پولس كه بود؟

آن گونه كه از كتاب اعمال رسولان بر مي*آيد وي فردي يهودي بوده است كه در تعقيب مسيحيان و آزار ايشان مي*كوشيده است. (اعمال رسولان 8 :3 )

وي از موافقان قتل استیفان شهيد نيز بوده است.(اعمال رسولان 8 :1 )

اما در راه دمشق كه براي دستگيري مسيحيان آن سامان عزيمت كرده بود نور مسيح را ديد و آواز آن حضرت را شنيد كه او را به خاطر كارهايش توبيخ نمود ، وي كه بينائيش را در اين حادثه از دست داده بود به دستور مسيح به دمشق رفت و در آنجا توسط شخصي به نام حنانيا بينائيش را بازيافت و از روح*القدس پر شد. (اعمال رسولان 9 :1 ـ17 )

پولس پس از مسيحي شدن هيچ اشتياقي براي ديدن حواريون و شاگردان مسيح نداشت و اولين ملاقات وي با حواريون سه سال پس از اين واقعه بود :
«و به اورشليم هم نزد آناني كه قبل از من رسول بودند نرفتم بلكه به عرب شدم و باز به دمشق مراجعت كردم پس بعد از سه سال براي ملاقات پطرس به اورشليم رفتم و پانزده روز با وي بسر بردم اما از ساير رسولان جز يعقوب برادر خداوند را نديدم» (غلاطيان 1 :17 ـ19 )


پولس و حواريون:

چنانچه گذشت: پولس پس از مسيحي شدن با حواريون مصاحبت نداشت و شايد به همين خاطر بود كه وي در تقابلي آشكار با حواريون بود او كه خود را رسول ويژه مسيح مي*دانست با پطرس نيز مخالفت مي*نمود:
« و اما چون پطرس به انطاكيه آمد او را روبرو مخالفت نمودم زيرا كه مستوجب ملامت بود » (غلاطيان 2 :11 )

وي تا آنجا پيش رفت كه پطرس را متهم به نفاق نمود. «و ساير يهوديان هم با وي نفاق كردند بحدي كه برنابا نيز در نفاق ايشان گرفتار شد» (غلاطيان 2 :13 )


ادعاهاي پولس:

پولس در ابتداي امر خود را در جايگاهي بسيار پايين*تر از حواريون مي*ديد:

« لايق نيستم كه به رسول خوانده شوم چونكه بر كليساي خدا جفا مي*رسانيدم» (اول قرنتيان 1۵ :9 )

اما به فاصلۀ كوتاهي مدعي مقامي بزرگ و جايگاهي سترگ شد.


1 ـ « زيرا مرا يقين است كه از بزرگترين رسولان هرگز كمتر نيستم »
(دوم قرنتيان 11 :5 )

2 ـ « مي*بايست شما مرا مدح كرده باشيد !!! از آن رو كه من از بزرگترين رسولان به هيچ وجه كمتر نیس**تم » (دوم قرنتيان 12 :11 )

3 ـ «به مسيح عيسي فخر مي*كنيم و بر جسم اعتماد نداريم هر چند مرا در جسم نيز اعتماد است » (فيليپيان 3 :3 ـ4 )

4 - «در خود عيبي نمي*بينم لكن از اين عادل شمرده نمي*شوم» (اول قرنتيان*4 :4 )

5 ـ «زيرا كه من هر چند در جسم غايبم اما در روح حاضرم و الآن چون حاضر حكم كردم در حق كسي كه اين را چنين كرده است» (قرنتيان 5 :3 )

6 ـ «آيا كسي از شما چون بر ديگري مدّعي باشد جرأت دارد كه مرافعه برد پيش ظالمان نه مقدسان؟ يا نمي*دانيد كه مقدسان دنيا را داوري خواهند كرد... آيا نمي*دانيد كه فرشتگان را داوري خواهيم كرد !! تا چه رسد به امور روزگار » (اول قرنتيان 6 :1 ـ3 )

7 ـ اما منكوحان را حكم مي*كنم و نه من بلكه خداوند... و ديگران را من مي*گويم نه خداوند كه اگر كسي... » (اول قرنتيان 7 :10 ـ12 )

8 ـ «اي برادران با هم به من اقتدا نماييد» (فيليپيان 3 :17 )


در اينجا اين نكته به ذهن مي*آيد كه ادعاهاي پولس تا چه حد معتبر است؟ چه كساني بر اين ادعاها مهر تأييد زده*اند؟

داستان ديدن مسيح و ايمان آوردن وي به دستور آن حضرت ،فقط توسط خود وي ذكر شده و هيچ منبع ديگري جز خود او شاهد بر اين داستان نيست .
تمام مطالب مربوط به پولس و تعريفها و تمجيدهاي از او نیزفقط در كتاب اعمال رسولان آمده است.
اما با مراجعه به كتاب مقدس در مي*يابيم كه نويسندۀ كتاب اعمال رسولان كسي نيست جز لوقا شاگرد خود پولس كه به دست او مسيحي شده بود.
آيا با اين وجود مي*توان به اين تعريفها اكتفا نمود؟ چه كسي اعتبار پولس و ادعاهاي وي را تأييد كرده است؟


البته در رسالۀ دوم پطرس هم نام وي ذكر شده است. (دوم پطرس 3 :15 )

بدون شك اگر اين مطلب ثابت شود مي*تواند كمك بزرگي براي شناخت شخصيت پولس باشد اما اين رساله بي اعتبارترين كتاب عهد جديد است و محققين آن را جعلي دانسته*اند. اين رساله از نظر محتوا و شيوۀ نگارش تفاوت بسيار زيادي با رسالۀ اول پطرس دارد و محققين زمان نگارش آن را حدود 150 .م مي*دانند نويسنده اين متن بدون شك شخصي غير از پطرس بوده است و براي مقبول افتادن رساله*اش آن را به پطرس نسبت داده است. (كليد عهد جديد/ فلويد فيلسون/ ص239 )

آرچيبالد رابرتسون در مورد اين رساله مي*نويسد: رسالۀ دوم پطرس آخرين و قطعاً جعلي ترين كتاب عهد جديد است. (عيسي اسطوره يا تاريخ/ فصل اول/ ص29 )