دوستان به داستان هایی که عباس درباره سلمان نقل کرده توجه کنند
این داستان ها سنخ علمی که اهل بیت داشتند و علمی که امروزه به
آن علم اطلاق می شود را بطور واضح نشان می دهد
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان به داستان هایی که عباس درباره سلمان نقل کرده توجه کنند
این داستان ها سنخ علمی که اهل بیت داشتند و علمی که امروزه به
آن علم اطلاق می شود را بطور واضح نشان می دهد
سلام
آقا مصطفی پیش شما که درس پس میدم
اما
ریشه رو ببین
اینا تهش از عقلشون بر میاد
مثه بعضی قوانین الان.
عزیزان ما از اخبار آسمان میدهند.
روحی لتراب مقدمهم فدا.
اولا من خاک پای شما هستم آقا محمد صادق
دوما حرفش شما کاملا درسته
ما هم اینجا ریشه یابی کردیم
آداب سفر در فرهنگ نيايش 41 چند تذكر: ..... ص : 39
چند تذكّر:
تا كنون دانستهايم كه مىتوان بر مخلوقات و عالم تكوين حكمراند؛ يعنى اين امكان وجود دارد. بعضى هم- چه انبيا عليهم السّلام و چه غير آنان- بر اين كار قادرند.
ممكن است كه اوراد و اذكار مخصوص و كار آمد و حتّى اسم اعظمى كه مىدانستهاند فاش شود و به دست همگان افتد. آيا در آن حال هر كه كليد را به دست آورد، مىتواند اين در را بگشايد؟ تجربه مىگويد: «خير» و اهل اين علوم مىگويند: «اجازه و نفس مىخواهد»؛ يعنى شخص علاوه بر دانستن اسم رمز بايد از بزرگى ديگر هم اجازه داشته باشد.
آداب سفر در فرهنگ نيايش، ص: 40
به بيانى بسيار ساده يعنى كسى كه صدايش براى عالم امكان آشناست و عالميان از او فرمانبرى دارند، ديگرى را هم به موجودات بشناساند و معرّفى كند تا صداى او هم آشنا شود؛ چه در همهى موارد و چه در دعايى خاص؛ به اين مىگويند: «اجازه». «1» البتّه اين راه صحيح و شرعى قضيّه است و راههاى شيطانى بحثى جدا دارد. قدرت ما فوق بشرى اجنّه و شياطين را از ياد نبريم و بدانيم كه:
إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ ... «2».
نيز:
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً «3».
طبق تصريح قرآن، سامرى در بيان عمل شيطانى خود؛ يعنى ساخت گوسالهى زرّينى كه صدا مىكرد- مىگويد: از خاك پاى رسول (جبرئيل عليه السّلام) برگرفتم و در تركيب گوساله به كار بردم:
قالَ: بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي «4».
نيز فصل الخطاب در بيان قدرتهاى شيطانى آيهى زير است:
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ
آداب سفر در فرهنگ نيايش، ص: 41
وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا: إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ. فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ. وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ. وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «1»
آداب سفر در فرهنگ نيايش 41 چند تذكر: ..... ص : 39
نكتهى ديگر آن كه هر گاه خواستيم دستور العملى را، مثلا براى رفع بيمارى، به كار گيريم؛ علاوه بر آن كه بايد شرايط روحى، از قبيل خلوص نيّت، را در خود فراهم آوريم، بايد اطمينان كامل هم داشته باشيم و بدانيم كه خداوند متعال بر هر كارى تواناست. عقل به زشتى و ناپسندى اين حكم مىكند كه بنده مولاى خود را بيازمايد؛ آن هم پس از آن كه جز راستى از او نديده و لطف فراوانش را چشيده است. به بيان ديگر اين دعاها وسيلهاى براى ابراز حاجت و عرض نياز گرفتاران است نه آزمايشگاه و محلّ تفريحات سالم بىكاران! اين كه چرا گاهى دعا اثر نمىكند و مستجاب نمىشود، علل مختلفى دارد كه اين جا محلّ بحث آن نيست؛ ولى اجمالا بايد دانست كه اگر دعايى مستجاب نشد، اوّل بايد به دعاكننده شك كرد نه به خود دعا.
متوجه نشدم روایات در مورد سفر ارتباطش با موضوع چی بود
بهتر ه دوستان توی این تاپیک واضح تر بحث کنند
آقا مصطفی و آقا عباس ان شا الله شما ازونایی هستید که الله اجازه ی شفاعت میده
امثالتون زیاد
ما رو هم خارج از صف داشته باشید.
یا علی
اولا اینکه عباس ارتباط مطالبی رو که درباره سفر آورده با موضوع بگه!
دوما بگید سنخ علم اهلبیت با علم عرفی که ما اکنون داریم چیه؟
من آخر نفهمیدم سنخ یعنی چی :?: ؟؟؟؟؟؟؟
مگه من فهمیدم :oops: :P :P :Pنقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad.s
برخي از احاديث شريف در رابطه با اهميت پزشكي در اسلام بدين شرح است:
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مي*فرمايد : دانش بر دو گونه است : دانش دينها و دانش بدنها.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مي*فرمايد: دانشها بر چهار گونهاند : فقه (دينشناسى) براى دينها ، طب براى بدنها ، نحو براى زبان ، و نجوم براى شناخت زمانها.
امام على عليهالسلام مي*فرمايد: دانش، سه گونه است: فقه براى دينها، طب براى بدنها، و نحو براى زبان.
امام باقر عليهالسلام ـ در سفارش به جابر جعفى مي*فرمايد: بدان كه نه هيچ دانشى چون جُستن [دانشِ ]سلامت است و نه هيچ سلامتى چون سلامتِ دل .
این مطالب خیلی عالی بود
استفاده زیادی کردم
اما ای کاش سندش را هم می نوشتید
یا علی صلوات الله علیه
گیر دادید به سند ها !!!!!! :evil:نقل قول:
نوشته اصلی توسط حامد
عَنِ الصّادِقِ عليه السلام: إِنَّ رَسُولَ اللّه صلى الله عليه و آله قالَ: أَعْلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إِلى عِلْمِهِ، وَأَكْثَرُ النّاسِ قِيمةً أَكْثَرُهُمْ عِلْماً، وَأَقَلَّ النّاسِ قيمَةً أَقَلُّهُمْ عِلْماً «1».
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: داناترين مردم كسى است كه دانستنيهاى مردم را به خود اضافه كرده باشد و بالاترين قيمت و ارزش از كسى است كه از همه عالمتر باشد و كسى كه كمتر مىداند ارزش كمترى دارد.
فى خُطْبَةٍ خَطَبَها أَمِيرُالمُؤْمِنينَ عليه السلام بَعْدَ فَوْتِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله: وَلا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ «2».
على عليه السلام پس از درگذشت رسول خدا صلى الله عليه و آله در يكى از خطابههايش فرمود:
گنجى پر منفعتتر از دانش نيست.
(1)- بحار الأنوار: 1/ 166، باب 1، حديث 7؛ تحف العقول: 28، ذكره صلى الله عليه و آله العلم والعقل والجهل.
آدمى حلال و حرام خدا را خواهد شناخت. دانش، رهبر عقل است و خرد در تصحيح برنامههايش تابع علم است. اين علم تنها نصيب اهل سعادت است و مردم شقى از آن بهرهاى ندارند.
اين روايت يكى از بهترين روايات باب علم است. در اين روايت نشان داده شده است كه درجات روحى وعملى انسان بستگى به علم دارد. شريفترين علوم علم به اللّه، علم به آخرت، علم به حلال و حرام است. علمى كه آدمى را با ويژگىهاى هستى آشنا مىكند و چون نردبان ترقى انسان به سوى كمالات واقعى است.
همون اول که خوندم چندتاش به دلم مثل بقیه اخادیث اهل بیت صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین ننشست، چون که مخالف این احادیث رو دیده بودم که به اونا مطمئمن بودم:نقل قول:
نوشته اصلی توسط tana
اون حدیثی از امام باقر صلوات الله و سلامه علیه که علم رو فقط علمِ دین (علوم و معارف ما اهل بیت صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین) معرفی می کنند و سائل وقتی از علومی مانند کیمیا و نجوم و اینها می پرسه حضرت می فرمایند: اینها فضل اند. (با توجه به چند حدیث دیگه که صریح تر اشاره شده الآن یادم نیس کجا دیدم که بیارم منظور از این «فضل» اضافی بودن است. فضولات که می دونید چیه؟!! نه به معنای برتری.)
این حدیث توی جلد1 اصول کافی دیدم اما الآن موفق نشدم پیدا کنم عیناً بیارمش.
اما این حدیث که شما آورده اید:
مرحوم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه در بحار جاییکه داره جعلیات و موضوعات اهل عامّه رو در مورد اون 3خلیفه ملعون میگه این حدیث هم میاره و میگه که جعلیه و محقق کتاب بحار اگر اشتباه نکنم یا خود علامه در پاورقی یک توجه خاص بهش میکنه. متن رو عیناً میارم براتون در پست بعدی.نقل قول:
نوشته اصلی توسط tana
بحار الأنوار (ط - بيروت) ج30 414 الأول: ..... ص : 411
و من الموضوعات: (از روایات جعلی اهل عامه)
زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً «6».
.______________________________
(1) في البحار: و عن، و الصغاني، و هو أبو الفضائل الحسن بن محمّد بن الحسن (577- 650 ه).
(2) أقول: لم أجد هذا النّصّ في كتاب الصّغانيّ: الدّرّ الملتقط في تبيين الغلط، و كذا في كتابه الآخر:
الموضوعات، و كلاهما تحقيق: أبو الفداء عبد اللّه القاضي، و إصدار دار الكتب العلمية- بيروت- بعد أن راجعتهما أكثر من مرّة، و لعلّه حذف منه و حرف كأكثر مصادرهم ممّا فيه منقبة لنا أو طعن عليهم.
(3) ذكرهما و غيرهما ابن الجوزيّ في كتاب الموضوعات 1- 303- 319، و ناقشها بما لا مزيد عليه، و السّيوطيّ في اللئالئ المصنوعة في الأحاديث الموضوعة 1- 286- 289.
(4) أدرجه ابن الجوزي في كتابه الموضوعات 1- 320، و عدّ غيره، و كذا السيوطي في كتابه في الموضوعات 1- 302.
(5) أورده ابن الجوزي في الموضوعات 1- 328، و السيوطي في اللئالئ 1- 309.
(6) كما في الدّر الملتقط للصغاني: 26، برقم 25، و قاله العجلوني في كشف الخفاء 1- 438- 439، برقم 1412.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 415
النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ تَزِيدُ فِي الْبَصَرِ «1».
. مَنْ قَادَ أَعْمَى أَرْبَعِينَ خُطْوَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ «2».
. الْعِلْمُ عِلْمَانِ: عِلْمُ الْأَدْيَانِ، وَ عِلْمُ الْأَبْدَانِ «3».
. انتهى.
و عدّ من الأحاديث الموضوعة:
الْجَنَّةُ دَارُ الْأَسْخِيَاءِ «4».
. طَاعَةُ النِّسَاءِ نَدَامَةٌ «5».
. دفن «6»
البنات من المكرمات «7».
. اطْلُبِ الْخَيْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوهِ «8».
. لَا هَمَّ إِلَّا هَمُّ الدَّيْنِ وَ لَا وَجَعَ إِلَّا وَجَعُ الْعَيْنِ.
.______________________________
(1) كما نصّ عليه في الدّر الملتقط: 24، برقم 18، و الموضوعات، و كلاهما للصغاني: 13، برقم 65، و أورده العجلوني في كشف الخفاء 2- 439، و الشوكاني في الفوائد المجموعة 217، و الألباني في السلسلة الضعيفة 1- 165.
(2) كما في كتاب الموضوعات للصغاني: 12، برقم 57، و جاء في كشف الخفاء و مزيل الألباس للعجلوني 2- 269، برقم 2558، و بمضامين أخر في الموضوعات لابن الجوزي 2- 173 178.
هذا، مع أنّه قد أخرجه أبو نعيم في حلية الأولياء 3- 158، و الخطيب في تاريخ بغداد 5- 105 و 9- 214، و الذهبي في الميزان 4- 459، و الهيثمي في مجمع الزوائد 3- 138، و غيرهم.
(3) قاله الصغاني في الموضوعات: 10، برقم 38، و العجلوني في كشف الخفاء 2- 68، برقم 1765.
أقول: وضع في (ك) على الأديان و الأبدان رمز التقديم و التأخير (خ. م).
(4) كما في كشف الخفاء و مزيل الألباس 1- 337، برقم 1083، و عدّه ابن الجوزي في الموضوعات.
(5) كشف الخفاء 2- 37، برقم 1648.
(6) في (ك): و دفن.
(7) كشف الخفاء 1- 407، برقم 1308.
(8) كشف الخفاء 1- 136، برقم 394.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 416
الْمَوْتُ كَفَّارَةٌ لِكُلِّ مُسْلِمٍ «1».
. إِنَّ التُّجَّارَ هُمُ الْفُجَّارُ «2».
.. إلى غير ذلك ممّا يطول ذكره.
______________________________
(1) كما في الموضوعات لابن الجوزي 3- 218- 219، و كشف الخفاء 2- 289 برقم 2663، و اللئالي المصنوعة 2- 414.
(2) قد أورده في: كشف الخفاء 1- 218، برقم 665، و قريب منه في الموضوعات لابن الجوزي 2- 238، و غيرهما. و في (س): الهجار، و لا معنى لها.
خطاب به tana، حامد و خصوصاً mohammad.s که گفته بود:
همونطور که می بینید سند خیلی مهمه. یعنی مطمئن شیم که در کتب اصحاب شیعه نقل شده و اعتماد شده به اون. (اگرچه شاید این تعریف از سند به مذاق بعضیا خوش نیاد! ;) )نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad.s
یا علی
صلوات الله و سلامه علیک یا مولای
[quote=حمید]خطاب به tana، حامد و خصوصاً mohammad.s که گفته بود:
همونطور که می بینید سند خیلی مهمه. یعنی مطمئن شیم که در کتب اصحاب شیعه نقل شده و اعتماد شده به اون. (اگرچه شاید این تعریف از سند به مذاق بعضیا خوش نیاد! ;) )نقل قول:
نوشته اصلی توسط "mohammad.s":1uaq0g0w
یا علی
صلوات الله و سلامه علیک یا مولای[/quote:1uaq0g0w]
خودم میدونم
اقا حميد لطفا عربي نزن ترجمه اش بزن
بعد من نفهميدم چرا اين روايت جعليه
فقط چون مرحوم مجلسي گفته ؟
اگر ممكنه علتش توضيح بديد
بعد چرا گفتي فضل به معناي فضولات است ؟؟
اینم سند:.(کنز الفوائد: ج 2 ص 107 :x :evil:
کتاب کنز الفوائد توسط ابوالفتح محمدبن علی بن عثمان کراجکی (م449ق) یکی از بزرگترین متکلمان شیعه در قرن پنجم هجری نوشته شده است. این کتاب در زمینه علوم و فنون مختلفی مثل کلام، تفسیر، نجوم و فقه نوشته شده و مهمترین مسائل این علوم در آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، به طوری که کراجکی در آن بسیاری از موضوعات فقهی، اصولی، عقیدتی، ادبیات، تاریخ را در قالب بحث علمی و استدلالی، موعظه و اندرز اخلاقی، و نقل احادیث صحیح بیان کرده است.
خوبه که دنبال سند میگردید ولی در روایات آمده که اگر به روایتی رسیدید که برا یتان ثقیل بود آن را رد نکنید (به دلم نشست :!: :!: :!: )صبر کنید :o :shock: :D