غنای اون تفکره.
    خب پس اینجا با هم معتقدیم که قدمت ملازمه با غنایا صحت نداره خوبه اینجا با هم دوستیم
    امید وارم اخرش هم دوست بمونیم
    شما گفتید ائمه از روشهای عقلانی غافل نبودن من هم خواستم بگم باشه درست اما بقیه هم قرنها قبل از ایشان از تفکر عقلانی غافل نبودن
    بله عرض کردم ائمه از روش های عقلانی استفاده کردند
    بله مشهور این است که فهلویون و قبل از انها هندی ها و بعد از این دو یوانان باستان دارای تفکرات عقلانی بودند
    اما تفکر عقلانی بما هو هو معصوم نیست قرنها و هزاره های قبل دارای این تفکرات بودند اما درست هم بوده ؟ ایا واقعا عقلانی بوده ؟؟؟ ایا مطابق با واقعیات و حقایق خارجی بوده
    مدعا این است که این تفکرات با تمام قدمتشان خلاف ضروریات عقلی هستند و در مبانی و ریشه های اندیشه شان بسیار بسیار با حقیقت فاصله دارند
    (البته باز اینجا هم مساله به این سادگی نیست چون فهم ما به عنوان انسان از یه متن - حالا اون متن وحی باشه یا روایت یا هر چیز دیگه - خودش محدودیتها و شرایط و وجوه مختلف داره که حالا فعلا بهش نمی پردازیم)
    اما در مورد یه متن گفتن اینکه طبق قواعد دستوری اهل زبان صادر شده صحبت ناقصیه چون متن علاوه بر قواعددستوری اهل زبان حامل خیلی چیزهای دیگه است و اگه به حرف شما اکتفا کنیم اتفاقا مشکلات زیادی پیش میاد
    در مورد این بحث خودش یک فضای مستقل می خواد دست دارم اینو در یک تاپیک جداگانه بحث کنیم البته با اجازه شما
    برای اینکه در بحث تعامل باشه اسم تاپیک شما انتخاب کنید بعد اونجا با هم در این موضوع هم دعوا می کنیم
    - مزاح بود ناراحت نشی -
    اما اینکه شیعه سیر تکاملی در عقایدش نداره رو اصلا قابل قبول نمی دونم و در اینده به شما نشان خواهم داد که هیچ تفکری در دست بشر از تغییر (تازه نه حتما تکامل!) در امان نیست
    بله در دست بشر از تغیر در امان نیست قبول دارم در شیعه هم مسائلی تغیر کرده اما مسائل اصلی و ناب هم در دسترس ما هست اگر کمی دقت کنیم می توانیم از تغیر یافته ها به ان مسائل ناب برسیم
    خودتان می فرمایید دست بشر اما شیعه دست بشر معمولی نبوده به دست بشر معصوم بوده هست و خواهد بود تا قیامت
    اینقدر هم زود رنج نباش
    چشم
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  10. Top | #20
    ANVARI

    Re: نبوت و فلسفه

    سلام ZOHA دختر عزیزم
    کاملا اشکار است تو فرزند ایران اهل بررسی و تفحصی. کتابهای تنزیه المعبود فی رد وحدت الوجود نوشته قاسم علی احمدی و کتاب پرده پندار علی دشتی و سایت محمدرضا حکیم و سیدان را حتما مطالعه بفرمایید. موید باشید.


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •