زرتشت

l هیچ امتی نبوده مگر این که خداوند پیامبری برای هدایت آنان در میانشان مبعوث کرده است.[1] بی تردید ایرانیان نیز در زمره ی امت هایی هستند که پیامبری برای ابلاغ پیام الهی به سوی ایشان فرستاده شده است. برخی از پژوهشگران بر این باورند که زرتشت، همان پیامبر ایرانیان عهد باستان بوده و با تعالیم کتاب آسمانی «اوستا» مردم را هدایت نموده است. در مقابل، برخی دیگر اعتقاد دارند که زرتشت آن پیامبری نیست که اسلام به خاطر ظهور او در میان ایرانیان، حکم بر اهل کتاب بودن آنها داده، بلکه پیامبری دیگر با کتابی دیگر، در میان ایرانیان بوده است; به هر حال، این که زرتشت کیست، او و آیینش از دیدگاه اسلام چه جایگاهی دارند، آموزه های اصیل زرتشت کدام بوده و چه انحرافاتی بر آیین وی وارد شده است، از جمله سؤالاتی است که سعی شده در این نوشتار به آنها پاسخی هر چند کوتاه داده شود.


آیا آیین زرتشت جزو ادیان الهی است؟ رسول رضوی
یافتن پاسخ سؤال فوق در گرو پاسخی است که به سؤال دیگر، یعنی سؤال از الهی یا غیر الهی بودن آیین مجوس، خواهیم داد; زیرا «آیین زرتشت» و «آیین مجوس» ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و بدون تفکیک این دو، تشخیص الهی یا غیر الهی بودن آیین زرتشت مشکل خواهد بود.

مراجعه به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که سؤال از الهی یا غیر الهی بودن یک آیین در بین مسلمانان از زمانی آغاز شد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بعد از تثبیت پایه های حکومت اسلامی در مدینه و آغاز گسترش مرزهای این حکومت نوپا، به فرمان الهی، غیر مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و دو راهکار متفاوت را در ارتباط با آنان در پیش گرفت:

گروه اول مشرکین بودند. اینان به خداوند متعال شرک ورزیده و بت پرستی را پیشه ی خود ساخته بودند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)ابتدا این گروه را به دین اسلام دعوت می کردند، اگر آنان دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نمی پذیرفتند، پیامبر(صلی الله علیه وآله) طبق فرمان الهی با آنان وارد جنگ می شدند[2];

گروه دوم کسانی بودند که در اصطلاح قرآن از آنان به «اهل کتاب» تعبیر می شود و طبق اعتراف خود آنان، از سوی خداوند برای آنان کتابی نازل شده بود و قرآن کریم نیز نازل شدن کتاب بر آنان را قبول می کند. بر همین اساس نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) با این افراد به گونه ی دیگر برخورد می کردند; یعنی بعد از دعوت این گروه به دین اسلام اگر آنان این دین را نمی پذیرفتند و در ضمن با مسلمانان وارد کارزار نمی شدند، بر اساس فرمان الهی به گرفتن «جزیه» از این گروه اکتفا می کردند.[3]

همین عملکرد متفاوت با مشرکین و اهل کتاب، این سؤال را مطرح می ساخت که «اهل کتاب» چه کسانی هستند؟ با مراجعه به آیه ی 14 سوره ی حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شده اند، تا اندازه ای پاسخ این سؤال روشن می شود. خداوند می فرماید:

کسانی که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئی ها و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز می نهد و از هم جدایشان می کند...[4].

طبق مضمون این آیه، یهودی ها، مسیحی ها، صابئین و مجوس ها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب می شوند و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز نشان می دهد که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد می نمودند و اگر اسلام را نمی پذیرفتند، آنان را به پرداخت «جزیه» محکوم می کردند.

با وجود کتاب های تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتی می پذیرفتند; اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطوری ایران ساسانی دین رسمی بود،[5] مشکل می نمود; زیرا ساکنین شبه جزیره ی عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوی دیگر آنان را بیش تر به دوگانه پرستی می شناختند و شاهد چندانی برای اهل کتاب و توحیدی بودن آیین آنان پیدا نمی کردند; به همین دلیل این سؤال در میان برخی از مسلمانان و سایر گروه های ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینی آسمانی و الهی است و مجوسیان نیز دارای کتاب آسمانی اند؟ همین امر موجب شد تا عده ای از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز «جزیه» استفاده کنند; پس به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستی آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمی کنم. مشرکین در جواب نامه ی آن حضرت نوشتند: تو می گویی از غیر اهل کتاب جزیه نمی گیری، درحالی که از مجوس هجر[6]جزیه می گیری.[7]

پیامبر(صلی الله علیه وآله) پاسخ دادند:

مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند.[8]

بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخی از اطرافیان خلفا نمی توانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاب اند; لذا سعی می کردند آنان را از زمره ی اهل کتاب خارج کنند; لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانی که اسلام را نمی پذیرفتند، اکتفا کردند.

بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز دارای کتاب آسمانی است، این سؤال مطرح می شود که آیین مجوس چه آیینی است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟