-
نقطه ی آغاز (ب) ی بسم الله....تا علیِّ صَدَقَ الله
هرزمان خواسته ام وصف تورا بنویسم فارسی یا عربی اسم خدا هم آمد
بس که تو غرق خدائی همه جا اسم تو و... قدرت لایزل رب تو باهم آمد
...............
صحبت از فرقه وفکر علی اللهی نیست بنده ای بنده، ولی کار خدائی داری
بین هر خوشه ی انگور ضریحت پیداست تاسماوات خدا برو بیائی داری
...............
قُل هواللهُ اَحَد را ز تو دارم مولا وصف تو روح عبادات مرا کامل کرد
(کافری بیش نیودم علوی ام کردی)(1) مِهر تو کفر مرا مُهر زد و باطل کرد
...............
وحی شد آیه به آیه به پیمبر قرآن هل اتی ،واقعه ، توحید ، قیامت ، کوثر..
دید از نقطه ی آغاز (ب) ی بسم الله تا علیِّ صَدَقَ الله، توئی یاحیدر
...............
لعن ونفرین خدا بر همه بخٍ گوها دست بیعت به تو دادند و خیانت کردند
گفت:، قرآن وعلی این دو امانت هستند تا توان بود خیانت به امانت کردند
...............
پنج انگشت فلانی که به تو کف داده است پشت در پشت شد و فاطمه را سیلی زد
هر چه بر آمد از آن دست در آن پس کوچه زد به زهرا جلوی چشم شما خیلی بد
...............
باهمان دست به جمع آوری هیزم ها قصد آتش زدن خانه واهلش را کرد
آتشی که قد زهرای تو را یک دفعه بین آن دود و حرارت پیش چشمت تا کرد
...............
بشکند پای همان دست که با آن مسمار درب آتش زده بر سینه ی زهرا کوبید
درب بر سینه ی زهرا زدو با ده تا اسب باچهل نعل تن خون خدا را کوبید
...............
سالها میگذرد حادثه ها پا برجاست مانشستیم ازاین حادثه ها میسوزیم
ای که دستت برسد عرش خدا کاری کن چشم بر دست تو در امر فرج می دوزیم
-
وحي را دست دل هر کس و نا کس ندهند
تا که معراج نشين هست به کرکس ندهند
درک ادراک نبي ، مرد خدا مي خواهد
جز علي را که از اين جام مقدس ندهند
پس بديهي ست که اسرار جهان را هرگز
تا علي هست به اشخاص مرخص ندهند
ياري همسفر غار کجا ، يار کجا
جز حرا را که در اين دايره مبعث ندهند
در حسد کور شود دشمن او جا دارد
روزي از سفره ي شاهانه اش از بس ندهند
کسب عرفان فقط از مهر علي ممکن شد
معرفت در گراني ست به هر کس ندهند
اين کرامت چه به عشاق علي مي آيد
منکرانش عجبي نيست که نم پس ندهند
دين گريزي زمين حاصل غصب فدک است
بندگان دل به دل ميوه ي نارس ندهند
-
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
هر دست گدایی که به سوی تو دراز است
مفهوم قنوتی است که در بین نماز است
سمت حرم توست دلم باز روانه
((ای تیر غمت را دل عشاق نشانه))
ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا
قدری به من خسته بهایی بده مولا
آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است
((مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است))
تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا
چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را
.
.
.
احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست
پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست
رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست
((تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست))
بر اسب سوار است قیامت شده بر پا
دشمن به فرار است ازین حالت مولا
شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید
باید برود یک تنه خیبر بگشاید
«یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو»
این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو...
مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند
آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند...
...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد
((با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد))
.
.
.
احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی(ع)...؟نه
بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته
((من کنتُ)) که بر حیدر کرار (ع)رسیده است
حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است
-
به اوج می برد امشب مرا هوای شما
که عشق را بنویسم، فقط برای شما
نگاه می کنم اینجا به رد پای شما
و می رسم به خدا، تاخدا،...خدای شما
که آفرید شما را زمین هوایی شد
و کعبه کعبه شد و خانه ای خدایی شد
و بال هور و ملک فرش این قدم ها شد
زمین برای حضور تو در تمنا شد
ز اشک شوق ملائک ستاره پیدا شد
وعشق بر تن هفت آسمان هویدا شد
عصای دست نبی بوده ای و دست خدا
تو دستگیر کلیمی، تو دستگیر عصا
شکوه عدل شما را عقیل می داند
نگاه بت شکنت را خلیل می داند
شکاف کعبه شما را دلیل می داند
و شأن وصف تو را جبرئیل میداند
که از زبان خدا بر تو آفرین میگفت
و با صدای بلند خودش چنین میگفت:
رقم زده است خدا عشق را به نام علی
فلک نشسته به حسرت برای گام علی
ملک نشسته دو زانو به احترام علی
((علی امام من است و منم غلام علی))
به لحظه لحظه ی عمرت خدا تبسم داشت
وبا صدای شما با نبی تکلم داشت
کرامتی که تو داری الی الابد باشد
همیشه ذکر لبم یا علی مدد باشد
شجاعتی که دلت داشت بی عدد باشد
گواه من سر عمربن عبدود باشد
شمار فضل شمارا ،خدا فقط داند
نشانه های خدا را ،خدا فقط داند
یا علی
-
دلم غیر ایوان پناهی نداشت
دلم زائری بود و راهی نداشت
دلم در بساطش جز آهی نداشت
علی داشت آن را که شاهی نداشت
به دور امیر کرم گشته ام
صد و ده قدم در حرم گشته ام
به او گفتم ای شاه راهم بده
امان نامه ای بر گناهم بده
لیاقت به یک دم نگاهم بده
پناهی ندارم پناهم بده
صدا زد پریشانی ات با علی
اگر خسته جانی بگو یا علی
همین لحظه ها بود پیدا شدم
علی گفتم و از زمین پاشدم
شب و روز حیران مولا شدم
گدا بودم او خواست آقا شدم
دل من بدون علی بی کس است
بمیرم علی را بببینم بس است
امیری نداریم الا علی
اگر ناتوانی بگو یاعلی
کوچه ها وقف نام او شده اند
هرکجا می رویم هیأت اوست
دل من وقف کیست حافظ گفت:
"دل سراپرده ی محبت اوست"
من شدم خاک پای حضرت عشق
پس به هفت آسمان شرف دارم
در هر خانه را نخواهم زد
شوق پابوسی نجف دارم
به علی ٍّخدا ببخش مرا
السلام علیک یا سلطان
من به یاد سر علی دارم
هر شب قدر بر سرم قرآن
مسجد کوفه قتلگاه شده
مرتضی بین بستر افتاده
تا که ضربت زدند بر سر او
آه عمامه از سر افتاده
همگی مثل بچه های یتیم
پشت بیت علی مقیم شدیم
کودکی بین کوچه ها میگفت
بچه ها بچه ها یتیم شدیم
گرچه مادر نداشت این خانه
شکر زینب به جای زهرا بود
گریه میکرد مرتضی اما
اشک مولا برای زهرا بود
-
ز لیلی می شنیدم یا علی گفت
به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دار الجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت
دعا میکرد او هم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خمیر خاک آدم را سرشتند
چو بر میخواست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
ز بس بیچاره مریم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
-
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
گمان کنم که شروع غدیر اینجا بود
که دست فاطمه در دستهای مولا بود
در این میانه سراپا پدر تبسم بود
و با زبان غزل شاعرانه می فرمود:
قرار شد که شما بیقرار هم باشید
جهان دچار شما شد، دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین، تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود، مرهم هم
صفا و کعبه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که کعبه من هم علیست، فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تورا ،نام آشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست
(کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست
-
(خدا به نام تو کرده ست آسمان ها را)*
که شستشو بدهی چشمه چشمه جان ها را
به دست های پر از مهر و بی همانندت
سپرد اداره ی مجموع آسمان ها را
سپس جهان به تکامل رسید با نورت
به اوج برد خدا روح ها، روان ها را
سوار کشتی مقصود کرد ما را، بعد-
به سمت عشق تو چرخاند بادبان ها را
برای چاره ی هر کار سخت گویا کرد
به جمله ی "مددی یا علی" زبان ها را
به قلب لشکر اهریمنان زدی هر بار
برید با دم شمشیر تو امان ها را
بدون تو همه ی کائنات گمنام است
سپرده دست تو حق، نام ها، نشان ها را
*مصرعی از خانم پانته آ صفایی
-
شیطان
در غدیر آدم
سر تعظیم فرود نیاورد و
فرزندانش هم
در غدیر علی....
پی نوشت:
آنان که پذیرفتند
فرشته اند
یعنی همین
شیعیان
مضمون روایتی از امام رضا
عوالم: ج 3:15 ص 224
-
گهی رحمان، گهی جبار می*شد
گهی غفار و گه قهار می*شد
عبایش را که می*پوشید مولا
خودش یک کعبه سیار می*شد
-
مظهر مهری و وفایی علی
ماه زمین مهر سمایی علی
چشمه صدقی و صفایی علی
جان نبی شیر خدایی علی
ناد علیا علیا یاعلی
عشق تو آتش به دل افروخته
قهر تو جان دو جهان سوخته
جمله اطاعت ز تو آموخته
دید جهان بر کرمت دوخته
ناد علیا علیا یاعلی
تابش خورشید درخشان تویی
حامی دین مفخر ایمان تویی
خسرو دین خسرو خوبان تویی
نور خدا پرتو یزدان تویی
ناد علیا علیا یاعلی
-
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینه ای آیینه ای سرتا به پا نور
آیینه ای و خلق حیران صفاتت
تابیده بر جان تو از ذات خدا نور
چشمی که توفیق تماشای تو را داشت
جسم تو را جان دیده و جان تو را نور
در حلقه ی عشاق تو ای صبح صادق
بر هر لبی گل کرده «یا قدوس» ، «یا نور»
قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است
«فرقان»«نبا»«یوسف»«قیامت» «هل اتی»«نور»
از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست
از آسمان تا آسمان از نور تا نور
خورشیدی و بر شانه ی خورشید رفتی
فریاد می زد آسمان : «نور علی نور»
تو بوتراب و همسر تو مادر آب
اصل شما وصل شما نسل شما نور
پایان کار دشمنان توست با نار
آغاز راه دوستان توست با نور
در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است
وصف تو را از ابتدا تا انتها نور