اینکه با توجه به آیه قرآن,متعه رو حرام میدونن و میگن شیعیان زنا کار هستند
نمایش نسخه قابل چاپ
اینکه با توجه به آیه قرآن,متعه رو حرام میدونن و میگن شیعیان زنا کار هستند
بخاري حديثي را درباره متعه (ازدواج مؤقت) نقل ميكند
كه ترجمه كامل آن را براي شما ميگذاريم :
( " عمران بن حصين ميگويد : آيه متعه در كتاب خدا نازل شد وما اين كار را با رسول خدا (ص) انجام داديم وآيه اي در تحريم آن نازل نشد وتا وقتي كه نبي اكرم (ص) از دنيا رفتند آن را منع نكردند , بعد يك مردي آمد وبه رأي خودش عمل كرد , محمد گفت : ميگويند أو عمر بود " )
توضيح :
آنجا كه ميگويد : " يك مردي آمد وبه رأي خودش عمل كرد "
منظورش اين است كه : يك مردي آن را (ازدواج مؤقت را) تحريم كرد
وآن جائي هم كه ميگويد : " محمد گفت : ميگويند أو عمر بود "
يعني : محمد بن اسماعيل بخاري (صاحب خود كتاب) گفت : او عمر بوده است
حالا نكته اينجا است
كه متاسفانه وبراي حفظ آبروي بعضي ها ونفي كردن عمل آن ها
به خلاف سنت پيامبر (ص) آمده اند در چاپهاي جديد اين جمله را برداشته اند :
" محمد گفت : ميگويند او عمر بود "
یکی از مواردی که در بحث زیارت وهابیان مطرح می کنند ، زیارت قبور توسط بانوان است . نگارندگان سنن - جز بخاریو مسلم نیشابوری - در این خصوص روایاتی را نقل کرده اند . در روایتی آمده است که رسول خدا (ص) فرمود : لعن الله زائرات القبور (1) ؛ خداوند لعنت کند زنانی را که به زیارت قبور می روند .
وهابی ها با استناد به این حدیث ، زیارت قبور را برای زنان حرام وی شمارند .
لطفا دوستان نظرات خود را در پیرامون این موضوع ارائه دهند
پی نوشت :
1-المصنف عبدالرزاق : ج3 ، ص 569
اولا حرام بودن زیارت قبرها توسط زنان ربطی به شرک شیعیان نداره
ثانیا:آیا این حدیث در روایات شیعه هم آمده؟
یعنی پس رفتن زنها برای زیارت ائمه (ع) منع دارد وشامل لعن پیامبر می شوند؟
ممانعت از رفتن زنها به زيارت اهل قبورپرسش 29:
چرا زنان شيعه به زيارت اهل قبور ميروند ولي اهل سنّت از ورود زنها به قبرستان بقيع و حجون (ابوطالب) جلوگيري ميکنند وبين زن و مرد فرق ميگذارند؟
پاسخ:
در فقه شيعه ثابت و محرز است که زيارت اهل قبور براي مرد و زن مستحب است و فرقي بين زن و مرد نيست - البته مشروط بر اينکه بيصبري و جزع نکنند - چون غرض از زيارت اهل قبور، عبرت گرفتن و تذکّر و توجه به امر آخرت و طلب آمرزش براي اموات است و در اين امر فرقي بين زن و مرد نيست ولي بين اهل سنّت اختلاف وجود دارد.
حنبليها و شافعيها گفتهاند:
زيارت اهل قبور براي زنها مکروه است مطلقاً - چه پير باشند و چه جوان - مگر اينکه رفتن آنها به زيارت مفسده داشته باشد که در اين صورت حرام است.
حنفيها و مالکيها گفتهاند:
براي زنان سالمند که خروجشان از منزل مفسده ندارد، زيارت مستحب است و براي زنهاي جوان که خروجشان از منزل مفسده دارد حرام است. [1] .
از اين اختلاف که بين چهار مذهب اصلي اهل سنّت وجود دارد معلوم ميشود آنها دليل قابل ذکري براي عدم جواز ندارند.
ولي بن باز مفتي پيشين عربستان و به تبع او پيروان وي گفتهاند:
زيارت اهل قبور براي زنها جايز نيست و حرام است. [2] .
دليل بن باز بر عدم جواز، روايتي است که در کتابهاي غيرمعروف آنها نقل شده، به اين مضمون که:
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم لعن کرد زنهايي را که قبرها را زيارت کنند. [3] .
اما اين روايت از چند جهت مردود و غير قابل عمل است:
الف - چهار مذهب اصلي اهل تسنّن به اين روايت عمل نکرده و طبق آن فتوا ندادهاند و از آن اعراض کردهاند و اين امر نشان ميدهد که روايت از جهت سند و دلالت تمام نبوده است.
ب - «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» که به گفته آنها صحيحترين کتابها، بعد از قرآن عزيز و از کتب دست اوّل اهل سنّت است اين روايت را نقل نکردهاند.
ج - در «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» که اصحّ کتب آنهاست رواياتي وجود دارد دالّ بر اينکه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم زنها به زيارت اهل قبور ميرفتهاند.
در يکي از آن روايات عايشه ميگويد:
شبي رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم به گمان اينکه من خواب رفتهام از منزل خارج شد، من همراه او رفتم، آن حضرت به قبرستان بقيع رفت و مقداري ايستاد و دعا کرد و برگشت من با عجله برگشتم منزل [تا آنکه گويد] به رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گفتم: من چگونه اهل بقيع را زيارت کنم؟ فرمود بگو:
«السلام علي أهل الديار من المؤمنين و المسلمين و يرحم اللَّه المستقدمين منّا و المستأخرين وانّا ان شاء اللَّه بکم لَلاحقون» [4
در روايت ديگر است که:
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم عبور ميکرد، زني را ديد که نزد قبري گريه ميکند. حضرت به آن زن فرمود: «از خدا بترس و صابر باش» زن گفت: از نزد من دور شو، مصيبتي که به من رسيده است به تو نرسيده است و آن زن رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم را نميشناخت وقتي رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم رفت به زن گفتند اين شخص رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بود، زن به خانه آن حضرت آمد و گفت: يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم شما را نشناختم، حضرت فرمود: صبر نزد صدمه أولي است «انّما الصبّر عند الصّدمة الأولي» [5] [روايت را تلخيص کردم.]
در صحيح مسلم نيز به اين روايت اشاره شده است [6] .
از اين روايت نيز معلوم ميشود که زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم زنها، کنار قبر ميرفته و گريه ميکردهاند و حضرت به آن زن نفرمود چرا کنار قبر آمدي و او را نهي نکرد بلکه او را امر به صبر و تقوي نمود.
همچنين درکتابهاي اهل سنّت است که:
فاطمه زهرا عليها الصلاة والسّلام، در زمان پدرش رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم وبعد از آن حضرت به زيارت قبر حمزه و شهداي احد ميرفت ونماز ودعا ميخواند وگريه ميکرد [7] .
در وسايل الشيعه، کتاب الحج، ابواب المزار، باب 12، ضمن روايتي است که:
فاطمه زهراعليها السلام بعد از رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم هر هفته دو مرتبه به زيارت شهداي احد ميرفت، دوشنبه و پنجشنبه.
نيز اهل تسنّن نقل کردهاند که:
فاطمهعليها السلام پس از دفن رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم مقداري از خاک قبر رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم را برداشت و بوييد و اين اشعار را قرائت فرمود.
ماذا علي من شمّ تربة احمد
أن لايشمّ مدي الزّمان غوالياً
صبّت عليّ مصائب لواَنّها
صبّت عليالأيّام صِرْنَ ليالياً [8] .
«کسي که تربت [خوشبوي] حضرت احمد صلي الله عليه وآله وسلم را ببويد؛ نيازي نيست که ديگر در طول زمان عطر خوشبوي غاليه ببويد»
«مصائب آن چنان سنگيني بر من فرود آمده است که اگر؛ بر روزها فروريزد همانند شبانگاهان تيره و تار خواهد شد»
همچنين نقل کردهاند که:
عايشه در مکّه مکرّمه قبر برادرش را زيارت ميکرد [9] .
و نيز نقل کردهاند که عايشه در حجرهاي که رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و ابوبکر مدفون بودند به سر ميبرده [و قهراً کنار قبرها نماز و دعا ميخوانده] تا اينکه عمر را در آنجا دفن کردند پس از دفن عمر، عايشه بين قبرها و خودش ديواري بنا کرد [10] و از عايشه نقل کردهاند که گفت:
هميشه در حجره مقنعه و پوشيهام را بر ميداشتم «صورتم را باز ميگذاشتم» و به لباس کم اکتفا ميکردم تا اينکه عمر را دفن کردند، پس از دفن عمر دائماً خودم را به لباس محفوظ ميداشتم [روسري و پوشيه ولباسم را به طور کامل ميپوشيدم] تا وقتي که بين خودم وبين قبور ديواري بنا کردم. [11] .
همچنين احمد حنبل نقل کرده که عايشه گفت:
هنگامي که داخل حجرهام که رسول اللَّه و پدرم در آن دفن شده بود، ميشدم، لباسم را در ميآوردم و ميگفتم اينها شوهرم و پدرم ميباشند ولي آنگاه که عمر با آنها دفن شد، پس به خدا قسم داخل حجرهام نشدم مگر اين که لباسم را به خودم ميپيچيدم به خاطر حيا از عمر. [12] .
از اين قضيه که خود اهل تسنّن نقل کردهاند معلوم ميشود عايشه زائر تمام وقت قبور بوده است، چون زيارت، حضور عند المزور يعني حضور در کنار قبر است و معلوم ميشود نماز و عبادت نزد قبر شرک و نامشروع نيست و اينکه عايشه ديوار کشيده به خاطر اين بوده که عمر نامحرم بود و عايشه نميتوانست آزادانه و بدون حجاب زندگي کند.
البته عمر تا زنده بود نامحرم بود و بر عايشه لازم بود خود را از او بپوشاند نه بعد از مردن و دفن شدن او، و اين کار عايشه مبناي شرعي نداشته و ندارد و زن بايد از مرد نامحرم زنده شرم و حيا کند و خود را بپوشاند.
همچنين در صحيح بخاري [13] است که:
حسن بن حسن بن علي عليهما السلام، از دنيا رفت، زن او خيمهاي روي قبر او زد و تا يکسال آن خيمه سر پا بود، پس از يک سال خيمه برچيده شد سپس شنيدند، ندا دهندهاي ندا داد که آيا گمشدهشان را يافتند؟ ندا دهنده ديگري پاسخ داد، بلکه نا اميد شدند، پس بازگشتند.
از اين روايت معلوم ميشود که درصدر اسلام حتي يک زن، آن هم از نزديکان رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم به مدت يک سال شبانه روز در کنار قبر و روي قبرستان به سر برده و آن را حرام نميدانسته و صحابه و خلفا نيز او را نهي نکردهاند.
در هر حال راجع به جواز زيارت اهل قبور براي زنها، گذشته از آنچه بيان شد، و اکثر اهل سنّت خود نوشته و پذيرفتهاند، هم اکنون همه مسلمانان شاهد هستند که زنان مانند مردان به زيارت قبر رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم مشرّف ميشوند، به زيارت قبر حضرت زهراعليها السلام در مسجد النّبي صلي الله عليه وآله وسلم در کنار حجره آن حضرت و در روضه مبارکه ميروند و در زمان فعلي (سال 1382 ه ش) شبانه روز دو نوبت مسجد و قسمتي از روضه مبارکه را براي زيارت زنها اختصاص ميدهند و حتي زنان غير شيعه ظاهراً دو خليفه را نيز زيارت ميکنند و براي آنها زيارتنامه ميخوانند، همچنين زنان شيعه وسنّي به طور مرسوم و متعارف و بدون هيچ شک و شبههاي براي زيارت قبور ائمه بقيععليهم السلام و ساير مدفونين در قبرستان بقيع پشت بقيع حاضر و مانند مردها زيارت ميخوانند. همچنين به زيارت شهداي احد ميروند.
اکنون از اهل تسنّني که معتقدند رفتن زنها به زيارت اهل قبور جايز نيست واجازه ورود آنها را به قبرستان بقيع و ابوطالب نميدهند و ميگويند رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم زناني را که به زيارت قبور بروند لعن کرده است سؤال ميکنيم آيا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم اين حکم را به دختر و همسرش نفرموده بود؟ آيا آنها حکم را ميدانستند و مخالفت ميکردند؟ آيا العياذ باللَّه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم دختر و همسر و تمام زنهايي را که به زيارت او يا به زيارت مدفونين در بقيع و شهداي احد رفته و ميروند مورد لعن قرار داده است؟ هرگز.
خداوند همه مسلمانان را از سخت گيريهاي افراد کوتهبين و بيدانش و بيتوجّه به تمام آنچه درتاريخ اسلام رخ داده است نجات دهد آمين رب العالمين.
[1] الفقه علي المذاهب الأربعة، ج1، کتاب الصلاة «خاتمة في زيارة القبور».
[2] مجموع فتاوي بن باز، ج 13، ص 324.
[3] ترمذي در کتاب الجنائز، ح 1056 و ابن ماجه نيز در کتاب الجنائز، ح 1576 از ابي هريره و غيره نقل کردهاند که: لعن رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم زوّارات القبور.
ضمناً کيفيت استدلال بن باز به اين روايت، در کتاب وي «مجموع فتاوي بن باز، ج 13، ص 324«و درکتاب «صلاة المؤمن القحطاني، ص 1385«آمده است.
[4] صحيح مسلم: کتاب الجنائز، ص 412، باب 35، ح 974.
[5] صحيح بخاري: کتاب الجنائز، ص 205، باب زيارة القبور، ح 1283.
[6] کتاب الجنائز، باب 8، ذيل ح 926. روايت طبق نقل صحيح بخاري چنين است:
مرّ النبيّ صلي الله عليه وآله وسلم بامرأة عند قبر وهي تبکي، فقال: اتقي اللَّه واصبري [إليان قال الراوي] فقال النّبي صلي الله عليه وآله وسلم انّما الصبر عند الصّدمة الأولي» (صحيح بخاري، کتاب الجنائز، باب زيارة القبور، ح 1283).
[7] السنن الکبري: تأليف: عبدالرازق، ج 3، ص 572 و ج 4، ص 131 و مستدرک الحاکم، ج 1، ص 533.
[8] التاريخ القويم، تأليف: محمد طاهر الکردي المکّي، ج 1، ص 196.
[9] مستدرک الحاکم، ج 1، ص 376.
[10] التاريخ القويم، ج 1، ص 193.
[11] قالت «عائشة» مازلت اضع خماري واتفضّل في ثيابي حتّي دفن عمر، فلم ازل متحفظة في ثيابي حتّي بنيت بيني وبين القبور جداراً. (التاريخ القويم، ج 1، ص 193).
والخِمار بالکسر: غطاء الوجه. ومعني اتفضّل في ثيابي اي اقتصر في لباسي... (پايان عبارت التاريخ القويم، ج 1، ص 193).
[12] عن عائشة قالت: کنت ادخل بيتي الذي فيه رسول اللَّه و أبي و اني واضعة ثوبي و اقول انما هو زوجي و ابي فلما دفن عمر معهما فواللَّه ما دخلته الا و انا مشدودة عليّ ثيابي حياءً من عمر. (همان ص208).
[13] کتاب الجنائز: ص 212 ذيل ح 329