تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ تَفْسِيرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- قَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مَجْدُ اللَّهِ وَ رَوَى بَعْضُهُمْ الْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْءٍ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّة
ابن سنان گويد: از امام صادق (ع) تفسير «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را پرسيدم، فرمود:
باء بهاء (روشنى) خدا و سين سناء (رفعت) خداست و ميم مجد (بزرگوارى) خداست و بعضى روايت كردهاند كه ميم ملك (سلطنت) خداست و اللَّه معبود هر چيزيست، رحمان مهربان است بتمام خلقش، رحيم مهربانست بخصوص مؤمنين.
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
تفسير جامع، ج1، ص: 90
در تهذيب بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ باسم اعظم خدا نزديكتر است از سياهى چشم بسفيدى آن.
ابن بابويه بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود هر كس بخواهد خداوند او را از زبانههاى آتش جهنم نجات دهد قرائت كند بِسْمِ اللَّهِ را كه نوزده حرف است و خداوند هر حرفى را در مقابل يكى از زبانهها قرار داده است.
و نيز بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود وقتى معلم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بياموزد خداوند در نامه عمل طفل و پدر و مادر او و معلم بيزارى از جهنم بنويسد.
و در تفسير امام فرمود حضرت صادق عليه السّلام فرموده اگر شيعيان مادر شروع به كارهاى خود گفتن بِسْمِ اللَّهِ را ترك نمايند خداوند آنها را بمكروهى مبتلا نمايد تا متنبه شده و شكر و ثناى او را بجا آورند.
و فرمود روزى عبد اللّه بن يحيى بر امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و جلوى آن حضرت كرسى گذاشته بودند به عبد اللّه امر فرمودند كه روى آن كرسى بنشيند هنوز بر كرسى قرار نگرفته بود كه بسختى بزمين افتاده استخوان سرش شكست و خون جارى شد و از شدت درد متألم گرديد حضرت آب طلبيده و او را پاكيزه نمود و دست مبارك بر سرش كشيد چنان شد كه اصلا اتفاقى روى نداده بود فرمودند ستايش ميكنم خداى را كه ابتلاآت دنيا را موجب خلاصى و نجات از گناه شيعيان ما قرار داده تا عبادات و طاعات آنها سالم مانده و مستحق ثواب شوند عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين آيا كيفر و جزاى گناهان ما فقط در دنيا داده ميشود فرمودند بلى مگر فرمايش پيغمبر را كه ميفرمودند دنيا زندان مؤمنان و بهشت كفار است نشنيدى خداوند شيعيان ما را با ابتلا و محنت دادن آنان از لوث گناه پاك فرمايد و خداوند در سوره شورى مىفرمايد وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ يعنى آنچه از رنج و مصيبت بشما ميرسد همه از نتيجه اعمال زشت خود شماست در صورتى كه خدا بسيارى از اعمال زشت شما را عفو ميكند كه در روز قيامت ثواب عبادات شما زياد باشد و دشمنان ما در همين دنيا جزاى عبادات خود را دريابند، چه عبادات آنها چون داراى خلوص نيست وزن و قيمتى ندارد و زمانى كه در قيامت وارد شوند گناهانشان را بر آنها وادارند و بعلت بغض و عداوتى كه بآل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داشتهاند آنانرا در آتش جهنم بيفكنند.
عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين فهميدم لكن ميخواهم گناهى كه در اين مجلس نمودم بدانم تا ديگر مرتكب آن نشوم فرمودند وقتى خواستى بنشينى از گفتن بِسْمِ اللَّهِ خوددارى نمودى آيا نميدانى كه پيغمبر فرموده هر كارى كه خواستى انجام دهى بنام خدا آغاز كن عرض كرد يا امير المؤمنين هرگز ترك نخواهم نمود.
تفسير بِسْمِ اللَّهِ
عبد اللّه عرض كرد يا امير المؤمنين تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «1» چيست فرمود هرگاه بنده بخواهد قرائت كند يا كارى انجام دهد بگويد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يعنى باين اسم خدا اين عمل را انجام ميدهم پس كارى را كه با ذكر اين جمله شروع ميكنيد مبارك باشد.
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم»
كتاب: آشنايى با قرآن جلد دوم صفحه 76
نويسنده: استادشهيد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
در قرآن مكتوب از همان آغاز كه قرآن به كتابت درآمده است در اول هر سورهاى باستثناى - سوره برائت -بسم الله الرحمن الرحيم است; يعنى سوره با بسم الله آغاز مىشود. ولى دير زمانى است كه بين شيعه و سنى بر سر اينكه آيا اين آيه جزء هر سوره استيا نه، اختلاف عظيمى وجود دارد. اهل تسنن آن را جزء هيچ سورهاى نمىدانند و شروع هر سوره را با بسمالله از قبيل شروع هر كار ديگر با بسمالله مىشمارند كه بسمالله جزء آن كار نيست; بلكه در عمل گاهى سورهها را بدون بسمالله آغاز مىكنند. در نماز حمد و يا هر سورهاى را كه احيانا بخواهند بعد از حمد بخوانند بدون بسمالله مىخوانند.
شيعه به پيروى از ائمه اطهار عليهم السلام بشدت با اين مسئله مخالفت دارند، تا آنجا كه ائمه اطهار فرمودهاند خداى بكشد كسانى را كه بزرگترين آيه از آيات قرآن را از قرآن حذف كردهاند. اگر بسم الله را از اول سورهها برداريم ديگر اين آيه را ما در قرآن نداريم جز در سوره نمل كه آنهم در ضمن نقل قولى است كه قرآن از ملكه سبا مىكند، كه هنگاميكه نامه سليمان را قرائت كرد گفت: انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم. اين نامه را سليمان است و اينگونه آغاز مىگردد: بسم الله ... الى آخر
در هر حال شيعه آن را مسلم جزء قرآن مىداند، نه اينكه آن را جداى از قرآن محسوب مىكند و مانند آنكه در آغاز هر امرى، بسم الله را مىافزايد، و در قرائت قرآن هم اين آيه را از خارج بر آن اضافه كند. (1)
آغاز كارها به نام خدا
توجه داريد كه آيه مورد بحث روى هم يك جار و مجرور است و يك جمله تمام نيست. متعلق اين جار و مجرور محذوف است. مفسرين در اينكه متعلق محذوف آن چيست نظرهاى گوناگون دادهاند، از جمله، «استعين» (يارى مىطلبيم) - «ابتداء» (ابتدا مىكنم) و «اسم» (نشانه و علامت مىنهيم)، كه احتمال اخير قوىتر بنظر مىرسد.
در نامگذارىها، هدفها و انگيزهها مختلف است، گاهى شخص مؤسسهاى را بنام فردى نام مىگذارد، بمنظور هدفى مادى كه مىتواند در سايه اين نام بآن غرض نائل گردد. و يا چنانكه معمول است مولود جديد را بنام شخصى كه در گذشته مورد علاقه بوده مىنامند و مىخواهند با اين نامگذارى شخص مورد نظر، حياتى جديد يافته و به بقاء اين نام زنده بماند.
ولى اينكه به بشر دستور داده شده است كه كارهايش را بنام خدا بنامد، روى چه انگيزهاى مىتواند باشد؟ براى اين است كه كارهاى انسان جنبه قدس و عبادت پيدا كند و بنام او بركتيابد.
انسان كه احساس فطرى از خداوند دارد و او را به عنوان يك موجود قدوس و منبع خيرات مىشناسد، وقتى كارش را بنام او ناميد معنايش اين استكه در سايه قدس و شرافت و كرامت او، اين عمل نيز مقدس گردد.
و چون آغاز كردن به نام كسى مفهومش اين استكه او را موجودى قدوس و منزه از جميع نقصها و سرچشمه كمالات داسنته، و مىخواهد كه عملش را با انتساب به او بركتبخشد; لذا كارها را بنام هيچكس حتى نام پيغمبر، نمىتوان آغز كرد و اين است معنى تسبيح نام الله كه در اول سوره اعلى به آن دستور داده شده است.
تعبير «يسبح لله» و يا «سبح لله» و يا «سبحان الله» تسبيح براى خداوند و يا تسبيح خداوند مكرر در قرآن آمده است ولى تسبيح نام الله در قرآن تنها در اول سوره اعلى است كه مىفرمايد: سبح اسم ربك الاعلى; تسبيح كن نام پروردگار بزرگت را.
بنظر مىرسد كه بهترين نظريه در اينجا نظر صاحب الميزان است كه مىفرمايد معنى تسبيح نام خدا اينستكه آنجا كه مقام تقديس و تكريم است نام مخلوق در رديف نام الله قرار نگيرد و يا در حائى كه نام الله بايد برده شود، نام موجود ديگرى بميان نيايد. يعنى نه با نام خدا نام ديگرى را و نه بجاى نام خدا نام ديگرى را، كه هر دو شرك است.
اخيرا در ميان گروهى كه دم از مبارزه با شرك مىزنند عملى رايجشده كه خود از مظاهر شرك است. بجاى اينكه كارها را به نام خدا بنامند و بنام او آغاز كنند، مىگويند: بنام خلق! اگر قرار شود كه نام پيغمبر را در كنار نام خدا قرار دادن شرك باشد، پس اگر بنام خلق هم آغاز كنيم جانشين براى خدا ساختن است و اين دستور قرآن است كه نام خدا همواره تسبيح گردد و كارهاى بشر بنام او ناميده شود; و نه بنام ديگرى. و بدين وسيله اعمال او قداستيافته و در سايه او تبرك جويد.
الله
الله يكى از نامهاى خداست. نامگذارىهائى كه براى افراد و يا اشياء مىكنند گاهى از نوع علامت است و گاهى از نوع وصف.
در قسم اول گرچه اسماء خودشان داراى معانى هستند ولى معناى آنها منظور نظر نگرديده; بلكه تنها براى تشخيص و بازشناسى اين اسم گذاشته شده است و لذا حكم يك علامت را بيشتر ندارد. چه بسا در اينگونه موارد معناى نام علاوه بر اينكه حكايتگر اوصاف صاحب نام نيست، ممكن است ضد آنهم باشد مثل آنكه نام غلامان سياه را كافور مىنهادند! (بر عكس نهند نام زنگى كافور)
در قسم دوم نام، حكايتگر شانى از شئون صاحب نام است و صفتى از صفات او را بيان مىكند.
پروردگار متعال نامى كه صرفا جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نامهاى او، نمايانگر حقيقتى از حقايق ذات مقدس او است.
در قرآن كريم در حدود صد اسم براى خداوند آمده است كه در واقع صد صفت است كه نمونه آنها را در همين سوره ملاحظه مىنمائيد:الله، رحمن، رحيم، مالك يوم الدين، ولى هيچكدام جامعيتى را كه اين نام دارد، ندارند; چون آنها هر كدام يكى از كمالات او را نشان مىدهند ولى اين نام، نمايانگر ذات مستجمع جمع صفات كماليه است.
كلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه بخاطر كثرت استعمال حذف گرديده است.
درباره ريشه لغت الله چند نظر وجود دارد بعضى گفتهاند اين كلمه از اله مشتق است و بعضى ديگر گفتهاند كه از وله گرفته شده است و اله فعال بمعناى مفعول است مانند كتاب بمعناى مكتوب.
اگر از اله مشتق شده باشد يعنى ذات شايسته پرستش كه كامل از جميع جهات است. چون موجودى كه خودش مخلوق ديگرى است و يا داراى نقص است; شايسته پرستش نخواهد بود، پس همينكه گفته مىشود الاله يعنى آن ذاتى كه بگونهايست كه او را بايد پرستش كرد و قهرا اين معانى در اين كلمه نهفته است، ذات مستجمع جميع كماليه و مبرا از هر گونه سلب و نقص.
و اگر از وله مشتق شده باشد، وله يعنى تحير، واله يعنى حيران و يا بمعنى عاشق و شيدا است و از اين جهتخداوند را الله گفتهاند كه عقلها در مقابل ذات مقدسش حيران و يا متوجه و عاشق او و پناهنده به اويند.
سيبويه، از ائمه علماى صرف و نحو ادبيات عرب است و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى زندگى مىكرده است. وى كه در فن خودش نبوغ داشته و كتابش را كه با الكتاب معروف است در اين فن نظير منطق ارسطو در منطق و مجسطى بطلميوس در علم هيئت، شمردهاند و سخنش در ادب عربى سند محسوب مىگردد و از طرفداران اين نظر است كه ريشه كلمه الله «وله» به معناى حيرت در مقابل عظمت و يا وله و عشق است:
مثنوى مولوى نظر او را نقل كرده و مىگويد.
معنى الله گفت آن سيبويه يولهون فى الحوائج هم لديه
گفت الهنا فى حوائجنا اليك و التمسناها و جدناها لديك
مولوى آن حالتى را ياد آورى مىكند كه انسان دردى پيدا كرده و بيچاره گشته و بىاختيار بسوى نقطهاى روى مىآورد وپناهنده مىشود، او «الله» است!!
صد هزاران عاقل اندر وقت درد جمله نالان پيش آن ديان فرد
بلكه جمله ماهيان در موجها جمله پرندگان در اوجها
بلكه جمله موجها بازيكنان ذوق و شوقش را عياناندر عيان (2)
تنها انسانها نيستند كه در وقت نياز بسوى او روى مىآورند; ماهىهاى دريا در ميان امواج و پرندگان در اوج آسمانها; بلكه همان موجهاى بيجان هم نالان در پيش الله هستند!!
و احتمال قوى دارد كه اله و وله دو لهجه از يك لغتباشد، يعنى اول وله بوده و بعد آنرا بصورت اله استعمال كردهاند; و وقتى آنرا بصورت اله تلفظ نمودند معنى پرستش هم پيدا كرده است; بنابراين معنى الله چنين مىشود: آن ذاتى كه همه موجودات; ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقيقتى است كه شايستگى پرستش دارد.
ترجمه الله
مىتوان گفت كه در فارسى لغتى مترادف كلمه الله كه بشود جاى آن گذارد نداريم، و هيچكدام رساننده تمام معنى الله نيستند. زيرا اگر بجاى الله «خدا» بگذاريم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآى» است و رساننده تعبيرى است كه فيلسوفان مىكنند، يعنى «واجب الوجود» و يا شايد به كلمه غنى كه در قرآن آمده است نزديكتر باشد تا به الله. و اگر خداوند استعمال شود باز رسا نخواهد بود زيرا خداوند يعنى صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولى مرادف با خداوند نيت; خداوند يك شان از شئون الله است.
الرحمن الرحيم
بجاى اين دو كلمه نيز در فارسى نمىتوان واژهاى يافت كع عينا ترجمه آن باشد و اينكه بخشنده مهربان معمولا ترجمه مىكنند ترجمه رسائى نيست. زيرا بخشنده ترجمه جواد است و مهربان ترجمه رؤف و هر دو از صفات پروردگار است كه در قرآن آمده است.
جواد (بخشنده) يعنى كسيكه چيزى دارد و بدون عوض به ديگران مىبخشد. ولى رحمان و رحيم هر دو از رحمت مشتقند و در كلمه رحمتيك معنا اضافهاى نهفته است و آن اينكه:
در مواردى كه موجودات; نيازمند و مستحق است; بالفظ و يا با زبان تكوين دستش دراز است و به اصطلاح قابل ترحم است و استحقاق دارد كه چيزى به او برسد; در اينگونه موارد رحمت است. منتهى; رحمت انسان وقتى به مستحقى مىرسد كه تحت تاثير حالت او قرار گيرد; و رقت قلبى رد او پديد آيد، ولى خداى متعال از اين امور منزه است.
پس وقتى مىگوييم رحمان و رحيم دو معنا در ذهن ما مجسم مىگردد: يكى نياز عظيم و فراوان مخلوقات كه گوئى سراسر مخلوقات با زبان قابليتهاى خودشان همه دست نياز بدرگاه بىنياز او دراز كرده و التماس مىكنند، و ديگر اينكه او رحمتبىحساب خويش را بسوى آنان فرستاده و نيازهاى آنان را تامين نموده است.
اين استكه بعضى از مترجمان اخير وقتى ديدهاند كه هيچ كلمهاى رساننده معانى اين كلمات نيست; آيه شريفه; بسم الله الرحمن الرحيم را «به نام الله رحمن الرحيم» ; ترجمه نمودهاند.
فرق رحمان با رحيم چيست؟ قبلا بايد توضيح بدهيم كه در زبان عربى كلماتى كه بر وزن فعلان است دلالتبر كثرت مىكند مثل عطشان كه به معناى عطش كثير است. و كلماتى كه بر وزن فعيل است كه اصطلاحا آنرا صفت مشبه مىگويند دلالتبر نوعى ثبات و دوام مىكند.
رحمان كه بر وزن فعلان است دلالتبر كثرت و وسعت مىكند و مىرساند كه رحمتحق همه جا گسترش پيدا كرده و همه چيز را فرا گرفته است.
اصولا هر چيزى; چيز بودنش مساوى با رحمتحق است چون وجود و هستى عين رحمت است; چنانكه در سوره اعراف آيه 56 آمده است و رحمت و سعت كلى شىء (رحمت من همه چيز را فرا گرفته است) و در دعاى كميل مىخوانيم و برحمتك التى وسعت كلى شىء.
اين گونه رحمتحق استثناء ندارد; و اينطور نيست كه شامل انسانها باشد و غير انسانها را شامل نشود و يا در انسانها تنها انسانهاى مؤمن را فرا گيرد، خير; بلكه سراسر گيتى مشمول رحمانيتحق است و يا عين آن استيعنى آنچه در عالم هستى هست رحمتحق است.
درسى كه مىتوان از جمله بسم الله الرحمن الرحيم آموخت اين است كه آنچه كه از خدا به عالم مىرسد دو گونه نيست; خير و شر. بلكه آنچه از او مىرسد جمله نيكو و رحمت است و اين رحمتشامل جماد و نبات و حيوان و انسان به تمام اقسامش مىگردد چون اصولا فاتحه و گشايش هستى با رحمتحق است.
و اما رحيم كه بر وزن فعيل است دلالتبر رحمت لاينقطع و دائم حق مىكند. رحمان كه دلالتبر رحمت واسعه پروردگار مىكرد و شامل همه موجودات مىگشت ولى بالاخره در اين عالم يك سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مىشوند و فانى مىگردند. ولى رحيم نوعى از رحمت است كه جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است كه از طريق ايمان و عمل صالح; خود را در مسير نسيم رحمتخاصه حق قرار دادهاند!!
پس پرودگار يك رحمت عام دارد و يك رحمتخاص. با رحمت عام خودش همه موجودات را آفريده است كه از جمله آنان انسان است.
انسان كه تنها موجود مكلف است و خودش مسئول خويش است اگر وظائف و تكاليفى كه به عهدهاش نهاده شده بود انجام دهد; مشمول رحمتخاص الهى خواهد شد. رحمان اشاره به آن رحمتبىحسابى است كه همه جا كشيده و مؤمن و كافر و حتى انسان و جماد و نبات و حيوان ندارد ولى رحيم اشاره به رحمتخاص است كه به انسانهاى مطيع و فرمانبردار اختصاص دارد.
___________
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
و چون آغاز كردن به نام كسى مفهومش اين استكه او را موجودى قدوس و منزه از جميع نقصها و سرچشمه كمالات داسنته، و مىخواهد كه عملش را با انتساب به او بركتبخشد; لذا كارها را بنام هيچكس حتى نام پيغمبر، نمىتوان آغز كرد و اين است معنى تسبيح نام الله كه در اول سوره اعلى به آن دستور داده شده است.
در اینجا باید بگویم که در روایت یا کمیل امیر المومنین می فرماید هر روز را با اسم ما اهل بیت شروع کن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
تعبير «يسبح لله» و يا «سبح لله» و يا «سبحان الله» تسبيح براى خداوند و يا تسبيح خداوند مكرر در قرآن آمده است ولى تسبيح نام الله در قرآن تنها در اول سوره اعلى است كه مىفرمايد: سبح اسم ربك الاعلى; تسبيح كن نام پروردگار بزرگت را.
بنظر مىرسد كه بهترين نظريه در اينجا نظر صاحب الميزان است كه مىفرمايد معنى تسبيح نام خدا اينستكه آنجا كه مقام تقديس و تكريم است نام مخلوق در رديف نام الله قرار نگيرد و يا در حائى كه نام الله بايد برده شود، نام موجود ديگرى بميان نيايد. يعنى نه با نام خدا نام ديگرى را و نه بجاى نام خدا نام ديگرى را، كه هر دو شرك است.
در سبح اسم ربک الاعلی خود خداوند تسبیح نمی شود بلکه اسم اوست که تسبیح می شود
و اسم خدا هم مخلوق خداست
در بسم الله هم همین طور با خدا شروع نمی کنیم بلکه با اسم خدا شروع می کنیم
بهترین پاسخ ایه شریفه است :
و لله اسمائ الحسنی فادعوه بها
و در ذیل این روایت معصوم فرموده است :
نحن والله اسمائ الحسنی
به خدا قسم ما اسمائ خداوند هستیم
ایا با توجه به این نکات باز هم شرک است اگر با کاری را با نام اهل بیت اغاز کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
و قهرا اين معانى در اين كلمه نهفته است، ذات مستجمع جميع كماليه و مبرا از هر گونه سلب و نقص.
ایا خداوند مبرا از جسم نیست یا مبرا از حرکت و سکون نیست و کلا ایا اینها که گفتم از خدا سلب نمی شود و کلا خداوند صفت سلبی ندارد ؟؟؟
پس مبرا از هرگونخ سلب محل اشکال است و بزرگترین سلب از خداوند سلب هرگونه تشبیه از خداوند است
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
سيبويه، از ائمه علماى صرف و نحو ادبيات عرب است و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى زندگى مىكرده است. وى كه در فن خودش نبوغ داشته و كتابش را كه با الكتاب معروف است در اين فن نظير منطق ارسطو در منطق و مجسطى بطلميوس در علم هيئت، شمردهاند و سخنش در ادب عربى سند محسوب مىگردد و از طرفداران اين نظر است كه ريشه كلمه الله «وله» به معناى حيرت در مقابل عظمت و يا وله و عشق است:
ایا در کلمه الله اهل بیت ساکت هستند که ایشان به کلام سیبویه استناد می کند ؟؟؟؟
ایا امام صادق علیه السلام فرمودند که به معنای عشق است ؟؟ اگر نه پس چرا .....؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
مثنوى مولوى نظر او را نقل كرده و مىگويد.
مصیبتی از این بالاتر نیست که از کلام یک صوفی ملعون معلوم الحال در تفسیر قران استفاده شود
دیگه از ادامه خسته شدم ولی نکات زیادی در این نوشته قابل تامل است
در پایان
یاد اوری می کنم که مفسر قران فقط اهل بیت هستند
ایات بینات فی صدور اللذین اوتو العلم
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
بله .. شما 2رس میگید :? :shock:
با تفسیر نمونه موافق هستید؟؟؟ :?: :idea: :arrow:
اگر موافق هستید تفسیر نمونه رو بذارم......
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arm.ami
با تفسیر نمونه موافق هستید؟؟؟ :?: :idea: :arrow:
اگر موافق هستید تفسیر نمونه رو بذارم......
با سلام به دوست عزیز
یه نگاه به موضوع قران بدون روایت بندازاونوقت روشن میشید که چی بذارید برای تسفیر :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
خواص حمد
عياشى بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در تفسيرش روايت نموده كه فرمود سوره ام الكتاب افضل سورههاى قرآن و بجز مرگ شفاى هر دردى است.
و در كافى بسند خود روايت نموده از حضرت باقر عليه السّلام كه فرمود هر كس را سوره حمد شفايش ندهد چيز ديگر او را شفا نميدهد.
و نيز بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اگر بمردهاى هفتاد مرتبه سوره حمد را قرائت كنند و روح آن بازگردد تعجبى ندارد، و فرمود اين سوره از گنجهاى عرش پروردگار است
در كافى از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت گرده فرمود هر كس را مرضى عارض شد در گريبان پيراهن او هفت بار سوره حمد را قرائت كنيد اگر درد ساكت نشد هفتاد مرتبه بخوانيد ساكت شود.
و نيز از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مردى از دوستانش بر آن حضرت وارد شد ديد رنگ چهرهاش زرد شده فرمود اين چه حالتست كه دارى عرض كرد فدايت شوم مدت يك ماه است كه به تب مبتلا شده و هر چه معالجه نمودم اثرى نبخشيد فرمود گريبان پيراهنت را باز كن و سرت را داخل پيراهن نموده اذان و اقامه بگو و هفت مرتبه سوره حمد بخوان آنمرد چنان كرد و شفا يافت.
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
خواص بِسْمِ اللَّهِ و ثواب آن
اما روايات وارده در خواص قرائت بِسْمِ اللَّهِ زياد است ما بجهت تيمن و تبرك چند روايات ذكر مينمائيم در تهذيب بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ باسم اعظم خدا نزديكتر است از سياهى چشم بسفيدى آن.
ابن بابويه بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود هر كس بخواهد خداوند او را از زبانههاى آتش جهنم نجات دهد قرائت كند بِسْمِ اللَّهِ را كه نوزده حرف است و خداوند هر حرفى را در مقابل يكى از زبانهها قرار داده است.
و نيز بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود وقتى معلم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بياموزد خداوند در نامه عمل طفل و پدر و مادر او و معلم بيزارى از جهنم بنويسد.
و در تفسير امام فرمود حضرت صادق عليه السّلام فرموده اگر شيعيان مادر شروع به كارهاى خود گفتن بِسْمِ اللَّهِ را ترك نمايند خداوند آنها را بمكروهى مبتلا نمايد تا متنبه شده و شكر و ثناى او را بجا آورند.
Re: تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
/ [1]- (التهذيب): محمد بن الحسن الطوسي، بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن العباس، عن محمد بن أبي عمير، عن أبي أيوب، عن محمد بن مسلم، قال: سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن السبع المثاني و القرآن العظيم، أ هي الفاتحة؟ قال: «نعم».
قلت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ من السبع؟ قال: «نعم، هي أفضلهن».
ترجمه:
از امام صادق علیه السلام پرسیدم از سبع مثانی والقران العظیم آیا همان سوره فاتحه (حمد) است حضرت درجواب فرمودند که بله همان حمد است.عرضر کردم که بسم الله الرحمن الرحیم جزء هفت آیه این سوره است؟ حضرت فرمودند که بله بسم الله الرحمن الرحیم با فضیلت ترین آیه از این سوره است.
طبق این حدیث شرف :
1- سبع مثانی و القران العظیم همان سوره فاتحه است.
2-بسم اله الرحمن الرحیم جزء قطعی از آیات است .
3-بسم اله الرحمن الرحیم با فضیلت ترین آیه در سوره حمد است.