کی گفته نباید فلسفه خواند؟...
برای جواب این سوال اول باید تعریف کنیم که فلسفه چیست؟و از کجا اومده؟نظر اهل بیت در موردش چیه؟و...
نمایش نسخه قابل چاپ
کی گفته نباید فلسفه خواند؟...
برای جواب این سوال اول باید تعریف کنیم که فلسفه چیست؟و از کجا اومده؟نظر اهل بیت در موردش چیه؟و...
یه سوال:
کیا میگن فلسفه ی درست و غلط داریم؟
من که میگم هم درستش هست هم غلطش. :mrgreen:
از همه ی اهل فن خواهش میشه فعلا کاملا عقلی دلیل بیارن(البته آوردن حدیثی که توش دلیل عقلی هست نور علی نوره). :lol:
شما چهار تا سئوال مطرح کردید بالاخره سئوال شما دقیقا چیه ؟؟؟
سئوال اینه که فلسفه خوبه یا بده یا اینکه فلسفه بخونیم یا نخونیم !!!!!!بعدش فایده این سئوالات چیه ؟؟ به چی می خواهیم برسیم؟؟؟؟
برای بحث توی این مسائل شما قبلا باید خیلی چیزها ـتعریف کنید
مثلا در ست و غلط یعنی چه ؟؟؟ تا ببینیم فلسفه درست و غلط چیه ؟؟؟
حب شما که قائلیید خوب و بدش هست تعریف شم از فلسفه چیست ؟؟؟ فکر کنم باید تعریف می کردید!!!!
بالاخره عقلی بگیم دنبال نظر اهل بیت باشیم ؟؟ تاریخ بگیم ؟؟؟
من که متوجه نشدم :mrgreen:
شما لطف کنید جواب همه ی سوالات رو بدید.چه اشکالی داره؟ :lol:
البته اگه دونه به دونه بگید خیلی خوشحال تر میشم.
اما تعریف من از فلسفه :
هر چی که با عقل آدما جور در بیاد و دیگر هیچ........................... :lol:
حتما میپرسید عقل کدوم آدما؟منم میگم عقل انسان منظورم فطریات همه ی انسانهاست که در همه مشترک. :mrgreen:
عقل ادما خودش بی تعریفه
فطریات با عقل ادما فرق می کنه
بعدش حرف شما قبول کردیم
فطریات چه چیز هایی است ؟؟؟
کدوم فلسفه است که با عقل ادما به قول شما فطریات جور در میاد
دوست عزیز در تاپیک مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد - به این سئوالات از دید گاه طرفین کم کم جواب داده می شه
اگه خواستی صبر کن اگه نخواستی عجله کن
این تعریفی که هم شما کردید منحصر به خودتون بود باید صبر کنیم کتاب فلسفی شما بیاد بیرون ببینیم شا ید خوبش بود :mrgreen:
یه پیشنهاد
ببینید نظر اهل بیت در باره عقل چیه ؟ ایا تعریفی ارائه کردند یا گذاشتن من و شما تعریف کنیم
چوست عزیز اینو برای بحث با شما نمی گم برای این می گم که دقیق تر وارد این مباحث شوید خدایی نکرده به راهی غیر از مسیر اهل بیت نریم
کل ما لم یخرج من هذا البیت فهو زخرف
حتی اگه تعریف عقل از خانه اهل بیت خارج نشده باشه مزخرفه و باطل
فلاسفه در قبر متکلمین نمی رن و متکلمین هم در قبر فلاسفه نمی رن
من و شما هم تو قبر خودمون می خوابیم
کل نفس بما کسبت رهینه
حرف شما متین.منم میخوام به همین جا برسم.مسلما شما که بیشتر از من اهل مطالعه هستید کتاب احتجاجات اهل بیت(ع) رو خواندید.تو این کتاب وقتی پیامبر(ص) میخوان اندیشه ی یهود و نصارا و ... رو در مورد اینکه اونا حق اند،رد کنن با مبانی کاملا عقلی این ار رو انجام میدن که این یعنی فلسفه،در هر جای دیگه که اهل بیت(ع)با فرد مخالف مناظره میکنن هم همین رویه رو دنبال میکنن که اینم یعنی فلسفه. :mrgreen:
آفا حامد شما فرمودید :باید صبر کنیم کتاب فلسفی شما بیاد بیرون ببینیم شا ید خوبش بود :mrgreen:
پس شما هم قبول دارید که هم فلسفه خوب داریم هم بد.
واقعا این یعنی من حرف شما قبول کردم !!!!!!!!!!!!!! :?نقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
به چه دلیل این یعنی فلسفه ؟؟؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
خود اهل بیت فر مودند این یعنی فلسفه یا شما به اهل بیت نسبت می دید؟؟؟؟
ان هی الا اسمائ سمیتموها انتم و ابائکم
باز هم ادعای بدون دلیلنقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
اتفاقا دلیل ما بر رد فلسفه همین روایات احتجاج ائمه با مخالفین است
برای ما یک کتاب فلسفی که متفق باشیم بر فلسفی بودنش که نتیجه ان مطابق است با این احتجاجات ائمه علیهم السلام
اگر تو فیق پیدا کنم احتجاجات امام رضا را با تطبیق بر اعتقادات فلاسفه خواهم اورد
ولی شما که این ادعا کردیید : باید برای ما یک کتاب فلسفی بیاورید که منطبق بر فرمایشات اهل بیت باشد
توجه کنیید که مسلک های فلسفی سه دسته یا چهار دسته اند
1- مشائ
2- اشراق
3 متعالیه یا صدرایی
4 نو صدرایی ها
از یکی از این مکاتب کتابی معرفی کنید مخصوصا از سومی
viewtopic.php?f=28&t=191
مناظره -فلسفه بخوانیم یا عقائد؟؟
این یک مناظره واقعیه که صورت گرفته فکر کنم خیلی کمک کنه
اولا این چیزهایی که من گفتم و باز هم میگم یه تعریفه که هر کس این جور عمل کنه شاملش میشه حتی اهل بیت(ع)،ثانیا این چیزهایی که شما میفرمایید در مورد چیزهاییست که الان به عنوان فلسفه داره ارایه میشه.
منطورم اینه که اگر یه کتابی به عنوان کتاب فلسفی مطرح میشه لزوما این نیست که از رو اون کتاب فلسفه رو تعریف کنیم.یه نمونه ی بارزش دینه،هرکی میاد برداشت خودش رو به عنوان دین مطرح میکنه،این دلیل نمیشه که ما بگیم دین مورد داره.
پس اگر ملاصدرا یا هرکس دیگه ای تعریف نادرست یا برداشت غلطی از فلسفه کرده دلیل نمیشه که اصل فلسفه رو ببریم زیر سوال.
اولا ایا شما حق تعریف دارید ؟؟؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
مخصوصا در اموری که در مباحث اعتقادی و فقهی اثر مستقیم دارند مثل توحید ؟؟
چه کسی باید تعریف کنه من شما فلاسفه فقها متکلمین یا اهل بیت یا همه برای خودشون می تونن تعریف ارائه بدن و هرکس با تعریف خودش وارد دین بشه --هرکی هرکیه دیگه -
شما خیلی انسان با جرئت و جسارتی هستید که اهل بیت مصداق تعریفی که با عقل کاسر خودتون کردید می دونید
واقعا شما به اهل بیت می توانیید بگویید فیلسوف -اعاذنا الله -
ایا در دعا یا ادعیه ای یا روایتی سراغ دارید که به اهل بیت فیلسوف گفته شده باشه ؟؟؟؟؟؟
بله من سراغ دارم در روایات که زندیقی به پیامبر فیلسوف اطلاق می کند اما نه معصوم
ثانیا
اگر این چیزهایی که من می گم در مورد فلسفه ای که الان داره ارائه می شه پس قبول دارید که فلسفه الان دچار این مشکلات است و نقد های بسیار جدی به این تفلسف ها وارد است
گذشته از ان بحث بر سر یک مساله ذهنی است یا یک واقعیت خارجی
اگر می خواهیید بر سر ذهنیات خودتون بحث کنید که در این مورد بحثی نداریم --ذهنیات شما نه به ما مربوط می شه نه به دین --- اما اگر در مورد واقعیات خارجی بحث می کنید که مصداق فلسفه همین چیزهایی است که در عالم خارج واقع شده است و موجود می باشد نه چیزی که شما می خواهید تعریف کنید در فضای ذهن خودتون بعد اسمش بذارید فلسفه بعد بگید این خیلی خوبه
کما اینکه گذشتگان هم این کار مرتکب شدند هی خواستند اشتباهات قبلی را نداشته با شند هی خراب ترش کردند
اگر مطلبی با اهل بیت تطبیق نکرد اون باطل است هرچه که می خواهد اسمش باشد فلسفه یا کلام یا فقه یا ..... اگر تطبیق کرد مطلب جدیدی نیست همان کتاب و سنت است اسمی جدید ندارد حالا اون اسم کلام باشد فلسفه باشد یا فقه الا اینکه اون اسم را خود اهل بیت نام گذاری کرده باشند مثل فقه -که در ضمن از ان تعریف هم ارائه دادندنقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
اگر یه کتاب فلسفی ارائه بشه به همین قاعده بالا ارجاعش می دیم
مشکل شما اینه که دور از واقعیت فکر می کنی ---خیلی بده -- نمی توان فلسفه را از ارائ فلسفی فلاسفه جدا کرد حداکثر اگر چیزی بگی که مخالف اهل بیت نباشه همون حرف اهل بیت تکرار کردی چیز جدیدی نیاوردی و حق نام گذاری به اسم دین نداری
بله نمونه بارزی که اوردی به ضرر خود شماست و نمونه بارزی به نفع ماست
دین را هر کس برای خودش تعریف کرده اما به خود اصل دین خلل و خدشه ای وارد نمی کنه چرا ؟؟؟؟؟
چون دین یک حقیقت خارجی و عینی دارد --نه ذهنی --- که اون حقیقت عینی با تعریف های مختلف ما دارای اختلاف نمی شه
[color=#FF0000]عزیزم اینجا دقت کن [/color]
اگر یک حقیقت و عینیت واقعی در خارج نداشت اونوقت تمام تعاریف با شدت اختلافی که با هم دارند حتی در حد تناقض همه اون ها بلا استثنائ در ست بودند
و نکته بعدی چرا این تعاریف مختلف حقیقت دین عوض نمی کنه ؟؟؟؟یا به قول شما دلیل نمی شه بگیم دین مورد داره ؟؟؟؟
چون دین صاحب داره خود اهل بیت مرجع و منبع و مدرک و مشرع برای تعریف دین هستند هر تعریفی که ارائه شده با شه نمی تونه از تعریف صاحب دین تخطی کنه مضاف بر اینکه ابدا غیر از امام کسی حق تعریف دین نداره
حالا سئوال :
چه کسی متولی تعریف فلسفه است ؟؟؟؟ مملاک صحت و سقم این تعریف چیست ؟؟؟؟؟ ایا فلسفه علم است ؟؟؟-طبق تعریف اهل بیت -- اگر علم است عالم ان کیست ؟؟؟
و به طور کلی علم چیست ؟؟؟عالم کیست ؟؟؟؟
لذا دین در نهایت اتقان و کمال و تمام موجود است و احتیاج به مکمل یا متمم یا کمکی به اسم فلسفه با تعریف من وشما ندارد
فلسفه هایی که الان در خارج وجود دارند کلا زیر سئوال هستند و بحث ما هم --همانطور که گذشت --در عالم خارج و عینیت استنقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
و حرف اخر اینکه
تبیین اعتقادات با روش عقلی به طوری که از عقل به اندازه ای که باید استفاده بشود ، شده با شد با مبانی دقیق و واضح به طوری که منطبق بر فطریا ت خدا دادی -نه فطریات ارسطویی- باشد توسط اهل بیت انجام شده است در روایات
و تمام فلسفه های عالم در مقابل این مکتب عرض اندام کردند که همه انها از فهلویون تا یونان باستان و از انجا تا بیت الحکمه مامون ملعون و تا به امروز خس و خاشاکی بیش نبودند
و کلا م اخر مکتبی که ما به اون اعتقاد داریم تنها مکتبی است که مبتنی بر برهان و وحی می باشد
و هیچ فلسفه ای وجود ندارد و نخواهد داشت که بتواند به این جایگاه برسد
در این مکتب انچنان تبیین شده است که پاسخ گوی تمام شبهات از شرق و غرب عالم هستی می با شد و احتیاج به هیچ فلسفه ای نمی باشد
اشکالات کلمات شما خیلی زیاد است اما همین مقدار کافی است هر چند مطمئن نیستم که همه این ها روبا دقت بخونی چون به سئوالات جواب نمی دی
اللهم اهدنا الصراط المستقیم وفقنا الله و ایاکم
من در مبانی فقهی تعریف نکردم،پس اشکالتون به من وارد نیست،چون من اعتقاد دارم فلسفه نباید در دین وارد شه،جز فلسفه ی خود اهل بیت(ع).نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
ثانیا من تعریف نکردم که حالا بخواهم اهل بیت(ع) رو در تعریف بگنجونم،من اسم گذاشتم،در اسم گذاشتن من میگم فلسفه،شما میگید کلام،آقای x میگه فلان.پس این ایرادتون هم محل بحث نداره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
ثالثا من نگفتم اهل بیت(ع) فیلسوفند،بلکه نظرم اینه که فلاسفه میخوان از روش اهل بیت(ع) استفاده کنن برای اثبات حرفاشون نه اینکه بگن اهل بیت(ع) جزء ما اند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
رابعا خیلی خوشحال میشم که حدیث رو ببینم و بدونم پیامبر(ص) چه جوابی به اون فرد دادند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
خامسا مساله کاملا یک واقعیت خارجیست نه ذهنی،منیدونم از کجا این مفهوم رو برداشت کردید. :idea: :idea: :idea: :?: :?: :?:نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
اگه میگید این ها برداشت شخص اون وقت میشه همین ایراد رو به قفه وارد کرد که طبق برداشت شخصی ار قرآن و روایات دارن دین رو از بین میبرن.
سادسا در اون مناظره ای که بنده رو به اون ارجاع داده بودید متکلمین رو به صفت آزاد اندیش خونده بودن،اما این حرفتون کاملا با آزاد اندیشی در تضاده. :Pنقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
سابعا من بازهم تکرار میکنم که فلسفه در دین هیچ جایی نداره(چون همون طور که فرمودید دین کامل است).نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
در ضمن قرار بود هم دیگه رو متهم نکنیم،به نظر من این افکار بنده دور از واقعیت نبوده و نیست.با تشکر :mrgreen:
ثامنا درسته که حقیقت دین عوض نمیشه ولی میبینیم که چه بلایی سر مردم میاره،اگه حقیقت یکیست(که این طور هم هست)چرا 72 فرقه ی اسلامی داریم؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
من حرفم اینه که فلسفه،کلام یا هر چیز دیگه که اسمشو میذارن به ما کمک میکنه برسیم اول راهی که درسته(اسلام ناب محمدی(ص))،از اونجا به بعد وقتی رفتیم تو راه صاحب راه خودش در مورد راه باید توضیح بده نه فلسفه و... :mrgreen:
تاسعا این حرفتون رو بنده هم قبول دارم ولی این حرف جایی کاربرد داره که طرف مقابلتون کاملا واقف به مقام والای اهل بیت(ع) باشه نه در مورد همه کس.نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
این حرفتون مثله اینه که برای اثبات وجود خدا دلیلی از فرآن بیارید و بگید چون تو قرآن اومده درسته(قبل از اثبات خدا استناد به قرآن کردن).
عاشرا من تمامیه پست هایی که لطف کردید گذاشتید رو خوندم حتی اون مناظره ای که فرمودید اما امان از کمبود وقت در ایام امتحانات و زن و بچه و...نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
ولی شما هم رود در مورد آدما نتیجه گیری میفرمایید (البته جسارت نباشه ها) :lol:
در آخر هم ممنون از دعای خیرتون.
به نظر بحث نیمه کاره تمام شد،حیف...................... :cry:
حرف ما هم همینه که فلسفه در دین هیچ جایی نداره و دین به خودی خود کامل استنقل قول:
نوشته اصلی توسط mstmb
همانطور که بودیسم اشو اکنکار و... در دین هیچ جایی نداره
لذا ما روایات را با فلسفه نمی سنجیم چون فلسفه در دین هیچ جایی نداره
ایات را تفسیر فلسفی نمی کنیم چون فلسفه در دین جایی نداره
توحید را تبیین فلسفی نمی کنیم چون فلسفه در دین جایی نداره
معاد را تبیین فلسفی نمی کنیم چون فلسفه در دین جایی نداره
جبر و اختیار را تبیین فلسفی نمی کنیم چون فلسفه در دین جایی نداره
لذا در این جا به توافق رسیدیم و مطلوب ما همین بود
والسلام
و آخر دعوانا و الحمد لله رب العالمین
قیاستون کاملا اشتباه،فلسفه کجا و بودیسم کجا؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
همه ی اینایی که بالا گفتید رو خود اهل بیت(ع) تفسیر و تبیین عقلی کردن که ذا عقل همه ی آدما جور در میاد(همون کار فلسفی البته توسط عقل انسان کامل).نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
اگه میشه اون حدیثی که گفتید در اون یه زندیقی به پیامبر(ص) میگه فیلسوف رو بیارید(البته من کسی رو به خاطر جواب ندادن به سوال متهم به کاری نمیکنم). :mrgreen:
سلام بر دوستان
این حقیر در جوای آقای ms گوید:
اگر مرادتان از فلسفه آن چیزی است که امروزه در کتب فلسفی -چه متاخرین آنها و چه متقدمینشان- یافت می شود بالطبع باید دانست که ادعا می کنند هر آنچه که می گویند برهانی است لکن این یک ادعا است که در عالم واقع نمی توانید برای آن مظهری پیدا کنید. و باید بدانید که اگر مرادتان از فلسفه این باشد بالبداهه در آسمان یا زیر زمین یافت نمی شود بلکه در کتب همین فلاسفه است و معنایی ندارد که بگوییم بین آرای فلاسفه و فلسفه فرق است.
اما اگر مرادتان از فلسفه آن فکر و سبیلی است که مبتنی بر بداهت عقلانی و برهانی باشد این موضع خلاف نیست بلکه متفق علیه است البته در مقام نظر اما در مقام واقعیت بسیلری ادعای عقلانیت دارند که بر ما طلب دلیل از ایشان واجب است.
نکته ای که شایان تذکر است این می باشد که ممکن است در ابتدا تعریف دوم در نظر قدمای از فلاسفه بوده باشد لکن خود فلاسفه آن معنای لغوی فلسفه را منحرف ساخته و به سوی مجموعه ای از عقاید خاص سوق دادند لذا وقتی شما دوست گرامی در مجامع عمومی تکلم می فرمایید معنای اول متبادر است.لذا بهتر است از استعمال این کلمه در معنای دیگر پرهیز شود تا خدای نکرده شبهه پیش نیاید .
و اما در مورد تسمیه ائمه اطهار به فیلسوف باید گفت : بنابر نقل نمی توان ائمه را به غیر از نامی که خودشان با آن خود را معرفی فرموده اند صدا زد. والله العالمیا حد اقل احتیاط اجتناب است.والله العالم
ممکن است بگویی معنی که واحد است .
در جواب گویم مثل این می ماند که نعوذ بالله به ائمه بگویی کثافات عالم و بعد بگویی مرادم گلهای سرسبد خلقت بود و باز بگویی دلالت تابع اراده است!!!!
پس خوب بدان این را نه عرف می پذیرد نه شارع و نه عقل.
و دقیقا تسمیه آن ذوات مطهره مقدسه از همین باب است.
فکر کنم اگه بحث رو از اول بخونید جواب این سوال و بقیه سوالاتونو میتونید بگیرید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فقیه تبریزی
سلام
رفقا لطفا تعریف خودتونو از فلسفه بگید که مباحث درهم نشه
تا اونجایی من اطلاع دارم فلسفه علوم عبارتست از قواعد کلی که با توجه به مطالبی که از پیش بدست آمده جمع میشود
و یا سیر صرفا عقلانی در امور
مثلا در باره علوم تجربی هر عملی را عکس العملی است ..
با استنتاج از امور گذشته سعی در تدوین کلیات دارند.
برخی از فلسفه معنای حکمت و چرایی امور را دارند
من واقعا خوشحالم که بالاخره یه نفر تو این سایت پیدا شد که سوال داشته باشه (منظورم mstmb هست ) چون ظاهرا تو این سایت همه جواب دارن نه سوال و این از اون امور شگفت انگیزه که مخصوص ما شرقیا و بالاخص مسلموناست ! بگذریم
اقای حامد لطفا اروم تر به نتیجه برسید و اون شاید مطلوب شما بوده فقط نه مطلوب بقیه :D
اول من در مورداون قضیه ی زندیق می خوام از اقای حامد بپرسم که اصلا فرض کنیم که همچین اتفاقی هم افتاده و یه زندیق به پیامبر گفته فیلسوف مگه تو امور دیگه شما به حرف یه زندیق استناد می کنید که تو این مورد دارید این کار رو انجام میدید و ازش برای طرد فلسفه استفاده می کنید؟
من چون از اول بحث نبودم امیدوارم توی بحثتون ایجاد بی نظمی نکنم برای همین چند تا مساله ی کلی ای رو که تو صحبتهاتون خوندم رو مطرح می کنم ممنون میشم اگه جواب بدید
1- چرا احتجاج ائمه با مخالفین می تونه دلیلی برای رد فلسفه باشه؟
2- اگر ائمه می تونن از عقل و دلیل استفاده کنن پس ما هم می تونم و عقل من می تونه من رو وادار به این سوال کنه که چرا فقط چیزی درسته که اونها میگن؟ و هر چیزی که اونها نگفته باشن درست نیست؟ (من امیدوارم الان احساس نکنین که این یه زندیقه و دیگه نباید جوابش رو داد :mrgreen: )
3- این که ما هر چیزی رو که در مورد اهل بیت میگیم باید ازش ردی توی ادعیه و روایات بیاریم خودش نیاز به بحث داره چون ما علاوه بر روایات ، واقعیات تاریخی داریم و علاوه بر روش اخباری گری روشهای علمی دیگه ای داریم ( البته اگر هیچ روش علمی دیگه ای رو هم قبول نداشته باشید باید براش دلیل داشته باشید...)
4- mstmb به درستی گفته که اگه کسی تعریف نادرست یا برداشت غلطی کرده دلیل نمیشه که ما اصل فلسفه رو ببریم زیر سوال اما من نمی دونم چرا اقای حامد اصرار دارن که بگن فلسفه هایی که الان هست زیر سواله پس فلسفه زیر سواله !!!
تازه بالفرض که زیر سوال باشه که چی ؟! همه ی معرفت بشری همیشه قابلیت اصلاح و جرح و تعدیل داره نه فقط تو حوزه ی فلسفه تو هر حوزه ی دیگه ای مثلا همین فقه که شما ازش یه بت ساختین ، چرا همیشه در حال تحقیق و اصلاحه؟ اگه اینقدر اون چیزی که یه فقیه میگه درسته خوب همونجا متوقف بشه و همه ادما الی الابد از همون استفاده کنن!!!
5- مگر اهل بیت هم نعوذ بالله خدا هستند که نشه تعریفشون کرد؟ اصلا من الان از کره ی ماه اومدم هیچی در مورد اهل بیت نمی دونم شما اگه بخواید چیزی در موردشون بگید چی میگید؟ خوب بالاخره یه چیزی میگید دیگه :shock: :shock:
6- هزاران ساله که مردم دارن بحث میکنن که حقیقت یکیه یا بیشتر از یکی شما به همین سادگی میگید یکیه اون هم همونیه که من میگم بعد همه حرفاتونو روی این مبنا می چینید و میرید و فکر می کنید درست میرید(نزن من واقعا بی گناهم) :oops:
7- دین به خودی خود کامل است یه حرف خیلی کلی و مبهمیه . فرض کنیم که کامله خوب که چی؟ اگه به همین سادگیه که دیگه این همه روایت و نایب امام زمان و فقیه و مرجع و دم و دستگاه برای چیه ؟ الان منم و دین کامل شما بگو چیکار کنم اقای حامد؟
سلام
واقعا خوشحالم که بالاخره یه نفر تو این سایت پیدا شد که سوال داشته باشه
انصافا عیبی نیست و این حاکی از قدرت تحلیل و طرح سواله که جواب در پی اون میاد
(منظورم mstmb هست ) چون ظاهرا تو این سایت همه جواب دارن نه سوال و این از اون امور شگفت انگیزه که مخصوص ما شرقیا و بالاخص مسلموناست ! بگذریم
اقای حامد لطفا اروم تر به نتیجه برسید و اون شاید مطلوب شما بوده فقط نه مطلوب بقیه
اول من در مورداون قضیه ی زندیق می خوام از اقای حامد بپرسم که اصلا فرض کنیم که همچین اتفاقی هم افتاده و یه زندیق به پیامبر گفته فیلسوف مگه تو امور دیگه شما به حرف یه زندیق استناد می کنید که تو این مورد دارید این کار رو انجام میدید و
ازش برای طرد فلسفه استفاده می کنید؟
شاید منظور آقا حامد اینه که ادعای فلاسفه اینه که مطالبشون مطابق اقوال ائمه است
من چون از اول بحث نبودم امیدوارم توی بحثتون ایجاد بی نظمی نکنم برای همین چند
تا مساله ی کلی ای رو که تو صحبتهاتون خوندم رو مطرح می کنم ممنون میشم اگه جواب بدید
1- چرا احتجاج ائمه با مخالفین می تونه دلیلی برای رد فلسفه باشه؟
اگر عقیده ای بین فلاسفه قدیم و جدید مشترک باشد
مثل اشتراک معنوی خالق و مخلوق
و ائمه احتجاج کنند که درین صورت چه فرقی بین خالق و مخلوق هست
خود به خود رد بر معاصرین هم هست
2- اگر ائمه می تونن از عقل و دلیل استفاده کنن پس ما هم می تونم و عقل من می تونه من رو وادار به این سوال کنه که چرا فقط چیزی درسته که اونها میگن؟ و هر چیزی که اونها نگفته باشن درست نیست؟ (من امیدوارم الان احساس نکنین که این یه زندیقه و دیگه نباید جوابش رو داد )
چند بار تو این سایت کسی تخطئه شده که شما دلگیرید؟
بله اما مسائلی هست که اصلا به عقل انسان نمیرسه
و در برخی موارد عقل حکم میکنه که عاجزه
3- این که ما هر چیزی رو که در مورد اهل بیت میگیم باید ازش ردی توی ادعیه و روایات بیاریم خودش نیاز به بحث داره چون ما علاوه بر روایات ، واقعیات تاریخی داریم و علاوه بر روش اخباری گری روشهای علمی دیگه ای داریم ( البته اگر هیچ روش علمی دیگه ای رو هم قبول نداشته باشید باید براش دلیل داشته باشید...)
آیا کسی منکر این شد ؟
اما حجیت ثقلین غیر قابل انکاره.
4- mstmb به درستی گفته که اگه کسی تعریف نادرست یا برداشت غلطی کرده دلیل نمیشه که ما اصل فلسفه رو ببریم زیر سوال اما من نمی دونم چرا اقای حامد اصرار دارن که بگن فلسفه هایی که الان هست زیر سواله پس فلسفه زیر سواله !!!
تازه بالفرض که زیر سوال باشه که چی ؟! همه ی معرفت بشری همیشه قابلیت اصلاح و جرح و تعدیل داره نه فقط تو حوزه ی فلسفه تو هر حوزه ی دیگه ای مثلا همین فقه که شما ازش یه بت ساختین
اگر تا الان براتون محرز نشده
ان شا الله به زودی خواهید فهمید که
user های این سایت
صرفا 1 سری مقلد نیستند
، چرا همیشه در حال تحقیق و اصلاحه؟
دلیلش اینه که فقها در مقام استدلال اشتباه میکنند اما دلیل شرعی عیبی نداره
اگه اینقدر اون چیزی که یه فقیه میگه درسته خوب همونجا متوقف بشه و همه ادما الی الابد از همون استفاده کنن!!!
پیوستگی بین این دو مطلب رو نفهمیدم
5- مگر اهل بیت هم نعوذ بالله خدا هستند که نشه تعریفشون کرد؟ اصلا من الان از کره ی ماه اومدم هیچی در مورد اهل بیت نمی دونم شما اگه بخواید چیزی در موردشون بگید چی میگید؟
اهل بیت مطالب عقلی و فرا عقلی میفرمایند که با گذر زمان برخی از اقوال ایشان عمق یابی میشود
خوب بالاخره یه چیزی میگید دیگه
6- هزاران ساله که مردم دارن بحث میکنن که حقیقت یکیه یا بیشتر از یکی شما به همین سادگی میگید یکیه اون هم همونیه که من میگم بعد همه حرفاتونو روی این مبنا می چینید و میرید و فکر می کنید درست میرید
از نظر عقلی حقیقیت نمیتونه چند تا باشه که در تاپیک
از کجا معلوم روایات صحیح باشن
در نیاز به امام
بحث شده
(نزن من واقعا بی گناهم)
7- دین به خودی خود کامل است یه حرف خیلی کلی و مبهمیه . فرض کنیم که کامله خوب که چی؟ اگه به همین سادگیه که دیگه این همه روایت و نایب امام زمان و فقیه و مرجع و دم و دستگاه برای چیه ؟ الان منم و دین کامل شما بگو چیکار کنم اقای حامد؟
شاید منظورشون اینه که
اسلام به ذات خور ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
مساله قدیم و جدید بودن نیست. اگر کسی در مورد مساله ای حرف زد که ائمه در موردش صحبتی نکردن یا جوابی ندادن باید چیکار کنه ؟ (حالا جدید باشه یا قدیم) و این که اگر کسی شبهه ای به احتجاجات ائمه وارد کنه چی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohhammad$adeq
من که اصلا دلگیر نیستم مگه بچه بازیه؟ :Pنقل قول:
چند بار تو این سایت کسی تخطئه شده که شما دلگیرید؟
نقل قول:
اما حجیت ثقلین غیر قابل انکاره.
اثبات این حرف در ساحت فلسفه ممکنه و نیاز به دلیل عقلی داره
4امیدوارمنقل قول:
اگر تا الان براتون محرز نشده
ان شا الله به زودی خواهید فهمید که
user های این سایت
صرفا 1 سری مقلد نیستند
اینو بیشتر توضیح بدین ممنون میشمنقل قول:
فقها در مقام استدلال اشتباه میکنند اما دلیل شرعی عیبی نداره
این رو توضیح و تبیین بفرمایید لطفانقل قول:
اهل بیت مطالب عقلی و فرا عقلی میفرمایند که با گذر زمان برخی از اقوال ایشان عمق یابی میشود
ایشون بهتره خودشون منظورشون رو توضیح بدن و شما بر داشت خودتونو اما اگر واقعا منظورشون اینه خیلی ایراد دارهنقل قول:
شاید منظورشون اینه که
اسلام به ذات خور ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست