PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : علل الشرایع



mahdi11
شنبه 29 آذر 99, 08:08 بعد از ظهر
همانگونه که در حدیث ثقلین آمده، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مسلمانان را به تمسک بر دامن قرآن و اهل بیت خود فرمان داده و با تاکید فراوان از امت اسلامی خواسته است که هرگز از این دو امانت گرانقدر جدا نشوند. این بدان جهت است که قرآن،فراگیر مبانی و احکام اسلام است.اهل بیت علیهم السلام مفسر و شارح آن می باشند و بیان و تفصیل آنچه در قرآن به صورت کلی ذکر شده، بر عهده اهل بیت و امامان معصوم علیهم السلام است و خوشبختانه احادیث بسیار و روایات فراوانی از اهل بیت به دست ما رسیده که ثروت گرانبهاست و میراثدار این گنج بی پایان هستیم. محدثان و عارفان شیعه در طول تاریخ زحمت*های فراوانی در جهت جمع آوری و تنظیم و تبویت این احادیث متحمل شده اند و حق بزرگی بر گردن نسل*های بعدی دارند. در میان آنان ثقة المحدثین محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق رحمت الله( متوفی ۳۸۱ هجری قمری) در نشر احادیث و احیای علوم آل محمد علیهم السلام نقشی برجسته و سهمی وافر دارد و کتاب های حدیثی متعددی از خود برجای گذاشته است که هر کدام در جای خود چون ستاره می درخشند.
یکی از کتاب های حدیثی شیخ صدوق رحمت الله علیه که با سبک و سلیقه خاصی نوشته شده کتاب گرانقدر علل الشرایع است که در آن به علت های معارف و فلسفه احکام پرداخته شده و توضیحاتی را که ائمه معصومین(ع)درباره برخی از موضوعات سوال برانگیز داده اند، جمع آوری شده است و از این جهت بسیار سودمند و جذاب است.

انشالله در این قسمت تمام روایت های کتاب علل الشرایع (همراه با متن عربی به صورت عکس و ترجمه به صورت متن )برای شما شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام قرار داده خواهد شد.

mahdi11
شنبه 29 آذر 99, 09:30 بعد از ظهر
صفحه ۱:

https://8pic.ir/uploads/IMG-20201219-211049_90647.jpg (https://8pic.ir/)

ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است، رحمتش بر سرور ما حضرت محمد(ص) و دودمان و فرزندان پاک و پاکیزه اش و سلام و تهنیت و درود بر آنها باد

شیخ ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه فقیه قمی که خدا از او خشنود بوده و وی را نیز از خویش خشنود گردانده و بهشت را جایگاه و مکانش قرار دهد می گوید:
باب اول
جهت نامیدن آسمان به آسمان و دنیا به دنیا و آخرت به آخرت و وجه نامگذاری حضرت آدم به آدم و حواء به حواء و درهم به درهم و دینار به دینار و سر اینکه به اسب((اِجد)) و به قاطر ((عد)) و به درازگوش((حرّ)) می* گویند
حدیث (۱)
علی بن احمد بن محمد رضی الله عنه می گوید: محمد بن یعقوب از علی بن محمد نقل نمود که وی باسنادش حدیث ذیل را مرفوعاً(۱) نقل کرده:
شخصی یهودی محضر علی بن ابیطالب علیه السلام رسید و عرض کرد چند سال از شما می نمایم در صورتی که جواب آن ها را بدهید اسلام می آورم.
علی علیه السلام فرمودند: آنچه خواهی بپرس و محققاً کسی را داناتر از ما اهل بیت نخواهی یافت.
یهودی عرضه داشت:
الف: کره زمین بر چه استوار می باشد؟
ب: چرا فرزند گاهی به عموها و زمانی به دایی ها شباهت دارد؟
ج: منشاء پیدایش مو و خون و گوشت و استخوان و رگ آیا نطفه مرد بوده یا نطفه زن می باشد؟
د: چرا آسمان را آسمان نامیده اند؟
******************************
1_ حدیث مرفوعه در اصطلاح درایه خبری است که سند آن از وسط قطع شده باشد چه یکی از وسائط را نیاوردند و چه بیشتر مشروط به این که تصریح به رفع نمایند مانند حدیث مذکور و این قسم از خبر را داخل در حدیث مرسل به معنای اعم ّمی دانند.

mahdi11
شنبه 29 آذر 99, 10:36 بعد از ظهر
صفحه۲:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201219-211935_da414.jpg (https://8pic.ir/)

ه: چرا دنیا را دنیا خوانده اند؟
و: برای چه آخرت را آخرت می گویند؟
ز: وجه نامیدن حضرت آدم به آدم و حواء به حواء چیست؟
ح: چرا به درهم ،درهم گفته شده و دینار به این نام موسوم شده است؟
ط: چرا به اسب((اِجِد[1])) و به قاطر((عِدْ[2])) و به درازگوش((حَرِّ[۳]))گفته اند؟
علی علیه السلام در جواب فرمودند:
الف: کره زمین روی دوش فرشته ای است و دو پای آن فرشته روی سنگی و سنگ بر شاخ گاوی بوده و چهار دست و پای گاو بر پشت ماهی که در دریای اسفل می باشد قرار دارد و دریا روی ظلمت و ظلمت و تاریکی بر عقیم و عقیم بر ثری استوار است و کسی غیر از خداوند عزوجل از زیر ثری مطّلع نیست.
ب و ج: هرگاه نطفه مرد زودتر از زن خارج شده و در رحم قرار گیرد البته فرزند به عمو و عمه ها شبیه می گردد و منشاء پیدایش استخوان و رگ همین نطفه می باشد و در صورتیکه نطفه زن پیش از نطفه مرد بیرون آمده زودتر در رحم وارد گردد فرزند به دایی و خاله ها شبیه می شود و منشاء پیدایش موی و پوست و گوشت این نطفه می باشد چه آنکه نطفه زن زرد و رقیق است.
د: آسمان را از این جهت آسمان نامیده اند که چون وَسم(۴) و معدن آب می باشد.
ه: و دنیا را به خاطر آن دنیا گفته اند که از هر چیزی پست تر می باشد.
و: آخرت را،آخرت خوانند زیرا در آن پاداش و ثواب می باشد(۵)
ز: و جهت نامیدن آدم به آدم این است که آن جناب از صفحه روی زمین آفریده شده و توضیح آن چنین است:
حق تعالی جبرئیل علیه سلام را برانگیخت ابتدا او را مأمور ساخت که از روی زمین
******************************
1-اِجِد،به کسر همزه و جیم
2-عِد،به کسر عین و سکون دال
3-حرّ،به فتح حاء و تشدید راء مکسوره
4-وَسم، فتح واو و سکون سین در این روایت به معنای مَوسِم که اسم مکان است بوده و قرینه بر آن تفسیرش به معدن می باشد و مقصود از آن محل گرد آمدن می باشد چرا که در اغلب موارد این معنا را برای آن ذکر کرده است.
5- چون پاداش و اجرت را معمولاً در پایان کار می دهند حق تعالی ثواب و اجر بندگان را در جهان باقی می*دهد از این رو این جهان را عالم آخرت نامیده اند.

mahdi11
شنبه 29 آذر 99, 11:01 بعد از ظهر
صفحه3:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201219-212015_75294.jpg (https://8pic.ir/)

چه نواحی نرمش و چه مواضع ضخیم و درشت آن چهار نمونه خاک( خاک سفید و سرخ و تیره و سیاه) بیاورد و سپس فرمانش داد با آوردن چهار نوع آب( آب شیرین و شور و تلخ و بد بوی) بعد به او امر نمود که آب را در خاک بریزند آنگاه حق تعالی با قدرت کامله اش آب را با خاک درآمیخت و آن را گل ساخت و چنان این دو باهم ممزوج شدند که نه از خاک چیزی زائد آمد که آب بخواهد و نه از آب مقداری ماند که خاک نیاز داشته باشد و گل ساخته شده جثّه آدم بود و قادر متعال هنگام ریختن آب ها با خاک چنان نمود که آب شیرین در حلق آن هیکل و آب شور در دو چشمش و آب تلخ در دو گوشش و آب بد بو در بینی او قرار گرفت.
و اما حوّا را از این رو به این نام خوانده شده که منشا آفرینش حیوان بوده است(۱)
ط: و اما اینکه به اسب چرا ((اِجد)) گفته اند، جهتش آن است که اولین کسی که روی اسب نشست قابیل بود که در روز کشتن برادرش هابیل سوار آن شد و این بیت را انشاء کرد:
اجد(۲)الیوم و ما / ترک الناس دما
یعنی: می یابم که مردم درامروز، خونی را که ریختم نادیده نگرفته و به دنبال من می آیند.
و چون هنگام دواندن اسب بیتی را که با کلمه ((اجد)) آغاز شده خواند لاجرم به اسب ((اجد)) گفته اند و قاطر به خاطر آن ((عد)) گفته اند که: اولین کسی که بر قاطر نشست حضرت آدم علیه السلام بود و شرح آن این است که:
حضرت آدم فرزندی داشت به نام((مَعِد)) که چهار پایان شرق وافر داشت و پیوسته در معّیت جناب آدم آنها را می راند و هرگاه قاطر از رفتار می ماند آدم علیه السلام با صدای بلند می فرمود:مَعِد آنرا بران در نتیجه قاطر با اسم معد الفت پیدا کرد به حدّی که وقتی اسم معد را می گفتند قاطر به ذهن می آمد و بدین ترتیب این اسم برای آن حیوان گذارده شد و بعدها مردم ((میم)) را حذف کردند و به قاطر ((عِد)) اطلاق نمودند.
*****************************
1- شاید مقصود از ((حیوان)) موجود جاندار باشد که همان حضرت آدم است چه آنکه مطابق برخی از روایات حوّا از آدم آفریده شده است.
۲-کلمه((اجد)) به صیغه متکلم وحده، فعل مضارع است از مادّه وجدان یعنی می یابم و بفرموده مرحوم مجلسی ممکن است از مادّه اِجاده باشد یعنی نیکو سعی می کنم و فرار می نمایم.

mahdi11
شنبه 29 آذر 99, 11:20 بعد از ظهر
صفحه۴:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201219-212105_e8f9d.jpg (https://8pic.ir/)

اما اینکه به درازگوش((حَرِّ)) گفته اند که جهتش آن است که: اولین کسی که بر دراز گوش نشست حوّا بود، وی دراز گوشی داشت که برای زیارت نمودن قبر فرزندش هابیل بر آن سوار می شد و در اثناء راه مکرر می گفت:واحرّه و هر وقت این عبارت را ادا می نمود حیوان راه میرفت و در وقتی که ساکت می شد حیوان نیز از رفتن باز می ماند، پس گویا این کلمه نام این حیوان است که وقتی آن را می شنود به وجد آمده و حرکت می کند، بعدا مردم در آن تصرف کرده و کلمه((واحرّاه)) را ((حَرِّ)) گفتند.
ح: و اما وجه تسمیه ((درهم)) به این نام آنستکه، درهم دارِ همّ(۱) و حزن است، کسی که آن را جمع نموده و در طاعت خدا صرف نکند حق تعالی در آتش واردش می نماید.
و وجه تسمیه((دینار)) به این اسم آنستکه دینار، دار نار و آتش است، کسی که آن را گرد نماید و در طاعت حق خرج نکند خداوند او را در آتش می برد.
یهودی پس از استماع این جوابها عرضه داشت:
ای امیر مومنان راست و صحیح فرمودی، آنچه را که ایراد کردی در تورات یافته*ایم، پس از آن به دست حضرت اسلام آورد و ملازم آن جناب بود تا در جنگ صفین کشته شد.
******************************
1- مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار ج(۱۰) ص(۱۴)می فرماید:شاید کلمه ((درهم)) در اصل ((دراهَمٍّ))یعنی خانه حزن و اندوه بوده سپس در اثر کثرت استعمال به ((درهم)) مبدل گردیده.

mahdi11
یکشنبه 30 آذر 99, 09:42 بعد از ظهر
صفحه۵:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201220-212252_a840c.jpg (https://8pic.ir/)

باب دوم
سر پرستیده شدن آتش
حدیث(۱)
پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعد بن عبدالله از محمد بن حسین ابی الخطاب و احمد بن محمد بن عیسی نقل نمود که ایشان گفتند:
محمد بن سنان از اسماعیل بن جابر و کرام بن عمر و این دو از عبدالحمید بن ابی دیلم نقل کردند که وی از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل نمود که آن حضرت فرمودند: هنگامی که قابل دید آتش، قربانی(۲) هابیل را پذیرفت و قرباانی او را اعتناء نکرد شیطان به وی گفت:
******************************
2-مقصود از ((قربانی)) چیزیست که با آن به حق تعالی تقرب جویند اعم از ذبیحه یا غیر از آن.
در تفسیر لاهیجی می نویسد: آورده ان که هابیل صاحب گوسفندان بود، بره ای فربه و خوب که به غایت آن او را دوست می داشت آورد و به سر کوهی نهاد ،قابیل صاحب زرع بود، دسته ایی گندم ضعیف کم دانه را آورد و در همان موضع قرار داد، پس قربانی هابیل قبول شد به این نحو که آتش سفید بی دود از آسمان فرود آمد و گوسفند را بخورد ولی به قربانی قابیل التفاتی نکرد و از آن درگذشت...

mahdi11
یکشنبه 30 آذر 99, 09:59 بعد از ظهر
صفحه۶:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201220-212328.jpg (https://8pic.ir/)

علت پذیرفته شدن قربانی هابیل آن است که او این آتش را می پرستد پس تو نیز آن را عبادت کن.
قابیل در جواب شیطان گفت: آتشی را که هابیل پرستیده عبادت نمی کنم ولی نسبت به آتش دیگر حرفی ندارم و قربانی برایش می برم.
این بار آتش جدید قربانی وی را پذیرفت از این رو قابیل آتش خانه ای بنا کرد و در آن آتش افروخت و به آن تقرب می جست و عبادتش می کرد و بدین ترتیب از پروردگار به طور کلی غافلگیر گردید و همین سبب شد که آتش پرستی در دودمانش به میراث باقی ماند.

mahdi11
دوشنبه 01 دی 99, 10:40 بعد از ظهر
صفحه۷:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201221-222548.jpg (https://8pic.ir/)


باب سوم
سرّ پرستیده شدن بُت ها
حدیث (۱)
پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعد بن عبدالله گفت احمد بن محمد بن عیسی برای نقل نمود که محمد بن خالد برقی چنین گفت: حماد بن عیسی از حریزبن عبدالله سجستانی برایم نقل نمود که حضرت جعفر بن محمد علیه السلام در ذیل فرموده حق تعالی((وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا))فرمودند: صلحای(۱) قوم پیوسته خداوند عزوجل را می پرستیدند و نزد مردم عزیز و محبوب بودند تا آنکه جملگی فوت شدند، فقدان ایشان بر مردم گران و سخت آمد و آنها را به شیون و افغان آورد، در این وقت ابلیس ملعون فرصت غنیمت شمارد و نزد ایشان آمد و اظهار نمود:
نگران نباشید در نظر گرفتم سنگ هایی را به صورت و مثال ایشان تعبیه نموده تا به آنها نگریسته به انس پیدا کرده و خدا را عبادت نمایید ،پس با این حیله بت هایی چند به صورت و مثال آن مردان آماده کرد و در اختیار ایشان نهاد، مردم به آن بت ها نظر کرده و یاد آن مردان صالح را تازه نموده و با نشاط خداوند عزّوجلّ را عبادت

******************************
1-طبق آنچه در تفسیر لاهیجی آمده صلحای قم ۵ نفر بودند

mahdi11
دوشنبه 01 دی 99, 10:46 بعد از ظهر
صفحه ۸:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201221-224214.jpg (https://8pic.ir/)

می کردند آن زمان گذشت و فصل زمستان و بارندگی فرا رسید مردم بت ها را به داخل خانه ها آوردند و در آنجا مستقر کردند و پس از آن پیوسته خداوند عزّوجلّ را پرستش می کردند تا از عصرشان منقضی شد و تمامشان از دنیا رفتند ،نوبت به اولاد ایشان که رسید گفتند:
پدران ما این بت ها را می پرستیدند لاجرم ایشان نیز به عبادت همان بت ها پرداخته و سفارش می کردند که عبادت این معبودان را وامگذارید و معنای آیه شریفه((وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا)) همین است.
******************************
1-سوره نوح آیه23

mahdi11
سه شنبه 02 دی 99, 10:36 بعد از ظهر
صفحه۹:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201222-222458.jpg (https://8pic.ir/)

باب چهارم
سر نامیده شدن عود به خلاف
حدیث(۱)
پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعدبن عبدااله، از احمدبن محمد بن عیسی، از حسن بن محبوب،ازنعمان،از بریدبن معاویه عجلی برای ما نقل کرد که حضرت ابوجعفر علیه السلام فرمودند:
علت نامیده شدن عود که همان درخت معهود است به((خلاف)) آن است که ابلیس از این درخت بر خلاف هیئت ((ود))(۱) صورت سواع را درست نمود.
این مضمون در ضمن حدیث طولانی بوده که ما محل نیاز و مورد حاجت را از آن برداشتیم.
******************************
1-پنج بت بود که آن قوم می پرستیدند به نام های : ودّ ، سواع ، یغوث ، یعوق و نسر

mahdi11
چهارشنبه 03 دی 99, 10:49 بعد از ظهر
صفحه۱۰:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201223-223725.jpg (https://8pic.ir/)

باب پنجم
سرّ فراری و وحشی شدن حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و جانداران دیگر
حدیث(۱)
محمّدبن موسی بن متوکّل رضی الله عنه برای ما حدیث نمود و گفت: محمدبن یحیی عطّار از حسین بن حسن بن ابان از محمّدبن اورمه(۲)،از عبدالله بن محمد
******************************
2-جماعتی از شیوخ اهل قم از ابن ولید نقل کرده اند که وی او را اهل غلو می داند و مرحوم علامه در خلاصةالرجال فرموده: ابن غصائری می گوید:قمیّون او را متهم کرده اند و حدیثش نقی بوده و فسادی در آن نیست و می فرماید:به نظر من در حدیثش توقف باید نمود.

mahdi11
چهارشنبه 03 دی 99, 10:58 بعد از ظهر
صفحه۱۱:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201223-225122.jpg (https://8pic.ir/)
ازحمّادبن عثمان از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل کرد که آن حضرت فرمودند: در بدو امر حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و تمام مخلوقات حقّ عزّوجلّ باهم مختلط(۱) بوده به طوری که از یکدیگر ممتاز نبودند ولی پس از آنکه فرزند آدم برادرش را به قتل رساند حیوانات از یکدیگر بیم و هراس پیدا نمودند پس هر کدام به شکل خود درآمدند.

*****************************
1-شاید مراد از ((اختلاط)) در اینجا این باشد که در بدو خلقت وحوش وطیور و سباع و مخلوقات دیگر همه به یک شکل بوده و امتیازی از یکدیگر نداشتند.

mahdi11
پنجشنبه 04 دی 99, 10:49 بعد از ظهر
صفحه۱۲:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201224-223806.jpg (https://8pic.ir/)

باب ششم
سر پیدا شدن بهتر از فرشتگان و بدتر از چهارپایان بین مردم
حدیث(۱)
پدرم رحمة الله علیه فرمود: سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن الحَکَم از عبدالله بن سنان(۲) نقل کرد که گفت:
از حضرت ابا عبدالله جعفربن محمّد الصادق علیهما السلام سوال کرده: آیا فرشتگان برتر بوده یا فرزندان آدم؟
حضرت فرمودند امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند: خداوند عزوجل در فرشتگان عقل را بدون شهوت و در چهارپایان شهوت را بدون عقل و در فرزندان آدم هر دو را قرارداد، حال کسی که عقلش بر شهوتش غالب گردد به یقین از فرشتگان بهتر بوده و آن که شهوتش بر عقلش غالب شود حتماً از چهارپایان بدتر می باشد.
******************************
2- عبدالله بن سنان بن طریف که به او مولی بنی ابیطالب و مولی بنی العباسی نیز گویند کوفی بوده و از ثقات امامیّه محسوب شده و هیچ طعنی در او نمی باشد

mahdi11
جمعه 05 دی 99, 10:55 بعد از ظهر
صفحه۱۳
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201225-225501.jpg (https://8pic.ir/)
باب هفتم
سره برتر شدن انبیا و رسولان و حجج صلوات الله علیه از فرشتگان
حدیث(۱)
حسن بن محمد سعید هاشمی از فرات(۳) محمد بن فرات کوفی
*******************************
3- وی از مشایخ ابوالحسن علی بن بابویه قمّی است و تفسیری از وی به جامانده که در عداد تفاسیر روایی به شمار می*رود از کثرا روایت مرحوم صدوق و همچنین مرحوم شیخ علامه حرّ و علامه مجلسی این طور برمی*آید که به وی اعتماد کامل داشته اند و مرحوم ممقانی در رجال فرموده: وی در اعلی درجات حُسن بوده است.

mahdi11
جمعه 05 دی 99, 11:16 بعد از ظهر
صفحه۱۴:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201225-225702.jpg (https://8pic.ir/)

از محمد بن احمد بن علی همدانی از ابوالفضل العباس عبدالله بخاری از محمد بن قاسم بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن قاسم بن محمد بن ابی بکر از عبدالسّلام(۱)بن صالح الهروی، از حضرت علی بن موسی الرضا از پدرش موسی بن جعفر و از پدرش جعفربن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین بن علی از پدرش علی بن ابیطالب علیهم السلام آن حضرت فرمود: رسول خدا فرمودند:
خداوند متعال موجودی را برتر و عزیزتر از من نیافریده.
علی علیه السلام فرمودند:
عرضه داشتم شما برتر هستید یا جبرئیل؟
پیامبر فرمودند: یاعلی حق تبارک و تعالی انبیا را بر فرشتگان مقربش برتر نمود و آن را بر تمام انبیاء تفضیل داد و برتری بعد از من برای تو و امامان بعد از تو است، فرشتگان خدمتکاران ما و دوستان ما هستند یا علی فرشتگان کسانی هستند که عرش با عظمت الهی را بر دوش گرفته و آنان که اطراف عرشند به تسبیح و ستایش حق مشغولند و برای آنان که به ولایت ما ایمان دارند از خدا آمرزش می طلبند، یا علی اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوا را نمی آورید بهشت و دوزخ را ایجاد نمی*کرد آسمان و زمین را پدید نمی آورد با این وصف چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم در حالی که پیش از ایشان به پروردگارمان معرفت پیدا کرده و به تسبیح و تهلیل و تقدیس پرداخته*ایم زیرا اولین موجودی که پروردگار عالمیان آفرید ارواح ما بود پس از آفریدن آن را به توحید و تحمیدش گویا ساخت سپس فرشتگان را آفرید، ایشان وقتی مشاهده کردند که ارواح ما یک نور است امر ما را بزرگ شمردند و ما برای این که فرشتگان بدانند مخلوق حضرت جلال هستیم و او از صفات مت مخلوقات مبرّا است حضرتش را تسبیح و تنزیه نمودیم فرشتگان که چنین دیدند آنها نیز با تسبیح ما به تسبیح حق پرداخته و حضرتش را از صفات ما منزه نمودند.
و نیز چون شأن ما را باعظمت دیدند برای اینکه بدانند معبودی غیر از حق جلّت عظمته نیست و ما بندگان او بوده و آفریدگار نیستیم به تهلیل آن حضرت پرداخته و هر معبودی به غیر از او را نفی نمودیم و وقتی فرشتگان چنین دیدن آنان نیز به گفتن
*******************************
عبدالسلام بن صالح ابوالصلت الهروی به فرموده علامه در خلاصه الرجال ثقه و صحیح الحدیث می باشد

mahdi11
جمعه 05 دی 99, 11:49 بعد از ظهر
صفحه۱۵:
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201225-231839.jpg (https://8pic.ir/)

لا اله الا الله مبادرت ورزیدند و نیز وقتی عظمت موقعیت و محل ما را مشاهده کردند جهت آگاه نمودن ایشان که حق تعالی بزرگتر از هر چیزی است و عظمت و محل و موقعیت ما صرفاً به واسطه او است به تکبیر پرداخته و حضرتش را به بزرگی یاد نمودیم.
و چون عزت و قوت ما را مشاهده کردند برای اینکه بدانند هیچ عزت و قوتی نیست مگر از ناحیه افاضه باری تعالی گفتیم:لاحول ولا قوة الا بالله.
و وقتی نعمتهای وافر باری تعالی بر ما را مشاهده کرده و یافتند که طاعت ما فرض و واجب است برای اینکه بدانند در مقابل این نعمتها شایسته است او را ستودن،گفتیم:
الحمدلله و فرشتگان نیز به دنبال آن گفتند: الحمدلله.
پس فرشتگان به واسطه ما به یکتاپرستی و تسبیح و تهلیل و تحمید و تمجید نمودن باری تعالی ارشاد و راهنمایی شدند.
پس از خلقت ارواح ما حق تبارک و تعالی حضرت آدم را آفرید و ما را به رسم ودیعه در پشتش قرار داد و به منظور بزرگداشت و احترام ما به فرشتگان امر نمود که به آدم سجده کنند و این سجده در واقع عبادت حق عزوجل و اکرام آدم و چون ما در پشت و صلب او بودیم طاعت ما بود، پس با این وصف چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم در حالی که جملگی آنها در مقابل آدم سجده نمودند.
و بیان دیگر برای برتر بودن ما از فرشتگان این است که وقتی مرا به آسمان بردند جبرئیل علیه ااسلام دوفصل دو،فصل، اذان و اقامه گفت.
سپس به من گفت: ای محمد پیش بیفت.
به او گفتم: ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم؟
گفت:آری زیرا خداوند متعال انبائش را عموماً و تو را بخصوص بر تمام فرشتگان برتری داده است، پس جلو برو و با فرشتگان نماز بگذار و این افتخاری نیست، من جلو رفته و وقتی به حجاب های نور رسیدم جبرئیل گفت: ای محمد پیش رو از من جدا شو.
گفتم: ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری؟
عرضه داشت: آخرین حدی که حق عزوجل برای من قرارداده همینجا است، اگر از آن تجاوز کنم بال هایم می سوزد، پس مرا در نور پرتاب نمود و در آن به جلو رفتم تا جایی که خدا خواست سپس ندایی به گوشم رسید یا محمد.

mahdi11
شنبه 06 دی 99, 12:03 قبل از ظهر
صفحه ۱۶
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201225-235114.jpg (https://8pic.ir/)

عرضه داشتم: بلی پروردگارم.نداء رسید:
ای محمد تو بنده من بود و من پروردگار تو می باشم، تنها مرا بفرست و فقط توکلت بر من باشد تو در بین بندگانم نور و به سوی خلق رسول و بر آفریدگانم حجت من می باشی، بهشتم را برای تو و پیروانت آفریده و جهنم را برای مخالفینت ایجاد نموده ام به جانشینانت عزت و به شیعیانت اجر و ثواب خواهم داد.
عرضه داشتم: پروردگارا جانشینان میایند؟
نداء رسید: ای محمد اسامی ایشات بر عمود عرش نوشته شده پس در حالی که مقابل پروردگار جل جلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، ۱۲ نور دیدم در هر نوری خطیی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم می*خورد، اول ایشان علی بن ابیطالب علیه السلام و آخر آنها نام مهدی امتم بود.
عرضه داشتم: پروردگارا،اینان جانشین بعد از من هستند؟
نداء رسید: محمد ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجت های من بعد از تو بر مردمان اند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو می باشند . به عزت و بزرگی خود قسم که البته به وسیله ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کره زمین مسلط نموده، بادها را مسخرش کرده و ابرهای سخت* را رامش قرار داده و اسباب و ابزار را در اختیارش نهاده و با لشگریانم کمکش نموده و با فرشتگان یاریش خواهم کرد تا دعوت من بر فراز کره زمین مستقر گشته و خلق بر یکتاپرستی من اجتماع کنند و سپس ملک و سلطنتش را گسترانیده و پیوسته روزگار را به دوستانم سپری نموده تا روز قیامت فرا رسد.

mahdi11
یکشنبه 07 دی 99, 11:36 بعد از ظهر
صفحه۱۷
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201227-233027.jpg (https://8pic.ir/)
باب هفتم
حدیث(۲)
علی بن احمد بن عبدالله برقی می گوید: پدرم از جدش احمد بن عبدالله از پدرش ازمحمد بن ابی عمیر از عمبرون جمیع، از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل نمود که آن حضرت فرمودند:
هرگاه جبرئیل در محضر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مشرف می شد در مقابل آن حضرت همچون بندگان می*نشست و بدون اذن هرگز بر آن جناب داخل نمی شد

mahdi11
سه شنبه 09 دی 99, 08:20 بعد از ظهر
صفحه۱۸
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201229-201912.jpg (https://8pic.ir/)
باب هفتم
حدیث(۳)
احمدبن زیادبن جعفر همدانی می گوید:علی بن ابراهیم بن هاشم

mahdi11
سه شنبه 09 دی 99, 08:41 بعد از ظهر
صفحه۱۹
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201229-202344.jpg (https://8pic.ir/)

از پدرش از احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی و محمد بن ابی عمیر جملگی از ابان بن عثمان، از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
در روز جنگ احد اصحاب و یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله از صحنه کارزار گریختند و با آن حضرت غیر از علی بن ابیطالب علیه السلام و ابودجانه سماک بن خرشه احدی باقی نمانده، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:آیا قوم خود را نمی بینی؟
عرضه داشت: آری.
حضرت فرمودند:به قوم خود ملحق شو.
عرض کرد:با خدا و رسولش اینطور بیعت نکرده ام.
حضرت فرمودند:تو را حلال نموده و اجازه دادم بروی.
عرض کرد به خدا سوگند نمی گذارم که قریش بگویند من تو را رها کرده و فرار نمودم بلکه می ایستم تا بچشم آنچه تو میچشی، پیامبر او را دعا نمود و فرمود: خدا به تو جزای خیر دهد.
باری علی علیه السلام در مقابل رسول خدا ایستاده و هر گروهی از دشمنان به آن جناب حمله می آوردند با ایشان مقابله می*کرد و آنها را بر می گرداند و کار به جایی رسید که آن حضرت یک تنه بسیاری از آنها را کشته و گروه زیادی را مجروح ساخته به حدی که شمشیر آن صفدر شکست.
پس محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرضه داشت: یا رسول الله این مرد( مقصود ابودجانه است) با سلاح میجنگد ولی شمشیر من*شکسته است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شمشیر خودشان یعنی ذوالفقار را به علی علیه السلام دادند و پیوسته آن حضرت با ذوالفقار دشمنان را از رسول خدا صلی الله علیه و آله دفع می نمودند تا آنها را پارکنده کردند در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرضه داشت یامحمد این عمل و ایثار از علی علیه السلام مواساتی در حق تو.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: علی از من و من از علی هستم.
جبرئیل عرض کرد: و من از شما دو نفر هستم.
و همگی صدایی را از آسمان شنیدند که به این عبارت طنین انداز بود: لاسیف إلاّ ذوالفقار و لا فتی إلاّ علی.
*******************************
مصنف این کتاب (محمد بن علی بن الحسین) می گوید: این گفته جبرئیل یعنی: (وَ أنا منکما) حاکی از آرزویِ وی که از آن دو بزرگوار (رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی بن ابیطالب علیه السلام)باشد پس اگر از آن دو بر تر می بود نباید این سخن

mahdi11
سه شنبه 09 دی 99, 08:45 بعد از ظهر
صفحه۲۰
https://8pic.ir/uploads/IMG-20201229-204234.jpg (https://8pic.ir/)
را می گفت و تمنّا و آرزو کند که از مقام و درجه اش تنزّل کند بنابراین به خوبی می*توان دریافت که ایراد جمله ((انا منکما))به این منظور بوده که از موقعیت و درجه پایین به محل بالا ارتقا پیدا کند و فضلی بر فضلش افزوده شود.

mahdi11
یکشنبه 14 دی 99, 10:55 بعد از ظهر
صفحه ۲۱
https://8pic.ir/uploads/IMG-20210103-224649.jpg (https://8pic.ir/)
حدیث(۴)
عبدالواحد بن محمد بن عبدوس عطار نیشابوری رحمة الله علیه می گوید: علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان از ابن ابی عمیر، از هشام بن سالم(۱) از حضرت ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیر داده و به معراج بردند و هنگام نماز فرا رسید جبرئیل اذان و اقامه گفت و سپس عرضه داشت: یا محمّد جلو به ایست.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای جبرئیل تو جلو بایست.
جبرئیل عرض کرد: از هنگامی که فرمان رسید به آدم سجده کنیم ما و فرشتگان بر انسان ها مقدّم نمی ایستیم.
******************************
1-مرحوم علامه در خلاصه می فرماید: وی از حضرت ابوعبدالله وابوالحسین علیهما السلام روایت مینماید و شخصی است ثقه.