چرا شيعيان به يك اهل سنت به عنوان امام جماعت در نماز اقتدا ميكنند؟
نمایش نسخه قابل چاپ
چرا شيعيان به يك اهل سنت به عنوان امام جماعت در نماز اقتدا ميكنند؟
تا اونجایی که من شنیدم و می دونم مرجع به مرجع فرق می کنه. برخی نظرشون بر اینه که میشه نماز خوند ولی بعدا باید دوباره بخونیم. برخی میگم نمی خواد بعدش نماز بخونید...
مثلا آیت الله خامنه ای می گن: مشارکت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشکال ندارد.
یا مثلا در جای دیگه ای سوال شده از ایشون:
س: هنگام شركت در نماز جماعت برادران اهل سنت، بعد از قرائت سوره حمد توسط امام جماعت، كلمه «آمین» با صداى بلند و به صورت دسته جمعى گفته مىشود، این كار چه حكمى دارد؟
ج: اگر مقتضاى تقیه، گفتن آمین باشد، اشكال ندارد و در غیر این صورت جایز نیست.(3)
یعنی نماز خوندن باهاشو اشکال نداره.
یا آیت الله هادوی تهرانی میگن:
1.شرکت در نماز جماعت اهل سنت جایز است؛ و اگر موجب رفع شبهات نسبت به شیعه یا حسن ظن نسبت به شیعه یا آثار مثبت دیگر باشد، مستحب است.2.در هنگام نماز جماعت با اهل سنت از امام جماعت باید تبعیت کرد و به صورت دست باز نماز خواند و از گفتن آمین، بنابر احتیاط، باید اجتناب نمود.
3.نماز جماعت با اهل سنت مجزی است و نیاز به اعاده و قضا ندارد.
فکر کنم خیلی از مراجع میگن خوندن باهاشون اشکال نداره.
اگر اشتباه می کنم لطفا گوشزد کنید.
در ضمن یه جایی یکی دو تا روایت زد که جالب بود! اگر حول این روایات نیز بحث کنیم:
امام صادق (علیه السلام) می*فرمایند: «هرکس با اهل سنت، در صف اول آنها نماز بگزارد، مانند کسیاست که پشت سر رسول الله(صلی الله علیه وآله)، در صف اول نماز گزارده است.»
«هیچ بنده ای نیست مگر اینکه نمازش را در وقت میخواند، سپس در حالیکه وضو دارد، با اهل سنت در نماز جماعت شرکت میکند، خداوند برای وی بیست و پنج درجه می نویسد.»
-شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، باب ۲۶، از ابواب الأمر والنهی، ج۲، ص۴۷۱ / ج۵، ص۳۸۱ / ج ۵، ب ۵ از ابواب صلاةالجماعه، ج ۹
-تنقیح فیشرح عروة الوثقی،ج ۴، ص۳۱۶، مؤسسه آل البیت
(و اطراف و اکناف این آدرس*ها احادیثی مشابه فراوان است)
موضوع رو به انجمن نماز انتقال دادم، به جوانان مربوط نبود. خواهشا در انتخاب انجمن دقت کنید.
با تشکر
1) شما عوض پرداختن به حواشی! به اصل ما جرا بپرداز، روایاتی که زدم رو پاسخ بده. به قول یکی ننجون منم می دونه که نام این قشر اهل عامست! نه اهل سنت. بحث رو منحرف نکن.
2) روایات فراوانی داریم که معصوم از اون ملعونین تعریف کردن و یا باهاشون همکاری کردن. الان این روایات رو می خوای چی کار کنی؟ پسر جان تقیه هم داریم خیر سرمون دیگه! بحث و دعوا در مورد این تقیه است! اینکه چه حد باید باشه! چقدر اذن داریم! الان منو تو توی تهران وسط این همه نیروی امنیتی زندگی می کنیم! ازین حرفا تو جنوب ایران در ملا عام بزنی سرت رو می برن میزارن کف دستت. یادمه حاجی هیاتمون در یه شب نیمه شعبان یه روایتی رو گفتن در مورد دو نفری که یکی تقیه کرد و زنده موند یکی که نکرد و شهید شد...
3) شما خودت توی یه بحثی می مونی و راه حلی پیدا نمی کنی و یا راه حل هایی که پیدا می کنی عجیب هستن! چی کار می کنی؟ میری پیش حاجی هیاتتون! چرا، حاجی هیاتتون چی کارست؟ به چه حقی به خودش اجازه میده که در این مسائل اظهار نظر کنه؟ به خاطر این که 4 تا روایت بیشتر از تو خونده! بحث برخی برخی برخی برخی برخیعلما هم همینه! تو مگه می دونی اون عالمه از کجا این حرف رو میاره؟ اگر اون عالمه 10 تا روایت بیشتر از منه بی سواد خونده باشه و ازون روایات این نتیجه رو گرفته باشه اونوقت چی؟ اگر من تو روایت چیزی دیدم که برام عجیب بود و با حرف اون عالمه تناقض داشت! میرم تحقیق می کنم کلی یا به یه عالم دیگه اینو میگم ببینم اون چی میگه (البته تحقیق رو ول نمی کنم) نه اینکه زرپی بگم چون من ندیدم دیگه پس نیست. کاش مسائل به همین راحتی که شما میگی بود. اگر هم شما درست بگی باید بحث کنی سرش. اگر مشکل با یه جمله حل میشد که الان غمی نداشتیم که.
شاید من درست نفهمیدم! مثلا خود من خیلی وقت پیش از روی روایات استنبات کرده بودم که چیزی به نام اجل معلق نداریم! ولی با حاجی هیاتمون حرف زدم دیدم اشتباه فهمیدم! من یه چیزای دیگه رو نخونده بودم.
4) بحث وحدت هم به این سادگی ها نیست که جناب عالی میگی! چون تو روایت نیست دیگه وحدت نداریم! پس امام علی هم خلاف سنت عمل کرد 25 سال سکوت کرد تا اسلام باقی بماند!؟؟ امام علیه السلام روزا بهشون مشورت هم میداد!!!!! سحر ها دعای صنمی قریش می خوندن! بحث حدو حدود این تقیست.
من دوست دارم سه تا مساله حل بشه در این پست. اگر این اتفاق بیفته خیلی خوب میشه
1) مساله فتوای مراجع تقلید روشن شه این وسط
2) تکلیف این روایاتی که زدم!
3) مساله تقیه که این روزها خیلی داغه مطرح شه.
البته اگر جای دیگه این اتفاق افتاده دوستان لینک بدن خیلی ممنون میشم.
یا علی اقا آرومممممممم
چیزی که من میدونستمو زدم خب
بعدشم من خودم از شما پرسیدم وحدتووو!!!؟؟؟
حالا یک سوال کلی...
اهل سنت از اینکه امیر المومنین صلوات الله علیه پشت عمربن خطاب لعنت الله علیه نماز خوند اینو برداشت میکنن که ایشان,عمر لعنت الله علیه را قبول دارد
قطعا درست نیست.....جواب چیست؟؟؟!
شاید اگه امام علی (ع) این کار ها رو نمیکرده دستگاه بیب خلافت دو باره ماجرایی مانند شهادت حضرت زهرا در ست میکردند
یعنی ایشان تقیقه می کردند
اولا اینکه آقا محمد و آقا حمید رضا بحث رو روی مسائلی که در پست ها مطرح شده بیارن حالا اگه شما سوال دیگه ای دارین تو یه تاپیک جدید بحث کنید
صحبت های مقدم درسته چون ما در دین حق تقلید از غیر معصوم را نداریم اما خود معصومین به ما امر کردن که به راویان حدیث مراجعه کنیم
از این باب که این عالمان حدیث بقول آقا حامد بیشتر از ما رروایت خوندن.مثلا آقا مقدم شما که میگین وحدت در هیچ روایتی نیومده مگه همه روایت ها رو
خوندین که این حرف رو مزنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
اما اینکه تقیه برای حفظ جان شیعیان بوده کاملا درسته و روایات این مطلب رو تایید می کنه اما حد حدود تقیه هم در روایات آمده مثلا چرا میثم تمار تقیه نکرد که جونش حفظ
بشه؟؟؟؟!!!
اما اینکه دلیل امیر المومنین(ص) که پشت سر اون ملعونین نماز می خوندن تقیه بوده نمیشه با قاطعیت گفت چرا که حضرت علی(ع) در همان دوران که شما ها بهش سکوت
علی(ع) می گید مناظرات بسیاری در مسجد مدینه در اثبات حق خودشون کردن(یعنی امیر المومنین(ع) اصلا سکوت نکردن)در این باب می توانید به مناشدات امیر المومنین(ع) در کتاب
اسرار آل محمد(ص) مراجعه کنید.اتفاقا در بعضی از این مناشدات صحابی نزدیک پیامبر هم حضور داشتن.
اولا روایاتی که شما آوردین آقا حامد شاید در تعارض با روایات دیگر باشد که برای حل تعارض روایات هم معصوم شیعیان رو راهنمایی کردن(باب علم کافی حدیث یکی مونده به آخر)
دوما به نظرم درباره فتوای مراجع تقلید در تاپیک جدیدی بحث کنیم چون من اگر بخوام اینجا بحثشو باز کنم به موضوع این تاپیک ربط پیدا نمی کنه.
سوما مسئله تقیه رو هم خودم در یک تاپیک بحثش رو شروع می کنم
من تا جایی که خوندم نیومده بعدشم منم سوال کردم اومده؟؟؟
منم با شمامواقم خیلی راحت نمی توان بحث وحدت را بدون دلیل علمی نتیجه گیری کرد.
اما همانطور که گفتم امیر المومنین(ص) در 25 سال اصلا سکوت نکردن با مراجعه به کتاب اسرار آل محمد(ص) و خواندن مناشدات امیر المومنین(ص) این مطلب واضح میشه
در باره اینکه امیر المومنین(ص) روزها به خلفا مشورت می دادن اگه میشه یک نمونه رو با سند بیارن تا بحث کنیم
الان من میارم..
از محمد بن زبير گويد:
داخل شدم بمسجد دمشق پس ناگاه من به پيرمردي كه برخوردم كه استخوان هاى سينه اش از پيرى درآمده بود. پس گفتم اى پيرمرد چه كسى را درك كردى؟
گفت: عمر را
گفتم: پس چه غزوه و جنگی را شركت كردى؟
گفت: يرموك را
گفتم براى من تعريف كن از چيزي كه شنيده اى
گفت: ما بيرون رفتيم با قتيبه به قصد حج
پس در راه تخم شترمرغ يافتيم در حاليكه محرم بوديم آنرا خورديم، پس چون مناسك حج را بجا آورديم اين مطلب را به عمر گفتيم پس پشت به ما كرد و گفت: عقب من بيائيد تا آنكه رسيديم به اطاقهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله پس يكى از آن اطاقها را زد پس زنى جواب داد پس گفت آيا ابو الحسن اينجا است گفت: نه رفت به صحراء پس برگشت و گفت با من بيائيد ورفتيم تا رسيديم بعلى عليه السلام در حاليكه با دستش خاك را هموار ميكرد پس فرمود: اين جماعت تخم شتر مرغى يافتنددر حاليكه محرم بودند، فرمود: چرا نفرستاديد تا بيايم، گفت: من سزاوارترم كه خدمت شما برسم، فرمود: شتران نرى را با شتران ماده جوان بعدد تخم ها جفت كنند پس آنچه ثمر دهد و بچه آورند هديه و پيشكش بيت الله نمايند عمر گفت شتر گاهى بچه مياندازد على عليه السلام فرمود: تخم هم گاهى فاسد ميشود پس چون رفت عمر گفت: بار خدايا يك كار دشوار و سختى براى من پيش نيار مگر آنكه ابو الحسن در كنار من باشد.
منبع:الغدير، ج 11، ص 203
آخه مقدم جان کجای این داستان مشورت دادن امیر المومنین(ع) به عمر برای امور حکومتی است.
این داستان که البته داستان ججالبی هست داره میگه عمر حکم خدا رو درباره ی این مطلب در حج نمی دانست بعد مراجعه کرد از امیر المومنین پرسید
منظور آقا حامد این بود که امیر المومنین(ع) خودشون در امور حکومت به عمر مشورت می دادند
حالا یه سوال از شما به نطر شما این داستان نشون میده که امیر المومنین با عمر وحدت انجام داده؟
کجای این داستان نشون میده که امیر المومنین با خلفا دوست بوده و یا حکومتشون رو تایید کرده؟
شاید این داستان و جواب دادن این سوالات کمک زیادی بکنه تا جواب آقا حامد زودتر داده بشه
نه اصلا ربطی به وحدت ودوست بودن نداره..اتفاقا رد حکومت اونارو این داستان نشان میده..!!
یکم کمک کنین جوابشم میدیم...
با شكر از دوستان در مورد پاسخ به سوال من
اما من هنوز پاسخ سوالم را نگرفتم ،چرا ما به عنوان يك شيعه به يك اهل سنت اقتدا ميكنيم كه بعد دوباره بايد نماز خوانده شود .......
خب نباید اقتدا بکنیم دیگه..ن ب ا ی د ب ک ن ی م
هرکی اینکارو کرده اشتباه کرده..
به نام خدا و سلام بر شما و دیگر دوستان
وقت همگی بخیر
در مورد سوال شما مبنی بر حکم اقتداء نمازگزار شیعه به امام جماعتی که از اهل سنت هست، بله، حکم اولی اینجا این هست که:
امام جماعت باید شرایطی داشته باشد از جمله اینکه لازم است عادل و شیعه دوازده امامی باشد و همچنین نماز را به طور صحیح طبق احکام شیعه بخواند.
بنابراین طبق حکم اولی اگر شیعه به امام جماعتی که از اهل سنت هست اقتدا کند، نمازش صحیح نیست.
اما از جهت حکم ثانویه نظرات مراجع معظم تقلید مختلف هست و فروعات گوناگونی دارد:(1)
برخی می فرمایند اقتداء به آنها صحیح است و برخی می فرمایند در غیر مورد تقیه با آنها نماز بخوانید و بعد هم نماز خود را اعاده كنید.
و اگر جای تقیه هست و یا به جهت حفظ وحدت مسلمانان و پرهیز از تفرقه این کار صورت گیرد، (مثلا اگر در منطقه و یا در شهرهای سنی نشین باشیم)، می توان به خاطر تقیه و برای حفظ وحدت به امام جماعت اهل سنت اقتدا کرد.
امام خمینی (ره) در مناسک حج فرموده اند: در وقتى كه در «مسجد الحرام» یا «مسجد النبی» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنان نباید از آن جا خارج شوند و باید از جماعت تخلف نكنند و با سایر مسلمانان به جماعت نماز بخوانند.
در ذیل این مسئله آیة الله خوئى (ره) و آیة الله تبریزى (ره) فرموده اند: نماز با آنان مجزى است در صورتى كه قرائت حمد و سوره را خود براى خود آهسته انجام دهد، و در نماز جمعه بعد از فراغ از آن با آن ها نماز ظهر را اعاده كند.
آیت الله بهجت (ره) فرموده اند: اگر شیعه به سنی اقتدا کند ، نمازش باطل است، مگر در حال تقیه. در این صورت هم حمد و سوره را باید خود ماموم بخواند.
ایشان اقتداء به امام جماعت اهل سنت را جائز نمی دانند و چنین نمازی را باطل می دانند. در صورت تقیه می فرمایند: اگر حمد و سوره نمازها و یا لااقل حمد آن ها را (هر چند آهسته) نخوانده است باید نمازش را اعاده نماید. به تدریج نمازهای قضا شده یقینی را قضا کنید.
آیت الله خامنه ای فرموده اند: مشاركت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشكال ندارد.
آیت الله سیستانى فرموده اند: جایز است كه نماز پشت سر آن ها خوانده شود، ولى اگر مأموم مى تواند به صورت آهسته براى خود قرائت كند و الا در ذهن و نفس خود بخواند و اگر نماز جمعه باشد، بعد از آن ظهر را بخواند.
آیت اللّه صافى فرموده اند: نماز با عامّه در حال ضرورت بى اشكال است و در غیر حال ضرورت شركت در جماعات آنان اگر موجب تألیف قلوب آن ها و دفع اتّهام به شیعه باشد ، خوب است و اعاده آن لازم نیست، اگر چه موافق با احتیاط است. خروج از مسجد در هنگام اقامه جماعات و یا ایستادن و شركت نكردن شایسته نیست. اگر ضرورتى ایجاب كند، مانع ندارد.
آیت الله مکارم فرموده اند: هنگامى كه در «مسجد الحرام» یا «مسجد النبى» نماز جماعت برگزار مى گردد، مؤمنان نباید از آن اماكن مقدّسه خارج شوند، و نماز جماعت را ترك كنند. بلكه باید به همراه بقیّه مسلمانان به نماز جماعت بایستند
در این مورد سوالی به این مضمون از آیت الله مکارم شده است:(2)
33- اقتدا به امام جماعت تکفیری مسجد الحرام
با توجه به این که امام جماعت مسجد الحرام اخیرا شیعیان را کافر دانسته است، آیا به هنگام سفر به مکه و زیارت کعبه می*توان پشت سر وی نماز خواند؟
نماز خواندن پشت سر آن امام جماعت شرعا جایز نیست.
چرا مهم نیست اینا چی میگن . اتفاقا خیلی هم مهمه چون مصداق فارجعو الی روات حدیثنا را شامل میشه
شما برو پستای اقا مصطفی رو بخون..
اینا اگه حدیث میگن میشه همون حرف معصوم دیگه چرا میپیچونی بحثو؟؟؟...
اینا اگه روایت میگفتن که حرفاشون باهم فرق نمیکرد که ..
آخه مقدم جان، نمیشه که آدم به این سادگی نگاه کنه که. چرا فکر می کنی این قضیه به جون تو بسته نیست؟ حتما باید کار به جایی برسه که همشون بر علیه ما فتوا بدن و یه روزی حمله کنن به ما و بزنن هزار هزار بکشنمون تا شما باور کنی که به جونت وابستست؟ ببین ما خودمونم بکشیم این وهابیون بر علیه ما فتوا میدن. ولی همه اهل عامه این کارو نمی کنن.نقل قول:
دوما تقیه در صورت حفظ جان است نه چیز دیگر.
حتما باید مثلا شمشیر بگیرن بیخ گلوت تا تو باور کنی جون خودت یا برادر شیعت در خطره؟
من نگفتم که در امور حکومت من کلا گفتم مشورت. در ضمن عمر بارها و بارها گفته بوده لولا علی لهلک العمر . مساله این نیست که مثلا امیرالمومنین علی السلام به اون ملعون فرموده باشند که مثلا لشکرت رو ببر فلان جا یا فلانی رو در امر حکومت فلان جا منصوب کن. قطعا اگر چنین بود به احتمال قوی اصلا عمر لعنتی قبول نمی کرد! چون تقریبا همه کاراش از بیخ غلط بوده! و مشورت امیرالمونین خیلی با اونچه که دوست داشته فرق می کرده! در ضمن عمر لعنتی کینه شدیدی داشته و اینکه بیاد در امر حکومت امیرالمونین علیه السلام رو شریک کنه یه شکست براش بوده! مساله کمک کردن به عمر به صورت کلیست! مثلا در قضاوت چند مورد رو یادم هست که با سندش به زودی میزارم یا مثلا در احکام و ... . اما نکته ای که هست اینه که، اینا بالاخره همکاری کردن به حساب میاد! اگرچه احتمالا دلیل اصلی امام این بوده که انحرافات این ملعونین دیگه از حد نگذره و اسلام نابود نشه.نقل قول:
منظور آقا حامد این بود که امیر المومنین(ع) خودشون در امور حکومت به عمر مشورت می دادند
آقا مصطفی درست میگن: در کتاب اسرار فرمایشات زیادی از امیرالمومنین است در باب مخالفت با اونها. معصوم اینطوری تشخیص دادن که در زمان های مناسب برائت خودشون رو اعلام کنن تا شیعیان دچار فتنه نشن. ولی تمام این مساله 25 سال سکوت امام رو از این جمله خودشون الهام گرفتم:
پس صبر كردم در حالي كه خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود .و با ديدگان خود مي نگريستم كه ميراث مرا به غارت ميبرند .(نهج البلاغه – خطبه شقشقيه )
این مساله تقیه خیلی فراوان بوده! امامان بعدی نیز در ارتباطشون با سلاطین خیلی وقت ها تقیه می کردن و جملاتی می فرمودن که واضح است که تقیه ایست.
من نمی خوام گیر بدیم به این مساله! مساله فقط یه چیزه: "تقیه در دوران امامان معصوم با وجود آنکه تمام دنیای تشیع نگاهشون به این بزرگواران بوده به صورت شدیدی وجود داشته" حالا اینکه گیر بدیم که فلان روایت خیلی نمیرسونه که مثلا امام همکاری کرده یا نکرده ...
حرف من از سکوت یعنی عدم برائت عمومی و اعلام جنگ!!!! و برهم زدن وحدت عمومی
دقیقا مشکل همینه که برخیشون اونطور که باید به دنبال روایات نیستن و به دنبال چیزای دیگه هم میرننقل قول:
اینا اگه روایت میگفتن که حرفاشون باهم فرق نمیکرد که ..
ولی برخیشون هم اینطور نیستن!
همه رو با هم یکی می کنی چرا؟
من میگم به شما که موقع خواب سوره تکاثر رو بخون! چون سکرات موت رو کم می کنه. بعد شما میگی اصلا مهم نیست که تو چی میگی! مهم اینه که معصوم چی میگه!نقل قول:
اولا اصلا مهم نیست که اینا چی میگن مهم اینه که معصوم چی میگه
فقط من به شما نگفتم که این روایت از خود معصوم بوده!
در این نوع مسائل دیدن صدها روایت همزمان با هم تعیین کننده تصمیم درست میشه! مرجع نمی تونه بیاد بگه من این فتوا رو بر اساس این 400 تا روایت گفتم. اینم سند هاش. اگر خیلی دوست داشتی می تونی بری ملاقاتش ازش بپرسی.
واقعا کسی نمیگه همه مراجع درست میگن یا حتی اون کاردرست هاش هم همیشه درست میگن! ولی اینکه ما بدون هیچ مطالعه ای و از سر کم روایت خوندن خودمون یه نظر مرجعی برامون غیرمنطقی میاد، اگر بگی اصلا مهم نیست اون چی میگه! منم عمل نمی کنم که نشد که! بالاخره من و شما خودمون رو هم بکشیم! نمی تونیم توی همه احکام و مسائل خبره شیم! تا اون موقع هم که خبره شیم نیازداریم تا به حرف یکی گوش کنیم، تا اون زمان هایی که در جاهلیت بودیم رو ضرر نکرده باشیم! من خودم تا حالا شونصد تا حکم ریز و درشت در نماز رو توی هیات از حاجی یادگرفتم! شما خودت هم حتما همینطور بودی. چرا؟؟ چون اطمینان داری که حاجی یه حرکتی می کنه یه روایتی پشتش بوده!
ولی این جمله ی "اصلا مهم نیست که..." در شرایطی درسته که مرجع از خودش حرف بزنه.
البته می دونم که شما بعد از این پست و پست های دیگه باز این حرف رو میزنی که "اصلا مهم نیست..."
لولاعلي در منابع شيعه
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.ph...estion&id=2143
برادرم منم همینو میگم دیگه وقتی مرجع از روی روایت حکم میده حکمش روچشم..منم قبول دارم چون داره از روی علم خدا میگه من نظر بدون روایتشو میگم مهم نیست..!!بعدشم وقتی روایت میگه فقط برای حفظ جان تقیه کنید من چی بگم خب؟؟یعنی حرف معصوم رو عمل نکنیم؟؟؟حتما یه چیزی هست که فرمودند دیگه...غیر از اینه؟تازه حالا چه کرمیه بریم پشت مبغض اماممون نماز بخونیم؟؟؟؟!!!خب حالا وحدت اینا حفظ نشد چی میشه؟؟؟این همه جا بریم یه جا دیگه بخونیم..وقتی کافر نجس ما بریم پشتش نمازم بخونیم؟؟؟؟!!خب این نماز بخوره توکمرمون...!!
دشمن امام معصوم یاروو :roll:
آیا شما اثبات کردی که همه مراجع دارن از رو شیکمشون فتوا میدن که همه رو یکی می کنی میگی اصلا مهم نیست اینا چی میگن؟ درسته که اکثرشون پیرو برخی نگرش های غلط هستن، ولی دلیل نمیشه که ما انصاف رو کنار بزاریم. حرف من اینه که شما کی و کجا و چگونه اثبات کردی که همه مراجع از روی شیکم فتوا میدن؟ آیا این کار شما مصداق تهمت زدن نیست؟نقل قول:
وقتی مرجع از روی روایت حکم میده حکمش روچشم..منم قبول دارم چون داره از روی علم خدا میگه من نظر بدون روایتشو میگم مهم نیست
مگه کسی گفت فقط برای حفظ جان تقیه نکنید!؟ من دارم میگم عمیق تر ببینی متوجه میشی که یه خورده اوضاع پیچیده تر از اونیه که فکر می کنی! متوجه میشی که الان هم برای حفظ جان خیلی جاها باید تقیه کرد. حالا جون تو شاید مستقیما در خطر نباشه ولی جون خیلی از شیعیانی که یا توی ایرانن یا تو همون عربستان یا هر کجای دیگه ی دنیا هستن در خطره.نقل قول:
وقتی روایت میگه فقط برای حفظ جان تقیه کنید من چی بگم خب؟؟یعنی حرف معصوم رو عمل نکنیم؟؟؟
قطعا اگر ما تماما هم تقیه کنیم این آل سعود ملعون بازم مارو کافر می دونن! در این شکی نیست! ولی حرف من اینه که تمام اهل عامه اینطوری نیستن و باهاشون هم نظر نیستن! و مساله به این سادگی نیست که. حالا که عربستان در هر صورت دنبال نابودی ماست ما هم دیگه تقیه رو ببوسیم بزاریم کنار.(بحثش مفصله)
بعد از این همه نوشتن اگر باز فکر می کنی که من میگم تقیه فقط برای حفظ جان(جان تو یا جان برادر دینیت) نیست دیگه من حرفی ندارم.
اینکه شما میگی حالا چه مرضی داریم که بریم پشت مبغض امامون نماز بخونیم رو یا بشین یه خورده فکر کن یا برو از یه عالمی که همچین فتوایی داده بپرس! نه اینکه فکر نکرده و بدون هیچ تحقیقی شکمی بیای بگی فلانی غلط گفته! اصلا مهم نیست که چی گفته و...
صرفا جهت اینکه بگم حالاتی ممکنه رخ بده که شما متاسفانه اصلا بهش فکر نمی کنی: این سگ های حروم زاده وهابی منتظر هستن تا به تمام مسلمون ها ثابت کنن که شیعه از اسلام نیست و یک دین من دراوردیه! حالا وقتی، وقت نماز میشه همه مسلمون های عالم که اومدن حج میان با هم نماز می خونن، تمام شیعیان (تاکیید می کنم که تمام شیعیان نه یکی دوتا) با اونها نماز نمی خونن و خودشون رو جدا می کنن خیلی زمینه رو برای تبلیغ اون حروم زاده ها فراهم می کنن... در شب های پیشاور سلطان الواعظین تعریف می کنه که اومدن ایشون رو به قصد کشت بزنن توی یه مسجد اهل عامه! بعد دیدن که توی تشهدش داره میگه اشهد ان لا اله الا الله و... دیدن ااا ، این علمای ما میگفتن این شیعه ها اهل بیت رو خدا میدونن و مشرک هستن! اینا که به وحدانیت خدا دارن شهادت میدن! بعد ولش کردن!
حالا اگر این وهابیون حروم زاده بتونن تمام دنیا رو با خودشون هم نظر کنن (که هدف تشکیل شدنشون هم همینه) جمعیت کثیری داخل خود ایران اهل عامه هستن! مملکت میریزه به هم! بعد از طریق تمام اهل عامه دنیا که خیلی خیلی بیشتر از شیعه ها هستن + آمریکا و.... هم حمایت میشن! اون موقع یه مفتی حروم زاده هم فتوا میده که ناموس شیعیان برای اهل عامه حلاله! میرسن در خونمون و بقیش رو شرح نمیدم! بعدشم که کارشونو کردن مثل سگ می کشنمون(البته گوسفند شبیه تره، چون معمولا سر می برن:p)! تا اون موقع باورت بشه!
البته این حالت ممکنه اینطوری رخ نده! صرفا گفتم می تونه دلایل مختلفی داشته باشه. یه مرجع باید فرض کنه که همه ی شیعیان به حرفش عمل می کنن. اون موقع عواقبش رو در نظر بگیره و...
نه اقا ولی معلومه دیگه که از روی روایت بعضیاشون فتوا نمیدند.(دیگه در این مورد اسرار نکنید)منم نگفتم از رو شکم فتوا میدند ننداز دهنم.
برادر اگه کسی برای نماز نخوندن پشت عامی کشته میشه بره پشتش نماز بخونه چون دستور روایته.(در این موردم دیگه بحثی نکن چون حرفم خیلی واضح است البته فرموده ی امام معصوم هست معلومه که روشنه)من شکمی چیزی نمیگم اگه شما دوس داری پشت لعن شده از سوی خدا نماز بخونی برو بخووون..!!
خب این از جهالت اوناست از دین ما به ماچه؟
فکر کنم هر کسی این مطالب رو بخونه مشخصه. متاسفانه من منتظرم آقا مصطفی یا کسی بیاد یه جوابی بده، من برم حولش یه چیزی بخونم، 2 تا روایت به معلوماتمون اضافه شه، ولی این بحث شده کل کل بین منو شما و اینکه 10 بار یه حرف رو به گونه های مختلف بزنم و آخرش هم جملاتی میشونم که متوجه میشم وقتی که گذاشتم کلا وقت تلف کردن و کل کل کردن بوده.
آقا کسی نیست بحث رو ادامه بده ؟؟ بحث مهمیه ها، جزئیاتش رو نمیگم! ولی کلیاتش مهمه
سلام
ببخشید خیلی دیر وارد بحث میشم! تعجب می کنم از دوستان که الحمدلله همه اهل حدیث و روایت هستند اما صرفاً میگن خوبه!! خب قربونت تو که میگی هرچی روایت میگه ما میگیم چشم خب چرا نمیری روایاتشو بیاری ما هم استفاده کنیم؟؟! یا دوستان دیگه چرا انقد منتظر میشن بقیه بیان حدیث بگن؟؟ چرا خودتون نمیرید دنبال حدیث؟؟؟ مگه یه جامع الأحادیث نور ندارید؟؟ و الله خیراتی و شیرینی هست در این به دنبال جواب گشتن در روایات و آرامش عجیب غریبی بعد از اینکه جواب سوالت رو عیناً از لبان مبارک معصوم صلوات الله و سلامه علیه می شنوی!! آره امثال من نمی تونن همچین کیفِ عظمایی داشته باشند که صوتِ دلبربای معصوم ارواحنا فداه رو بشنون اما میتونیم کلامشون که نور هست رو بخونیم!! (آی آدم آروم میشه جواب رو عیناً پیدا می کنه از میان سخنانشون!)
در مورد نماز خوندن پشت مخالفین هم کلی روایت داریم که خودش باب هست توی وسائل الشیعه. (چندین بابه و روایاتش در باب های مختلف اومده) من 2 تا باب اولی که در این مورد، در کتاب الصلاة هست رو میارم براتون. (همه روایات رو بخونید. إن شاء الله وقت کنم ترجمه روایات رو هم میذارم) خواهشاً به دقت متن این احادیث رو بخونید بسیار پر نکته است.
وسائل الشيعة، ج8، ص: 299
[1] 5بَابُ اسْتِحْبَابِ حُضُورِ الْجَمَاعَةِ خَلْفَ مَنْ لَا يُقْتَدَى بِهِ لِلتَّقِيَّةِ وَ الْقِيَامِ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ مَعَهُ
10717- 1-[2] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ.
وَ رَوَاهُ فِي الْمَجَالِسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع مِثْلَهُ[3].
10718- 2-[4] قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا صَلَّيْتَ مَعَهُمْ غُفِرَ لَكَ بِعَدَدِ مَنْ خَالَفَكَ.
10719- 3-[5] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُحْسَبُ لَكَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَقْتَدِي بِهِمْ مِثْلَ مَا يُحْسَبُ لَكَ إِذَا كُنْتَ مَعَ مَنْ يُقْتَدَى بِهِ.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِ مِثْلَهُ[6] وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ مِثْلَهُ[7].
10720- 4-[8] وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص.
10721- 5-[9] وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي رَجُلٌ جَارُ مَسْجِدٍ لِقَوْمِي فَإِذَا أَنَا لَمْ أُصَلِّ مَعَهُمْ وَقَعُوا فِيَّ وَ قَالُوا هُوَ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ أَمَا لَئِنْ قُلْتَ ذَلِكَ لَقَدْ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع- مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ يُجِبْهُ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ فَخَرَجَ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ لَا تَدَعِ الصَّلَاةَ مَعَهُمْ وَ خَلْفَ كُلِّ إِمَامٍ فَلَمَّا خَرَجَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَبُرَ عَلَيَّ قَوْلُكَ لِهَذَا الرَّجُلِ حِينَ اسْتَفْتَاكَ فَإِنْ لَمْ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ قَالَ فَضَحِكَ ع ثُمَّ قَالَ مَا أَرَاكَ بَعْدُ إِلَّا هَاهُنَا يَا زُرَارَةُ فَأَيَّ عِلَّةٍ تُرِيدُ أَعْظَمَ مِنْ أَنَّهُ لَا يُؤْتَمُّ بِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ أَ مَا تَرَانِي قُلْتُ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِكُمْ وَ صَلُّوا مَعَ أَئِمَّتِكُمْ.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ[10] وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ.
10722- 6-[11] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لَنَا إِمَاماً مُخَالِفاً- وَ هُوَ يُبْغِضُ أَصْحَابَنَا كُلَّهُمْ فَقَالَ مَا عَلَيْكَ مِنْ قَوْلِهِ وَ اللَّهِ لَئِنْ كُنْتَ صَادِقاً لَأَنْتَ أَحَقُّ بِالْمَسْجِدِ مِنْهُ فَكُنْ أَوَّلَ دَاخِلٍ وَ آخِرَ خَارِجٍ وَ أَحْسِنْ خُلُقَكَ مَعَ النَّاسِ وَ قُلْ خَيْراً.
10723- 7-[12] وَ عَنْهُ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا إِسْحَاقُ أَ تُصَلِّي مَعَهُمْ فِي الْمَسْجِدِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّيَ مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.
10724- 8-[13] أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِكُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً[14]- ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ الْحَدِيثَ.
10725- 9-[15] عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُمْ.
10726- 10-[16] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى فِي نَوَادِرِهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاكَحَتِهِمْ وَ الصَّلَاةِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِيدٌ لَنْ[17] تَسْتَطِيعُوا ذَاكَ قَدْ أَنْكَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَلَّى عَلِيٌّ ع وَرَاءَهُمْ.
10727- 11-[18] وَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ مُنَاكَحَةِ النَّاصِبِ وَ الصَّلَاةِ خَلْفَهُ فَقَالَ لَا تُنَاكِحْهُ وَ لَا تُصَلِّ خَلْفَهُ.
أَقُولُ: هَذَا مَخْصُوصٌ بِغَيرِ وَقْتِ التَّقِيَّةِ وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ[19] وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ[20].
[1] ( 1)- الباب 5 فيه 11 حديثا.
[2] ( 2)- الفقيه 1- 382- 1125.
[3] ( 3)- أمالي الصدوق- 300- 14.
[4] ( 4)- الفقيه 1- 407- 1213 و الفقيه 1- 568- 1568.
[5] ( 5)- الفقيه 1- 383- 1126.
[6] ( 6)- الكافي 3- 373- 9.
[7] ( 7)- التهذيب 3- 265- 752.
[8] ( 1)- الكافي 3- 380- 6.
[9] ( 2)- الكافي 3- 372- 5، أورد قطعة منه في الحديث 1 من الباب 2 من هذه الأبواب.
[10] ( 3)- التهذيب 3- 24- 84.
[11] ( 4)- التهذيب 3- 55- 190، أورد صدره في الحديث 2 من الباب 65 من هذه الأبواب.
[12] ( 1)- التهذيب 3- 277- 809.
[13] ( 2)- المحاسن- 18- 51، أورده في الحديث 5 من الباب 1 من أبواب أحكام العشرة.
[14] ( 3)- البقرة 2- 83.
[15] ( 4)- مسائل علي بن جعفر- 144- 173.
[16] ( 5)- نوادر أحمد بن محمّد بن عيسى- 129- 329.
[17] ( 6)- في المصدر- إن.
[18] ( 7)- نوادر أحمد بن محمّد بن عيسى 130- 334.
[19] ( 1)- تقدم في الأبواب 1 و 2 و 3 من هذه الأبواب.
[20] ( 2)- يأتي في الباب 6 من هذه الأبواب، و في الحديث 6 من الباب 1 من أبواب أحكام العشرة.
وسائل الشيعة، ج8، ص: 302
[1] 6 بَابُ اسْتِحْبَابِ إِيقَاعِ الْفَرِيضَةِ قَبْلَ الْمُخَالِفِ أَوْ بَعْدَهُ وَ حُضُورِهَا مَعَهُ
10728- 1-[2] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ.
10729- 2-[3] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ يُصَلِّي فِي الْوَقْتِ وَ يَفْرُغُ ثُمَّ يَأْتِيهِمْ وَ يُصَلِّي مَعَهُمْ وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً.
10730- 3-[4] وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ أَيْضاً إِنَّ عَلَى بَابِي مَسْجِداً يَكُونُ فِيهِ قَوْمٌ مُخَالِفُونَ مُعَانِدُونَ فَهُمْ يُمْسُونَ فِي الصَّلَاةِ فَأَنَا أُصَلِّي الْعَصْرَ ثُمَّ أَخْرُجُ فَأُصَلِّي مَعَهُمْ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَكَ بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ صَلَاةً.
10731- 4-[5] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مِرْدَاسٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَنْ صَلَّى مِنْكُمُ الْيَوْمَ صَلَاةً فَرِيضَةً فِي جَمَاعَةٍ مُسْتَتِراً بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ خَمْسِينَ صَلَاةً فَرِيضَةً فِي جَمَاعَةٍ وَ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلَاةً فَرِيضَةً وَحْدَهُ مُسْتَتِراً بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ صَلَاةً فَرِيضَةً وَحْدَانِيَّةً وَ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلَاةً نَافِلَةً لِوَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ بِهَا عَشْرَ صَلَوَاتٍ نَوَافِلَ وَ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ حَسَنَةً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ بِهَا عِشْرِينَ حَسَنَةً وَ يُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَسَنَاتِ الْمُؤْمِنِ مِنْكُمْ إِذَا أَحْسَنَ أَعْمَالَهُ وَ دَانَ بِالتَّقِيَّةِ عَلَى دِينِهِ وَ إِمَامِهِ وَ نَفْسِهِ وَ أَمْسَكَ مِنْ لِسَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِيمٌ.
10732- 5-[6] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْحَازِمِيِ[7] عَنِ (الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ)[8] عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَلِيٍّ الْمُرَافِقِيِّ وَ عُمَرَ[9] بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سَأَلَ عَنِ الْإِمَامِ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَثِقُ بِهِ أُصَلِّي خَلْفَهُ وَ أَقْرَأُ قَالَ لَا صَلِّ قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ قِيلَ لَهُ أَ فَأُصَلِّي خَلْفَهُ وَ أَجْعَلُهَا تَطَوُّعاً قَالَ لَوْ قُبِلَ التَّطَوُّعُ لَقُبِلَتِ الْفَرِيضَةُ وَ لَكِنِ اجْعَلْهَا سُبْحَةً.
10733- 6-[10] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ مِنَّا يُصَلِّي صَلَاتَهُ فِي جَوْفِ بَيْتِهِ مُغْلِقاً عَلَيْهِ بَابَهُ ثُمَّ يَخْرُجُ فَيُصَلِّي مَعَ جِيرَتِهِ تَكُونُ صَلَاتُهُ تِلْكَ وَحْدَهُ فِي بَيْتِهِ جَمَاعَةً فَقَالَ الَّذِي يُصَلِّي فِي بَيْتِهِ يُضَاعِفُهُ اللَّهُ لَهُ ضِعْفَيْ أَجْرِ الْجَمَاعَةِ تَكُونُ لَهُ خَمْسِينَ دَرَجَةً وَ الَّذِي يُصَلِّي مَعَ جِيرَتِهِ يَكْتُبُ لَهُ أَجْرَ مَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص- وَ يَدْخُلُ مَعَهُمْ فِي صَلَاتِهِمْ فَيُخَلِّفُ عَلَيْهِمْ ذُنُوبَهُ وَ يَخْرُجُ بِحَسَنَاتِهِمْ.
10734- 7-[11] وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ نَاصِحٍ الْمُؤَذِّنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُصَلِّي فِي الْبَيْتِ وَ أَخْرُجُ إِلَيْهِمْ قَالَ اجْعَلْهَا نَافِلَةً وَ لَا تُكَبِّرْ مَعَهُمْ فَتَدْخُلَ مَعَهُمْ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّ مِفْتَاحَ الصَّلَاةِ التَّكْبِيرُ.
10735- 8-[12] وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنِّي أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ فَأُصَلِّي مَعَهُمْ فَلَا أَحْتَسِبُ بِتِلْكَ الصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ أَمَّا أَنَا فَأُصَلِّي مَعَهُمْ وَ أُرِيهِمْ أَنِّي أَسْجُدُ وَ مَا أَسْجُدُ.
10736- 9-[13] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ[14] بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي مَنْزِلِهِ ثُمَّ أَتَى مَسْجِداً مِنْ مَسَاجِدِهِمْ فَصَلَّى فِيهِ خَرَجَ بِحَسَنَاتِهِمْ.
وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ فَصَلَّى مَعَهُمْ[15].
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ يُصَلِّي مَعَهُمْ[16].
أَقُولُ: وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ[17].
[1] ( 3)- الباب 6 فيه 9 أحاديث.
[2] ( 4)- الفقيه 1- 382- 1124.
[3] ( 5)- الفقيه 1- 407- 1211.
[4] ( 6)- الفقيه 1- 407- 1212.
[5] ( 1)- الكافي 1- 334- 2، أورد صدره في الحديث 3 من الباب 17 من أبواب مقدّمة العبادات.
[6] ( 2)- التهذيب 3- 33- 120، أورد صدره في الحديث 15 من الباب 31 من هذه الأبواب.
[7] ( 3)- في المصدر- الخازمي.
[8] ( 4)- في المصدر- الحسن بن الحسين.
[9] ( 5)- في المصدر- عمرو.
[10] ( 6)- التهذيب 3- 273- 789.
[11] ( 1)- التهذيب 3- 270- 775، أورد ذيله في الحديث 7 من الباب 1 من أبواب تكبيرة الأحرام.
[12] ( 2)- التهذيب 3- 269- 774.
[13] ( 3)- التهذيب 3- 270- 778.
[14] ( 4)- في نسخة- الحسن- هامش المخطوط-.
[15] ( 1)- الكافي 3- 380- 8.
[16] ( 2)- الفقيه 1- 407- 1210.
[17] ( 3)- يأتي في الأبواب 10 و 11 من هذه الأبواب، و في الأبواب 24 و 25 و 26 من أبواب الأمر و النهي و ما يناسبهما، و تقدم ما يدلّ على بعض المقصود في الباب 5 من هذه الأبواب.
[1] 10 بَابُ اشْتِرَاطِ كَوْنِ إِمَامِ الْجَمَاعَةِ مُؤْمِناً مُوَالِياً لِلْأَئِمَّةِ وَ عَدَمِ جَوَازِ الِاقْتِدَاءِ بِالْمُخَالِفِ فِي الِاعْتِقَادَاتِ الصَّحِيحَةِ الْأُصُولِيَّةِ إِلَّا لِتَقِيَّةٍ
10749- 1-[2] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الصَّلَاةِ خَلْفَ الْمُخَالِفِينَ- فَقَالَ مَا هُمْ عِنْدِي إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْجُدُرِ.
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ[3].
10750- 2-[4] وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنَّ مَوَالِيَكَ قَدِ اخْتَلَفُوا فَأُصَلِّي خَلْفَهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ زَادَ وَ أَمَانَتِهِ[5]
10751- 3-[6] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع- وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ فَقَالَ هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ.
وَ
رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ لَا تُصَلِّ وَرَاءَهُ[7]
10752- 4-[8] وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَعْدٍ[9] الْبَصْرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي نَازِلٌ فِي بَنِي عَدِيٍّ- وَ مُؤَذِّنُهُمْ وَ إِمَامُهُمْ وَ جَمِيعُ أَهْلِ الْمَسْجِدِ عُثْمَانِيَّةٌ- يَبْرَءُونَ مِنْكُمْ وَ مِنْ شِيعَتِكُمْ وَ أَنَا نَازِلٌ فِيهِمْ فَمَا تَرَى فِي الصَّلَاةِ خَلْفَ الْإِمَامِ فَقَالَ ع صَلِّ خَلْفَهُ قَالَ وَ احْتَسِبْ بِمَا تَسْمَعُ وَ لَوْ قَدِمْتَ الْبَصْرَةَ لَقَدْ سَأَلَكَ الْفُضَيْلُ بْنُ يَسَارٍ- وَ أَخْبَرْتَهُ بِمَا أَفْتَيْتُكَ فَتَأْخُذُ بِقَوْلِ الْفُضَيْلِ وَ تَدَعُ قَوْلِي قَالَ عَلِيٌّ فَقَدِمْتُ الْبَصْرَةَ فَأَخْبَرْتُ فُضَيْلًا بِمَا قَالَ فَقَالَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ وَ لَكِنِّي قَدْ سَمِعْتُهُ وَ سَمِعْتُ أَبَاهُ يَقُولَانِ لَا تَعْتَدَّ بِالصَّلَاةِ خَلْفَ النَّاصِبِيِّ- وَ اقْرَأْ لِنَفْسِكَ كَأَنَّكَ وَحْدَكَ.
أَقُولُ: صَدْرُ الْحَدِيثِ ظَاهِرٌ فِي التَّقِيَّةِ.
10753- 5-[10] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ أَنَّهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع- أَ يَجُوزُ الصَّلَاةُ خَلْفَ مَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيكَ وَ جَدِّكَ ص فَأَجَابَ لَا تُصَلِّ وَرَاءَهُ.
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِ مِثْلَهُ[11].
10754- 6-[12] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُصَلِّ خَلْفَ الْغَالِي وَ إِنْ كَانَ يَقُولُ بِقَوْلِكَ وَ الْمَجْهُولِ وَ الْمُجَاهِرِ بِالْفِسْقِ وَ إِنْ كَانَ مُقْتَصِداً.
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ مُرْسَلًا[13] وَ رَوَاهُ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى مِثْلَهُ[14] إِلَّا أَنَّهُ قَالَ عَنْ خَلِيفَةَ[15] بْنِ حَمَّادٍ.
10755- 7-[16] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا تُصَلِّ خَلْفَ مَنْ يَشْهَدُ عَلَيْكَ بِالْكُفْرِ وَ لَا خَلْفَ مَنْ شَهِدْتَ عَلَيْهِ بِالْكُفْرِ.
10756- 8-[17] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ ع عَنِ الصَّلَاةِ خَلْفَ رَجُلٍ يُكَذِّبُ بِقَدَرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِيُعِدْ كُلَّ صَلَاةٍ صَلَّاهَا خَلْفَهُ.
وَ رَوَاهُ فِي التَّوْحِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ أَبِيهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَدِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ مِثْلَهُ[18].
10757- 9-[19] قَالَ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع مَنْ قَالَ بِالْجِسْمِ فَلَا تُعْطُوهُ شَيْئاً مِنَ الزَّكَاةِ وَ لَا تُصَلُّوا خَلْفَهُ.
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ أَيْضاً مُرْسَلًا نَحْوَهُ[20].
10758- 10-[21] وَ فِي الْأَمَالِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا ع أُصَلِّي خَلْفَ مَنْ يَقُولُ بِالْجِسْمِ وَ مَنْ يَقُولُ بِقَوْلِ يُونُسَ- فَكَتَبَ ع لَا تُصَلُّوا خَلْفَهُمْ وَ لَا تُعْطُوهُمْ مِنَ الزَّكَاةِ وَ ابْرَءُوا مِنْهُمْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُمْ.
10759- 11-[22] وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادٍ يَأْتِي[23] عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ: لَا يُقْتَدَى إِلَّا بِأَهْلِ الْوَلَايَةِ.
10760- 12-[24] وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السِّنَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيِّ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنِ الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي أَوْ يُكَلِّفُهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ إِلَى أَنْ قَالَ فَلَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ.
10761- 13-[25] وَ فِي كِتَابِ التَّوْحِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ حَرِيشٍ الرَّازِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فِي حَدِيثٍ عَنْ
عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُمَا قَالا مَنْ قَالَ بِالْجِسْمِ فَلَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ.
10762- 14-[26] أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنِ الرِّضَا ع عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي أَوْ يُكَلِّفُهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ فَلَا تَأْكُلُوا ذَبِيحَتَهُ وَ لَا تَقْبَلُوا شَهَادَتَهُ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ وَ لَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً.
10763- 15-[27] وَ قَدْ تَقَدَّمَ فِي أَحَادِيثِ مَسْحِ الْخُفَّيْنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَمْسَحْ وَ لَا تُصَلِّ خَلْفَ مَنْ يَمْسَحُ.
أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ فِي الْأَذَانِ[28] وَ غَيْرِهِ[29] وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ فِي أَحَادِيثِ الْقِرَاءَةِ خَلْفَ مَنْ لَا يُقْتَدَى بِهِ[30] وَ غَيْرِ ذَلِكَ[31].